تعریف سلامت در مرکز دیدگاه رفتار ارتقاء دهنده سلامت، قرار می­گیرد. در این مرحله سلامتی با استفاده از کیفیت­های مثبت که توسط سازمان جهانی بهداشت[2] پیشنهاد شده است، تعریف می­شود. سلامتی به معنی تحقق بخشی به پتانسیل انسان و حفظ تعادل و جهت گیری هدفدار در محیط است (طل و همکاران، 1390 : 443).

 

ارتقاء سلامت با توجه به نقش محوری آن در مراقبت­های بهداشتی مورد توجه روز افزون است. امروزه با توجه به هزینه بالای مراقبت­های بهداشتی لزوم تغییر رویکرد درمانی به رویکرد پیشگیری بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در همین راستا، سازمان جهانی بهداشت معتقد است ارتقاء سلامت شامل تشویق سبک زندگی سلامت محور، ایجاد محیط­های حمایتی برای سلامت، تقویت اقدام جامعه، جهت­دهی مجدد خدمات بهداشتی و تعیین سیاست­های بهداشت عمومی است (آدامز[4]، 2000 : 23).

 

امروزه انجام رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت یکی از بهترین راه­هایی است که مردم توسط آن می­توانند سلامتی خود را حفظ و کنترل کنند (مروتی شریف آباد و دیگران 2003 : 24). زیرا تحقیقات بسیاری نشان داده است که علت بسیاری از بیماری­های مزمن، سبک زندگی و رفتارهای انسان است (شعبان، 2007 :  24).

 

سبک زندگی سلامت محور، عبارتی است که به وفور در مباحث ارتقای سلامت، سلامت همگانی و اجرای مداخلات مربوط به سلامت به کار می­رود. سبک زندگی سلامت­محور، منبعی ارزشمند برای کاهش شیوع و تاثیر مشکلات بهداشتی، و نیز منبعی با ارزش برای ارتقای سلامت، سازش با عوامل استرس­زای زندگی و بهبود کیفیت آن است (نوری، 1385 : 8).

 

تعریف سازمان جهانی بهداشت حاکی از آن است که الگوهای رفتاری به طور مداوم در پاسخ به شرایط متغیر اجتماعی و محیطی تعدیل می­شوند. طبق تعریف مذکور، تلاش برای بهبود سلامت از طریق توانمندسازی مردم برای تغییر شیوه زندگی­شان باید هم در راستای تغییر فرد و هم در راستای تغییر شرایط زیستی و اجتماعی موثر در رفتار یا شیوه زندگی تنظیم گردد. تعریف سازمان جهانی بهداشت بیشتر مؤید آن است که شیوه زندگی ایده آل یا حداکثری وجود ندارد و عوامل زیادی در تعیین راه مناسب برای زندگی هر فرد موثرند (نوری، 1385: 8).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

گزارش هاروارد از پیشگیری سرطان و کنترل علت­های آن در سال 1996 نشان می دهد که بیشتر علت­های عمده مرگ و میر و ناتوانی در جوامع مدرن، مربوط به سبک زندگی ناسالم مانند : سیگار کشیدن، شیوه زندگی راکد و عادات غذایی نامناسب می­باشد (لام و دیگران[9]، 2006 : 1846).

 

دپارتمان خدمات انسانی و سلامتی آمریکا در سال 1996 و سازمان جهانی بهداشت در سال 2003 اعلام کرده­اند که عدم فعالیت فیزیکی بهمراه غذا و سبزیجات ناکافی عوامل خطرآفرین بیماری­های قلبی-عروقی و نوع خاصی از سرطان­ها هستند. همچنین پژوهش­های بسیاری نشان می­دهد که افراد ناسالم تمایل دارند که تعدادی از رفتارهای سبک زندگی ناسالم را انجام دهند. رفتارهایی که خطر برای سلامتی­شان را افزایش می­دهد (بین و برگ[10]،1990؛ سفتون و ونکل[11]، 1994؛ فروچارت و همکاران[12]، 1998؛ به نقل از لام و دیگران، 2006 : 1846).

 

انتقال اپیدمولوژیک بهمراه آگاهی از ارتباط بین وضعیت سلامتی و سبک زندگی و درک این مهم که مراقبت پزشکی لزوماً توانایی­اش را به کنترل اختلالات در جوامع مدرن محدود کرده است- منجر به نوعی انتقال در مدل سلامت و بیماری از دهه­ی 1970 به بعد شده است. در پی این تغییر، مدل ترکیب عوامل اجتماعی- روانی جایگزین مدل صرف پزشکی شده است (پل و توماس، 2002 :32). بدین ترتیب لزوم پرداختن به تعیین کننده­های اجتماعی سلامت و بیماری و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت، از جمله سبک زندگی سلامت محور امری ضروری به نظر می­رسد.

