هوشیاری، آگاهی از خود و محیط و پاسخدهی به تحریکات خارجی و نیازهای درونی است . همچنین هوشیاری وضعیتی پویا و متغیر بوده و دارای سطوحی است که واقعاُ مجزا از هم نبوده و بصورت طیفی است که در یک سر آن هوشیاری کامل و در سر دیگر آن کما قرار دارد(1)؛ کما وضعیت عدم هوشیاری و عدم پاسخدهی به تحریکات است(2) در واقع کما یک وضعیت عدم هوشیاری عمیق است که در آن بیمار بیدار نیست، چشمهایش بسته است، سیکل های خواب و بیداری در الکتروانسفالوگرافی بیمار وجود نداشته و گواهی بر رفتار یا ارتباط هدفمند در بیمار وجود ندارد (3) و بواسطه آسیب های موضعی یا منتشر مختلفی که باعث قطع ارتباط سیستم فعال کننده مشبک از ساقه مغز و اختلال بیداری (اروسال) می شوند ، عارض می گردد(1). هرچند سالهاست که بشر به نقش مهم و حیاتی مغز در بدن پی برده است و همواره تلاش نموده تا این ارگان حساس و پیچیده را از آسیب و صدمه محفوظ نگه دارد(1) اما علی رغم همه این تلاشها ، آسیب های مغزی اعم از صدمات تروماتیک مغزی(TBI) [1] و صدمات غیر تروماتیک مغزی ( NTBI)[2] با این هدف تداخل نموده اند (4) و از علل اصلی کما و سایر اختلالات هوشیاری محسوب می شوند، بطوریکه ضربه های مغزی و نخاعی مهمترین علت مرگ و میر و بستری در بیمارستان در بین حوادث و سوانح بوده (5) که در این بین تروماهای سر با میزان100000/300-152، منبع اولیه مرگ و معلولیت می باشند(6). همچنین سالانه حدود صد میلیون نفر دچار ضربه مغزی می شوند و بیش از هشتصد هزار نفر دچار ناتوانی های دائمی ناشی از آن می شوند، بطوریکه در انگلستان بطور متوسط 9 مورد در 100 هزار نفر جمعیت بر اثر ضربه های مغزی می میرند که اکثرا در گروه سنی 24-15 سال بوده و در یک نسبت کلی تر ، هر 6 دقیقه یک نفر در بیمارستان های این کشور به این علت پذیرفته می شوند(7). در ایالات متحده نیز ، سالانه حدود 10 میلیون آسیب به سر رخ می دهد و حدود 20 % از این آسیب ها بقدری شدید هستند که باعث صدمه مغزی می گردند. هر ساله در امریکا حدود 5/1 میلیون نفر دچار ترومای مغزی می شوند که ازین میان 50 هزار نفر فوت می کنند و 80 هزار نفر دچار معلولیت های دراز مدت می شوند (5). در ایران نیز آمار میزان مرگ بالاست بطوری که در حال حاضر دومین علت مرگ در ایران را آسیب دیدگی های سر به خود اختصاص داده است که طبق گزارش وزارت بهداشت 25000 نفر در سال 1388 به علت حوادث ترافیکی فوت شده اند(8).

 

 پیرامون اجرای برنامه تحریک حسی اختلاف نظر وجود دارد اما برخی پژوهش ها از مفهوم تحریک سازمان یافته و منظم بیمار حمایت کرده اند و علیرغم اینکه تحریک حسی و تنظیم حسی درمانهای ثابت نشده ای در کاهش طول مدت کما یا بهبود برایند عملکرد بیماران مبتلا به اختلالات سطح هوشیاری هستند اما همچنان وسیعترین درمان توانبخشی تحت مطالعه برای این بیماران می باشند(3).

 

از مطالعات مختلف انجام شده در زمینه تحریک کمایی نتایج گوناگونی حاصل شده است بطوریکه یافته های حاصل از مطالعه فرانسیس کولومباردی و همکارانش در مرور سیستماتیک به این نتیجه دست یافتند که هیچ کدام از مطالعات نتایج مفید و پایای معتبری از پیامد بالینی برنامه تحریک حسی در ارتباط با سطح هوشیاری بیماران کمایی بیان نکردند(2, 21). همچنین یافته های پژوهش شادفر و همکاران نشان داد که تحریکات حسی در افزایش سطح هوشیاری افراد بالای 16 سال تاثیری ندارد (7)، از طرفی در مطالعه او و سئو  نتایج نشان داد که تحریک شنوایی سبب افزایش سطح هوشیاری بیماران کمایی می شود(22).

 

  از آنجایی که محرومیت حسی می تواند منجر به گیجی ، کاهش سطح هوشیاری ( عدم تشخیص موقعیت زمانی و مکانی) شود که این امر خود می تواند منجر به بستری طولانی مدت در بیمارستان ، عفونت اکتسابی بیمارستانی و عوارض ناشی از بستری از قبیل پنومونی، زخم فشاری و …، تحمیل هزینه های بیشتر ناشی از بستری طولانی و تاخیر در درمان شود(1) و با توجه به نتایج متفاوت در این زمینه و تاثیر تحریک شنوایی با صدای آشنا بر سطح هوشیاری و وضعیت همودینامیک بیماران کمایی و همچنین نقش و توان پرستاران در اجرای این روشها ، هنوز نیاز به تحقیقات بیشتر در خصوص شرایط و چگونگی انجام مداخله، تعداد روزها، تعداد جلسات انجام مداخله در یک روز و مدت زمان هرجلسه ضروری به نظر می رسد لذا بنابر مطالبی که ذکر آن رفت برای پیشگیری از محرومیت حسی و عوارض متعاقب ان مطالعه حاضر با هدف ” تعیین تاثیر تحریکات شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا بر سطح هوشیاری و وضعیت همودینامیک بیماران کمایی بستری در بخش مراقبت های ویژه مرکز آموزشی درمانی پورسینای رشت در سال 93 ” صورت گرفت.

