:
واقعیت این است که هیچ یک از دختران جامعه ما دوست ندارند فضای خانه را با همه سختی ها ومشکلاتش رها کرده ودر منجلابی از فساد وتباهی بیفتند .هیج یک از دختران دوست ندارند زندگی در سراب ویا تنهایی تجربه کنند اما یکسری شرایط وعوامل در جامعه وخانواده آنها را ناخواسته به سمت خانه گریزی سوق می دهد . یافته ها نشان می دهد که با افزایش خودکارامدی روابط اجتماعی مثبت افراد بهبود پیدا می کند .بنابراین اموزش خودکارامدی در این پروژه موجب افزایش تعاملات مثبت اجتماعی در دختران فراری شده است .
حال که ما در فکر جمع اوری این افراد از محیط های الوده واسکان دادن آنها هستیم باید محیطی را طراحی کنیم روان – سیال ودر حال حرکت باید محیط طراحی شده حرکت را داشته باشد که تداوم زندگی واهنگ زمان ؛ چرخه حیات ؛ تاریکی وروشنی وباد وهوا همه باید در طراحی انعکاس پیدا کنند زیرا بشر اولیه از همان اغاز بدو زندگی تمام نیازهای خود را از محیط پیرامون وطبیعت خود فراهم نموده است وهنگامی که فرمها وفضا را به درستی نشناسیم طراحی هر معنا ونظریه ای به صورت معماری ناقص می باشد چون معماری فرم پردازی است وان هم در خدمت ایجاد فضا .
در این پژوهش هدف نهایی رسیدن به یک سری قواعد معماری است به شکلی که رشد فکری وتعالی روحی انسان را در مقاطع مختلف سنی ودر طول زندگی به تصویر بکشد .ارتباط معماری در گذشته ؛ حال واینده که در عین حال بتواند جوابگوی نیازمندی های سایت مربوطه باشد این پروژه بر اساس تجزیه وتحلیل حالتهای روحی وروانی جوانان اسیب دیده ومبتنی بر یک سلسله اصول ساختاری که تدریجا به یک سری اصول کلی در طراحی کالبدهای طبیعی برسد تابتواند عاملی در جهت تعالی وبهبود باشد . جهت طراحی وساماندهی فضاهای معماری بیش از هر چیز نیاز به برنامه ای تدوین شده ومبتنی بر یک سری اصول که پاسخگو به نیازهای روانی وروحی انسان در قالب یک سلسله اصول ساختاری وجود دارد که تدریجا به یک سری اصول کلی در طراحی فضاها برسد .
آسیب دیده در پی درمان است ، نه حرمان ، او را آسایش و امنیت نیاز است نه نصایح بی پایه و باز خواست!
فصل اول :
دختران فراری
نام موضوع :
هویت یابی در امتداد بی راهه ها ( نیلوفرانی که در مرداب می رویند )
مرکز نگهداری – آموزشی – درمانی دختران فراری
1-1-1- بیان موضوع :
1-1-2- سوال اصلی تحقیق :
آیا این مسئله یک معضل روانشناختی است ودرمان پذیر است ؟ چگونه می توان ریشه ی این درد را شناخت وبا استفاده از اصول ومبانی معماری آن را به سمت بهبود وضع هدایت کنیم ؟
چرا اکثر این دختران با وجود اینکه پس از فرار در ساختمانهای متروکه – پارک ها شب را به صبح می رسانند اما حاضر به مراجعه به صورت خود معرف بهخانه های سلامت وبهزیستی نیستند ؟
مراکز نگهداری از این افراد آسیب دیده بر مبنای کدام شاخص در شهر مکان یابی می شوند ؟
این پژوهش در جست وجوی تحلیل وارزیابی تحلیل وارزیابی این معضل اجتماعی وبدست آوردن نتیجه ای برای طراحی مکانی امن وعاری از خشونت برای پناه دختران ناامید از زندگی که برای تحقق آرزوهایشان تصمیم گرفته اند که این گونه سرنوشتشان را رقم بزنند باشد .