 

سنین باروری به دلیل تاثیرگذاری بر مجموعه تغییرات و انتقال­های عمده در زندگی زنان از اهمیت فوق العاده­ای برخوردار است. لذا انتخاب نوع سبک زندگی و رفتارهای مرتبط با آن، نه تنها نقشی اساسی در سلامتی زنان دارد بلکه پیامدها و نتایجی در سال­های آینده خواهد داشت که می تواند بر عملکرد و بهزیستی جسمی، روانی- ذهنی و اجتماعی آنان موثر باشد. هم­چنین این امکان را به وجود می­آورد که در آینده نسل­های سالم­تری داشته باشیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-2- بیان مسئله

 

 

 

با توجه به گذار اپیدمولوژیک و تغییر در ماهیت مسایل سلامتی و بیماری­ها، از حاد به مزمن، امروزه بیماری­های غیرواگیردار به علت پدیده نوسازی جوامع، پیشرفت فناوری و تراکم جمعیت در مناطق شهری، تغییر سبک و شیوه زندگی و گرایش افراد به عادات نامناسب شیوع گسترده­ای پیدا کرده است (پل و توماس، 2002 :7 ).

 

مای[13] در یک بررسی ابتدا به اهمیت موضوع سلامت برای مادر و جنین اشاره می­کند و سپس نشان می­دهد که رفتارهای ناسالم یا سبک زندگی ناسالم مثل سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و عدم استفاده صحیح از دارو، ممکن است هم سلامت مادر و هم سلامت جنین را به خطر بیاندازد (مای، 2001؛ لین و دیگران[14]، 2009 : 651).

 

لئون و لانگی[15]، سبک­زندگی را، روش­زندگی مردم معرفی می­کنند که تحت­تاثیر متقابل خصوصیات فردی و تعاملات اجتماعی و محیط زندگی قرار می­گیرد. (لئون و لانگی،2000؛ به نقل از یداالهی و دیگران، 1385 : 82).

 

سلامتی مستلزم ارتقاء سبک زندگی بهداشتی است. از آنجا که سبک زندگی علاوه بر جنبه فردی، دارای جنبه و تاثیرات اجتماعی می­باشد، لذا انتخاب نوع و کیفیت زندگی هر فردی می­تواند اثرات عمده­ای بر زندگی سایر افراد داشته باشد.

 

کاکرهام سبک زندگی سالم را اینگونه تعریف می­کند : «سبک زندگی؛ الگوهای جمعی از رفتارهای سالم مبتنی بر انتخاب­های مردم و مطابق با موقعیت زندگی آنان است. فعالیت­هایی مثل استفاده از الکل، سیگار­کشیدن، بستن کمربندایمنی و … می­توانند موفقیت زندگی یک شخص را

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 تقویت یا تضعیف سازد». وی هم­چنین لزوم تحقیق در مورد سبک زندگی سالم را یادآوری می­کند اما معتقد است اندازه گیری و تجزیه و تحلیل نباید در سطح فردی متوقف شود، بلکه بایستی با در نظر گرفتن الگوهای جمعی رفتار مربوط به سلامتی که سبک زندگی سلامت محور را تشکیل می­دهد، گسترش یابد. سبک های زندگی مختلف باید در ارتباط با زمینه­ اجتماعی که در آن رخ می­دهند، مورد توجه قرار گیرند (قاسمی و دیگران، 1387 : 189).

 

در دهه گذشته سازمان جهانی بهداشت به میزان زیادی بر اهمیت سبک زندگی سالم تاکید کرده است. بحث­های اولیه در مورد سبک زندگی در درجه اول بر تغذیه، ورزش، سیگار و استفاده از الکل متمرکز بود درحالی که امروزه درک سبک زندگی و رابطه آن با سلامتی تغییر کرده است. در همین راستا یکی از اهداف تعیین شده سازمان جهانی بهداشت تا سال 2020 ارتقاء سبک زندگی سالم در بین افراد است که بر اساس آن تمامی کشورها باید تا سال2020 فعالانه راهبردهایی را که در بهبود زندگی فردی و اجتماعی مؤثر هستند در دستور کار خود قرار دهند و عواملی که به سلامتی افراد آسیب می­رسانند مثل فعالیت­های فیزیکی نامناسب، تغذیه غلط، روابط فردی معیوب، استفاده از مواد مخدر و رابطه جنسی غیر ایمن را کاهش دهند. دارا بودن سبک زندگی خاص دلالت بر انتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه یک سری از رفتارها دارد (یداللهی، 1385 : 82-81).

 

زنان به طور کلی حوادث و انتقال­های عمده­ای همچون ازدواج، بارداری، مادر شدن و … را در زندگی خود تجربه می­کنند لذا هر مرحله از این انتقال­ها و تجارب، مستلزم سبک زندگی خاصی است که نه تنها با مسئله سلامت زن که با کیفیت سلامت و سبک زندگی دیگر اعضای خانواده و در مرتبه­ی بالاتر، سایر افراد جامعه در ارتباط است. مثلاً میزان بهره­مندی یک زن تازه ازدواج کرده از سلامت جسمی، روحی- روانی و اجتماعی بر ادامه زندگی زناشویی وی بسیار مؤثر است یا سبک زندگی مادران در دوران بارداری و بعد از آن با میزان سلامت کودک در ارتباط است، هم­چنین با توجه به نقش همراهی زنان در دوران کهنسالی با شریک زندگی خود، سلامت و نوع سبک زندگی آنان از اهمیت روزافزونی برخوردار است. در نتیجه متناسب با احساس مسئولیت پذیری بیشتر زنان در قبال سایر اعضا و با توجه به نقش تعیین­کنندگی آنان در خانواده و جامعه، از زنان انتظار بیشتری می­رود که توجه عمده­ای به سلامت خود و سایر اعضاء نشان دهند. بنابراین این برای زنان بسیار مهم است که سبک زندگی سالمی داشته باشند و پیگیری بیشتری جهت ارتقاءسلامت خود و سایر اعضاء نشان دهند.