 

2-1 اهداف پژوه

 

هدف كلی پژوهش :

 

تعیین تاثیر تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا بر سطح هوشیاری و وضعیت همودینامیک بیماران کمایی بستری در بخش مراقبت های ویژه مرکز آموزشی درمانی پورسینای رشت در سال 93

 

 اهداف ویژه‌ی پژوهش :

 

    1. تعیین روند تغییرات سطح هوشیاری بیماران کمایی  طی سه روز  در گروه مداخله (تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا)

 

    1. تعیین روند تغییرات سطح هوشیاری بیماران کمایی طی سه روز در گروه شاهد

 

    1. مقایسه روند تغییرات سطح هوشیاری طی سه روز در دو گروه مداخله و شاهد

 

    1. تعیین روند تغییرات شاخص های همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه مداخله (تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا)

 

    1. تعیین روند تغییرات شاخص های  همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه شاهد
    2.  

      خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

    1. مقایسه روند تغییرات شاخص های همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه مداخله و شاهد

 

    1.   تعیین ارتباط تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا با تغییرات سطح هوشیاری ، با کنترل متغیر های فردی مرتبط با بیمار در گروه مداخله

 

  1. تعیین ارتباط تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا با تغییرات شاخص های همودینامیک ، با کنترل متغیر های فردی مرتبط با بیمار در گروه مداخله

3-1 فرضیات و سوالات پژوهش (باتوجه به اهداف طرح) :

 

فرضیه اول :  تحریک شنوایی با صدای آشنا بر سطح هوشیاری بیماران کمایی، تاثیری ندارد.

 

فرضیه دوم  :  تحریک شنوایی با صدای آشنا بر وضعیت همودینامیک بیماران کمایی، تاثیری ندارد.

 

سوالات پژوهش :

 

    1. روند تغییرات سطح هوشیاری بیماران کمایی طی سه روز  در گروه مداخله (تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا) چگونه است؟

 

    1. روند تغییرات سطح هوشیاری بیماران کمایی طی سه روز  در گروه شاهد چگونه است؟

 

    1. روند تغییرات وضعیت همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه مداخله (تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا) چگونه است؟

 

    1. روند تغییرات وضعیت همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه شاهد چگونه است؟

 

    1. ارتباط تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا با تغییرات سطح هوشیاری ، با کنترل متغیر های فردی مرتبط با بیمار در گروه مداخله چگونه است؟

 

  1. ارتباط تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا با تغییرات همودینامیک، با کنترل متغیر های فردی مرتبط با بیمار در گروه مداخله چگونه است؟

4-1 پیش­فرض­ها :

 

    1. تحریکات حسی معنی­دار که به واسطه حواس از محیط دریافت می­شوند برای عملکرد سالم و تکامل حیاتی طبیعی فرد لازم می­باشند (23).

 

    1. محیط­های بدون تحریک از جمله بخش­های مراقبت ویژه با محدودیت فعالیت­های فیزیکی و محدویت تماس اجتماعی با خانواده و دوستان، فرد را در معرض خطر محرومیت حسی قرار می­دهد (24).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

    1. مراقبت­های پرستاری در زمینه ادراکات حسی می­تواند بهبودی بیماران آسیب مغزی را پیشرفت دهد(20).

 

    1. تحریکات بیماران کمایی، کاربرد تحریکات حسی مختلف (شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه و تعادل) می­باشد (2).

 

    1. شروع تحریکات حسی در 72 ساعت اول پس از ضربه مغزی از اهمیت زیادی در نجات بیمار ، ارتقإ کیفیت زندگی و پیش آگهی طولانی مدت بیماری دارد(18).

 

    1. اکثر بیمارانی که به دنبال صدمات مغزی در حالت کما قرار می­گیرند از قدرت شنوایی طبیعی برخوردارند (1, 14, 18).

 

    1. از منظر پرستاری اختلال هوشیاری بیماران کمایی را در همه جوانب مراقبت وابسته می سازد که مراقبت­های پرستاری می­تواند بهبودی بیماران آسیب مغزی را پیشرفت دهد (1, 4).

 

    1. بروز محرومیت حسی می تواند موجب تاخیر در بهبودی و فرایند هوشیاری بیمار گردد و زمان بستری در بخش را افزایش دهد.(1)

 

  1. در مددجویانی که در خطر محرومیت حسی هستند پرستاران می­توانند به روش­های مختلف تحریکات حسی را انجام دهند(24).

5-1 تعریف واژه­ها :

 

هوشیاری[6] (تعریف نظری)

 

هوشیاری حالتی از بیداری و آگاهی عمومی از شخص و محیط بوده و شامل توانایی آگاه بودن نسبت به زمان ، مکان و شخص می باشد. بیداری وضعیتی است که در آن فرد به تمامی تحریکات محیطی پاسخ مناسب داده و عملکرد ذهنی و ادراکی وی طبیعی می­باشد. آگاهی از شخص به این معنی است که مددجو می­تواند خودش را معرفی نماید. آگاهی از محیط یعنی مددجو موقعیت مکانی و علت حضور را در آنجا می­داند و فرد آگاه به زمان است و از تاریخ ماه و سال و وقایع اخیر مطلع می­باشد(25, 26).

 

کما (تعریف نظری)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...