ریز سوالات :
ا – دختر فراری کیست ؟
2 – نوجوانان چرا خانه های خود را ترک می کنند ؟
3 – سرنوشت این دختران بعد از فرار چیست ؟
4 – هزینه های زندگی خود را چگونه تامین می کنند ؟
5 – چه رابطه ای بین محیط اقامت وانحراف وجود دارد ؟
6 – چرا نوجوانی که فرار می کند دیگر به خانه وخانواده باز نمی گردد ؟
7 – آیا به دختران فراری باید به چشم یک مجرم نگاه کرد ؟
8 – سیاست های جاری کشور جهت تعامل با موضوع دختران فراری چیست ؟
9- آیا می شود با استفاده از راهکارهای معماری وطراحی یک مکان باعث جذب ودرمان وبهبودا این افراد شد ؟
10– معماری تا چه حد بر افراد وانسانها تاثیر می گذارد ؟
طرح مسئله :
طراحی یک اثر معماری که ممکن است به خودی خود هیچ ویژگی خاصی در معماری یا ظاهرش نداشته باشد وتنها از جهت ارتباطی که افراد با آن برقرار می کنند اهمیت می یابد .
مکانی که از داخل آن بتوان زمین را لمس کرد –اسمان را دید وجایی که در اندیشه آنها اهمیت والایی داشته باشد وفرصت مناسبی را برای خلوت گزینی ایجاد کند حسی که زائیده فضاهای معماری است.
یافته ها :
این تحقیق از دو بخش الف ) روان شناسی وآسیب شناسی جامعه ب ) تاثیر معماری بر خصوصیات افراد تشکیل شده است .در پژوهشهای پیمانی بخش الف به این نتیجه رسیدم که دختران قبل از فرار دارای مشکلات فراوان وطاقت فرسایی مانند : نداشتن سرپرست یا بد سرپرست – مهاجرت – عدم آگاهی وپایین بودن سطح دانش – ازدواج های اجباری – فقر وبیکاری – طلاق – ازدواج های موقت و… هستند وتعارض در خانواده از جمله عوامل آسیب زا جهت انواع انحرافات اجتماعی محسوب می شود زیرا که محیط خانواده اولین محیطی است که مهمترین عامل تربیتی کودک محسوب میشود لذا خوب یا بد شدن همه رابطه ی مستقیم با تربیت والدین دارد .ناگفته نماند که علاوه بر نقش خانواده عواملی مانند : مدرسه – دوستان – همسایگان و… می توانند عوامل بسیار مهمی در ارتکاب جرم وجنایت باشد .و متاسفانه بعد از فرار دارای مشکلاتی وخیم تر همچون : تجاوز – خودکشی – افسردگی واضطراب – پرخاشگری – اعتیاد وعضویت در باندهای قاچاق – انواع بیماریهای مقاربتی وایدز – سرقت و… می شوند
.ودر بررسی قسمت دوم به این نتایج رسیدم که کنش های رفتاری انسان در تاثیر گرفتن از محیط است واینکه محیط مصنوع می تواند در کاهش کنش های رفتاری ناشی از تنش های محیطی موثر واقع شود زیرا تاثیری که محیط بر ذهن آدمی می گذارد بی گمان بر رفتار وکردار او ظاهر می شود .از دید مکتب ( فرهنگ وشخصیت ) انسانها به مثابه رسانه وحاملانی هستند که فرهنگ را در درون خود پذیرفته وحفظ می کنند بنابراین برای بررسی یک فرهنگ کافیست افراد آن فرهنگ ورفتار وشخصیت هایشان را مطالعه کنیم شخصیت هایی که زاییده غرایز وکالبد آدمی نبوده بلکه محصول شرایط ومحیط وجامعه هستند . انکار نمی توان کرد که ساختمان ها جزیی از محیط اند بنابراین باید روی این جز ویژه دقت فراوانی کرد.بر این اساس معمار باید از انسان ،محیط وروابط بین آن دو آگاهی فراوانی داشته باشد تا بتواند اثری نیکو خلق کند .
