1-2 بیان مسئله

 

بکارگیری فناوری اطلاعات به افزایش دانش و آگاهی های کارکنان و نیز غنی تر شدن محتوای مشاغل می انجامد.دانش کارکنان موجب تسلط حرفه ای آنها بر سازمان می شود و اگر جمله ی معروف “دانش،توانایی است”را بپذیریم آنگاه می توانیم ادعا کنیم در سازمان هایی که فناوری اطلاعات حاکم می شود کارکنان از قدرت و توانایی بیشتری برخوردارند(صرافی زاده، 1388 ،ص 254).

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

بکارگیری فناوری اطلاعات بطور خاص سیستم های اطلاعاتتی به تسهیل کنترل و نظارت بر سازمان می انجامد و از این طریق حیطه نظارتکارکنان و مدیران برخلاف ساختارهای سنتی که یک محدودیت به حساب می آید می تولاند گسترش یابد.گسترش حیطه نظارت تعداد مدیران سطوح میانی و کارشناسان را کاهش می دهد و از این طریق تعداد سطوح مدیریتی در بخش های میانی سازمان تقلیل می یابد.همچنین فناوری اطلاعات از طریق مهندسی مجدد به تقلیل فرایندها ،کاهش زمان انجام کارها و تعداد منابع انسانی در سطح عملیات 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  می انجامد،که در نهایت کاهش نیروی انسانی در سطح عملیات در کنار گسترش حیطه ی نظارت مدیران از طریق بکارگیری سیستم های مکانیزه ،کارایی مدیران و سازمان را بطور چشمگیری ارتقا می دهد.همانگونه که بیان شد این امر به کاهش تعداد مدیران میانی و سطوح مدیریت میانی و در نتیجه به مسطح شدن سازمان می انجامد(صرافی زاده ،1388،ص 253).

 

استفاده از فناوری اطلاعات علاوه بر تاثیر روی طبیعت کار و محیط کار،نحوه رقابت سازمان ها را هم تغییر داده است.فناوری اطلاعات موجب توسعه م بهینه سازی عملیات داخلی سازمانها ،کاهش هزینه های داخلی و تسریع در امر تولید شده است.کاهش هزینه ها ،فرصت سودآوری را حتی در قیمت پایین تری برای محصولات را نیز ممکن ساخته است.با سرعت عمل در رساندن محصول به بازار ،دسترسی به سود سریعتر رخ می دهد.فناوری اطلاعات به یاری فرایندهای بازاریابی و فروش آمده و سرعت عمل در بازار یابی خصوصاً در مواردی که محصولات جدید موجب کاهش قیمت و پایمال شدن فرصت ها می شود بهبود بخشیده است(زرگر،محمود،1388،ص 21).

 

اطلاعات یکی از حیاتی ترین و مهمترین ابزار قدرت مدیریتی می باشد. کسب اطلاعات بویژه اطلاعاتی که بنظر می رسند نقش محوری یا راهبردی در سازمان داشته باشند می­توانند برای ساختن یک پایگاه قدرت و نیز برای واجب الاطاعه و متنفذ کردن یک شخص در سازمان بکار رود.از طرف دیگر وقتی مدیران افراد خود را با اطلاعات بیشتر تجهیز می­کنند آن افراد احساس توانمندی می­کنند و به احتمال بیشتری با بهره وری، کامیابی و هماهنگ با خواسته­های مدیریت کار می­کنند مدیر با درگیر کردن دیگران در کسب نتایج مطلوب عملاً پایه های قدرت خود را تقویت می­کند.با اطلاعات بیشتر، افراد تمایل پیدا می­کنند که خود سازمانی، کنترل شخصی و اعتماد بیشتر را تجربه کنند.احساس توانمندی به وجود آمده و احتمالاً از مخالفت افراد با مدیر و تفاوت آنها در برابر قدرت او و تلاش در جهت حمایت خویش  خواهد کاست.به جای آن احتمال دارد که آنان با مدیر توانمند همکاری کنند(وتن و کمرون[1]،1387، ص 51).

 

مدیران موفق دنیای امروز رمز موفقیت سازمان خود را در بهره­مندی از انسان­های فرهیخته می­دانند و بر این باورند که دارایی ارزشمندی که برای ما مزیت رقابتی ایجاد می­کند کارکنان ما هستند و تنها همین انسان­ها هستند که ما را در صحنه رقابت پیشتاز نگه می­دارند بنابراین و با توجه به اینکه منابع انسانی یکی از عوامل اصلی محقق نمودن ماموریت سازمانهاست می بایست به منظور مدیریت بهینه این منبع ارزشمند استراتژی ها و راهبردهایی را تهیه، تدوین و اجرا نمود.

 

استراتژی منابع انسانی عبارتست از ایجاد یک دستور کار برای واحد منابع انسانی ،به عبارت دیگر استراتژی منابع انسانی هدف و کانون توجه را برای این واحد خلق می کند.و ارزش قابل ارائه توسط واحد منابع انسانی را مشخص می نماید.استراتژی منابع انسانی همچون استراتژیهای سازمان دارای چشم انداز (دلیل وجود واحد منابع انسانی)ماموریت(آنچه واحد منابع انسانیبرای ایجاد ارزش افزوده در سازمان انجام می دهد )ارزش ها ،اهداف،اقدامات و مقیاسهایی جهت سنجش میزان تحقق برنامه هایی است. محورهای اصلی استراتژی منابع انسانی سه محور به شرح ذیل می باشد.

 

1- تدوین و طراحی استراتژیها

 

2- اطلاع رسانی و ادراک استراتژیها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...