 

از جمعیت 75149669 نفری کشور در سال 1390، 22390943 آن را زنان در سنین باروری تشکیل می­دهند. با این وجود، تحقیقات بسیار اندکی به مطالعه سبک زندگی سلامت محور زنان در این سنین پرداخته­اند.

 

با توجه به مباحث ذکر شده، درک بهتر از رفتارهای سلامتی زنان در سن باروری و تعیین کننده های جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی آن این امکان را به وجود می­آورد که سلامت این گروه اجتماعی در جنبه­های متفاوتی به منظور ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش یابد.

 

 

 

 

 

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت

 

 

 

با توجه به نقش کلیدی و عمده سلامت افراد در عملکرد و ایفای نقش فردی و اجتماعی آن­ها، سلامت و ابعاد مختلف آن اهمیت روزافزونی پیدا کرده است. نگاه ویژه اندیشمندان از جمله جمعیت شناسان و ایجاد زیر شاخه­هایی مانند جمعیت­شناسی سلامت، از پیامدهای چنین اهمیتی است.

 

همچنین از آنجا که سلامت و ارتقای آن به کانون مطالعات بسیاری از متفکران و متخصصان تبدیل شده است و در بعد عمومی، امروزه بیشتر افراد، سعی در انجام رفتارهای پیشگیرانه قبل از ابتلا به بیماری و ارتقای سلامت خود دارند، لذا پرداختن به رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت از اهم فعالیت­های روزمره هر فردی است (پل و توماس، 2002 : 7).

 

با توجه به تحولات عمده اجتماعی در کشور و تعریف و بازبینی مجدد نقش و جایگاه زنان در خانواده و جامعه و همچنین تغییر در وضعیت جمعیت کشور بخصوص تحولات ساختار سنی، احتمال مرگ و میر کمتر زنان، زنانه شدن هرم سنی در سنین کهنسالی و احتمال بیشتر ابتلای آنان به بیماریهای مزمن آشنایی با سبک زندگی سلامت محور زنان و تأثیر عوامل جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی و سلامتی موثر بر آن ضرورت می­یابد.

 

از طرف دیگر، با توجه به دوره های مختلف زندگی زنان، گریز از عوامل استرس زا و دوری از مواجهه با تغییرات شتابنده امکان پذیر نیست. درچنین وضعی آنها می توانند خود را برای مقابله مؤثر با موقعیت پر استرس زندگی آماده کنند، که امکان بهزیستی و تامین سلامت جسمی و روانی را از پیش فراهم نموده باشند. تقویت قوای جسمی و روانی، استحکام بخشیدن به جان مایه های درونی و شخصیتی و همچنین ارتقاء کیفیت روابط، و حمایت­های اجتماعی از طریق تعمیق ارتباط­ها و تخفیف تعارض­ها، راهبردهای اساسی هستند که تا اندازه زیادی تندرستی انسان را تامین می کنند (پیروی، 1389 : 302).

 

 

 

 

 

 

 

1-4- اهداف تحقیق

 

 

 

هر تحقیقی دارای اهداف خاصی است که باید پژوهشگر بدان توجه کند، هدف باید صریح و روشن باشد و از تناقض­گویی پرهیز شود، و طوری طراحی شود که قابل پژوهش و عملی باشد (ساروخانی، 1382 : 147) .

 

پژوهش با مشخص کردن اهداف، می­تواند جهت و مسیر خود را نمایان سازد. اهداف این پژوهش به دو دسته­ی کلی و جزئی تقسیم می­شود .

 

هدف کلی این پژوهش «بررسی سبک زندگی سلامت محور زنان واقع در سنین باروری (49-15 ساله) در شهر شیراز» می­باشد.

 

با توجه به هدف کلی تحقیق، اهداف جزئی شامل موارد زیر می­باشد :

 

– بررسی میزان برخورداری زنان از سبک زندگی سلامت محور.

 

– بررسی ارتباط عوامل جمعیتی (سن، بعد خانواده، وضعیت تاهل و وضعیت اشتغال) با سبک زندگی سلامت محور زنان.

 

– بررسی ارتباط عوامل اجتماعی- اقتصادی (تحصیلات، درآمد، هویت طبقاتی، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، میزان مطالعه در حوزه­ی سلامت، حمایت اجتماعی) با سبک زندگی سلامت محور زنان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...