ریز موضوعات :
1 – بررسی وتحلیل آسیب های اجتماعی به خصوص فرار دختران از خانه
2 – ارزشیابی کانون خانواده ونقش آن در پدید آمدن این معضل
3 – ارزشیابی جامعه وافراد جامعه ونقش آنها در پدید آمدن یا گسترش این معضل
4 – بررسی راهکارهای فعلی ونتیجه ی این راهکارها وسیاست ها
5 – تحلیل روانشناسی محیط وتاثیر آن بر این افراد
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
6 – بررسی اصول معماری در بهبود شرایط
فرضیه تحقیق :
به نظر می رسد دختران فراری نه معضل اند ونه مجرم بلکه آنها را می توان تجلی دردناک کژیهای برخاسته از متن جامعه ای انگاشت که کاستی هایش را در واحدی به نام خانواده باز تولید می کند .خانه وخانواده ای که نخستین جهان آدمی است وبایستی ارامشگر وارایشگر روح وجسم انسان باشد اما مکانی برای رعب وترس وفرار می شود .
هدف تحقیق :
آسیب دیده در پی درمان است نه حرمان او را آسایش وامنیت نیاز است نه بازخواست .
کیفیت فضا منجر به ایجائ حس وحدت در انسانها می شود در معماری اسلامی نیز با تلفیق همه جانبه اصل در جهت نیل به وحدت است . معماری در تعیین بخشیدن جامع به روحیات انسان وبیان نسبت انسان با عالم درون وبیرونش تواناتر از هنرهای دیگر بوده وهمچون آینه ای بر تجلی دادن نیازهای معنوی ومادی انسانها کیفیت ، کمیت ، زیست آنها رابا زبانی خاص نمایانده است .
این توانایی معماری است که باعث می شود بعضی از بناها ماندگار وارزشمند وبعضی خاصیت درمانی پیدا می کنند وبعضی از بناها مانند کلبه ی هایدگر است که کلبه ی ارامش می شود .
هدف این پژوهش وپروژه اثبات قدرت معماری در خلق فضاهایی پویا وکارآمد وعملکردگرا در شرایط نامناسب برای افراد در شرایط نامناسب است .
ضرورت انجام تحقیق :
حال که ما واقفیم معضلی به نام دختران فراری وجود دارد باید به دنبال راه حلی برای رفع این معضل اجتماعی بود وبه جای کتمان وپنهان کاری وجود این مشکل به فکر این قشر آسیب پذیر باشیم وباید طرحی مبتنی بر روحیه ی حساس وشکست خورده ی آنها داشته باشیم . جمع آوری این افراد از محیط آلوده ای که گرداگرد آنها وجود دارد در فضایی دارای حس آرامش بخش ومطمئن ضرورت دارد چون وجود این افراد با این شرایط علاوه بر گرفتاریهایی که برای خود آنها دارد باعث ترویج مسائل غیر اخلاقی وبیماریهای مهلک در جامعه نیز می شود .
1-1-10 – بحث ونتیجه گیری :
یکی از مفاهیم روان شناسی که توسط مکتب فرهنگ وشخصیت بررسی شده مفهوم شخصیت پایه بود که مجموعه ای از رفتار وشیوه های تفکر شخص در زندگی روزمره است چیزی که نوعی مخرج مشترک از جامعه است ودر پاسخ به نیازهای حاصل از ارتباط انسانبا محیط طبیعی وفرهنگش ایجاد می شود بنابراین محیط های یکسان احتمالا شخصیت های پایه یکسانی را نیز ایجاد می کنند .
محیط مسکونی شامل نهادهای مختلفی می باشد که عبارتند از :
نهادهای اولیه = خانواده – آموزش وپرورش که شخصیت فرد را شکل داده واثر مستقیمی بر عملکرد اجتماعی شدنش دارند .
نهادهای ثانویه = دین – فرهنگ و… که در ارضای نیازهای شخصیت پایه نقش دارند .
نهادهای ثانویه با تاثیراتی که تدریجا بر نهادهای اولیه می گذارد تغییراتی را در شخصیت پایه آینده اعمال می کنند واین چرخه همچنان ادامه دارد بنابراین خانواده اساسی ترین نهاد اولیه است جایی که پایه های شخصیت افراد در آن شکل می گیرد .
اهمیت خانه دوران کودکی در شکل دهی به پایه های شخصیت افراد است چون خانه ی کودکی اولین تجربه هر انسان از جهان است وبه عبارتی اولین جهانی است که هر انسان تجربه اش می کند ومنشا بسیاری از ترسها وآرزوهاست .
رابطه خوب وبد افراد علل مختلفی دارد از جمله ی این علت ها محیط است .تاثیری که محیط بر ذهن آدمی می گذاردبی گمان بر رفتار وکردار او ظاهر می شود .
محیطی که حکایت از گرمی وجذابیت کند روح را شاداب ورفتار را صمیمانه می کند بر عکس اگر محیطی سرد وخشک باشد روح ورفتار را سرد وبی نشان از زندگی می کند .
به یقین روابط بین انسان ومحیطدو طرفه است زیرا انسان در دامان او پرورش می یابد وبنابر تقدیر الهی تغییر آن در ید انسان است . در عالم ماده انسان تنها موجودیست که اراده دارد بنابراین تنها اوست که قادر است روابط خود را بر هم زند یا تغییر دهد بعضی روابط قابل قطع شدن نیست بلکه تنها کیفیت ( مثبت یا منفی ) آن تغییر می کند ومحیط از جمله ی آنها است .بنابراین با مثبت ومنفی شدن آن می توان رابطه بین خود ومحیط را بررسی کرد . وروانشناسی محیط به بررسی تاثیر متقابل انسان ومحیط می پردازد .
جیفورد ( 1997) روانشناسی محیط را بررسی متقابل بین فرد وقرارگاه فیزیکی وی تعریف می کند . به عقیده او در چنین تاثیر متقابلی فرد محیط را دگرگون می کند وهمزمان رفتار وتجارب وی به وسیله محیط دگرگون می شود .
یکی از مباحث مهم در روانشناسی محیط تاثیر فضا بر انسان وبر رفتار وی می باشد اینتاثیر برایند تمام تاثیراتی است که انسان از عناصر یک فضا وخصوصیات وشرایط آن از قبیل هندسه – رنگ – بافت – اندازه – تناسب و… می پذیرد .لیکن تاثیر فضا بر انسان نیز بر حسب محیط های مختلف کالبدی ، اجتماعی ، روانشناختی ورفتاری متفاوت است .
ادراک یک محیط تنهانتیجه دریافت وتجزیه وتحلیل تحریکات ارگان های حسی نیست وسه عامل بسیار مهم زیر نیز در آن نقش اساسی دارند :
الف – وضع روحی انسان در آن لحظه وحال وهوای محیط در زمان ادراک
ب – خلق وخوی شخصی که چیزی است نقش گرفته از تمامی تجربیات ووقایع گذشته شخص بیننده
ج – عوامل موروثی وزمینه اجتماعی
یک ساختار معماری محصول عمل آگاهانه است که به طور مجسم دریک بنا بروز کرده است ساختار معماری علاوه بر اینکه گویای هنر معماری زمان خویش است گنجینه ای از تاریخ وفرهنگ اجتماعی زمان خود نیز می باشد وهمین اثر معماری می تواند بر روان انسان اثر مثبت یا منفی گذارد .
همیشه از عمر مفید یک ساختمان صحبت می شود ولی از معماری متناسب با زمان وفرهنگ اقتصادی واجتماعی کمتر صحبت می گردد واین بارها شنیده شده که فلان خانه کلنگی است اما نشنیده ایم که این طرح معماری عمرش به سر آمده است .
کنش های رفتاری انسان در تاثیر گرفتن از محیط است اینکه محیط مثنوع چه تاثیری می تواند در کاهش کنش های رفتاری ناشی از تنش های محیطی داشته باشد .آیا با شناخت عوامل تنش زای محیطی می توان تنش ایجاد شده از طرف محیط را کنترل کرد ؟