مطالعه مدلهای انرژی تاریک در کیهان شناسی بر نزدیکی |
ای بر کیهان شناسی
1-1- اصول کیهان شناسی
برای بررسی کیهان اصولی را به نام اصل کیهانشناسی[1] فرض میکنند:
۱-جهان همگن[2] است.
۲-جهان همسانگرد[3] است.
3-هیچ نقطهای در جهان بر نقاط دیگر ارجح نیست.
بنا به شرایط اولیه و جزئیاتی که نظر گرفته میشود الگوهای متفاوتی برای سرآغاز و سرانجام کیهان پیشنهاد شده است. الگوی کیهانشناختی که امروزه مورد پذیرش اکثریت جامعه علمی است به مدل مهبانگ مشهور است. طبق این نظریه که مقبولترین نظریه در پیدایش جهان است، همه ماده و انرژی که هماکنون در جهان وجود دارد زمانی در گوی کوچک بینهایت سوزان ولی فوقالعاده چگال متمرکز بوده است. این آتشگوی کوچک حدود 15 میلیارد سال قبل منفجر شد و همه مواد در فضا پخش شدند. با گذشت زمان این گسترش و پراکندگی ادامه یافت. تراکم تودههایی از این مواد در نواحی مختلف باعث بوجود آمدن ستارگان و کهکشانها در فضا شد، ولی گسترش همچنان ادامه دارد.
2-1- انرژی تاریک
داستان انرژی تاریک از سال 1998 آغاز شد. در آن زمان دانشمندان دریافتند که بسیاری از کهکشانهای دور دست با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه که محاسبات موجود پیش بینی کردهاند، از یکدیگر دور میشوند. تا قبل از این، کیهانشناسان همگی فکر میکردند که از سرعت گسترش به دلیل وجود گرانش بین کهکشانها، کاسته شده است. به عبارت دیگر محاسبات دقیقا نشان دهنده آن بود که سرعت انبساط جهان لحظه به لحظه در حال افزایش است و از سرعت این انبساط کاسته نمیشود. ستاره شناسان به این نتیجه دست یافتهاند که افزایش سرعت گسترش کائنات وابسته به عاملی است که بر خلاف گرانش عمل میکند. این عامل به دلیل ماهیت ناشناختهاش انرژی تاریک نام گرفت. این عامل حدود 70% ماده و انرژی موجود در جهان را شامل میشود.
3-1- ماده تاریک
در سال 1934 فریتس تسویکی منجم امریکایی سوئیسی تبار با تحلیل داده های رصدی مربوط به مجموعههای کهکشانی به این نتیجه رسیدند که ماده موجود در این مجموعه در حدود 10 برابر ماده مرئی آنها است و فقط این ماده مرئی قابل روئت است. تحلیل تسویکی بر پایه اندازه گیری سرعت کهکشانهای منفرد مجموعه بود. اگر ماده نامرئی وجود نمیداشت تا کنون اکثر این مجموعه های کهکشانی از هم میپاشیدند. در آغاز این ماده را “ماده گم شده” نامیدند. اما اصطلاح درستی نبود، چیزی گم نشده بود، بلکه وجود داشت ولی ما نمیتوانستیم آن را ببینیم. از این رو اصطلاح ماده تاریک[1] متداول شد. از این پس یک سوال اساسی مطرح شد: ماده تاریک چیست؟
4-1- تابش زمینه ریز موج کیهانی
5-1- اصول نسبیت عام
1-5-1- اصل هم ارزی
اساس نسبیت عام یک برداشت ساده از طبیعت است. آسانسوری را تصور کنید که وزنه تعادلش پاره شده است و آزادانه سقوط میکند. شخصی که در این آسانسور است احساس بی وزنی میکند، یعنی اگر روی ترازو ایستاده باشد عقربه ترازو صفر را نشان خواهد داد. پس نیروی گرانش چه شده است؟ قطعا از بین نرفته است! هر شیئی را که در این آسانسور رها کنید، در همان محل اولیه خود میایستد. پس اگر دسترسی به داخل آسانسور نداشته باشید خواهید گفت که هیچ نیرویی بر اشیاء داخل آسانسور وارد نمیشود و چون میدانیم که
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
نیروی گرانش به سمت پایین وارد میشود، باید نتیجه بگیریم که نیروی دیگری برابر اما در خلاف جهت گرانش بر اشیاء وارد میشود که گرانش را خنثی میکند. این نیرو ناشی از وجود شتاب برابر، یعنی سقوط آزاد، به سمت پایین است، که نیرویی برابر گرانش اما به سمت بالا بر اشیاء وارد میکند. پس گرانش هم ارز است با شتاب. انیشتین این واقعیت را اصل هم ارزی[1] نامید. این اصل مبنای فرمولبندی وی از برهمکنش گرانشی شد.
اصل همارزی و مثال فوق تنها زمانی درست است كه جرم لختی (جرمی كه طبق قانون دوم نیوتن مشخص میكند كه شما در اثر یك نیرو چقد شتاب میگیرید) و جرم گرانشی (جرمی كه طبق قانون گرانی نیوتن مشخص میكند كه شما چقدر نیروی گرانشی احساس میكنید)، یكسان باشند. اگر این دو جرم برابر باشند، همه اجسام در میدان گرانشی، مستقل از اینكه جرم آنها چقدر باشد، با یك آهنگ میافتند. اگر این اصل حقیقت نداشت، بعضی از اجسام تحت تاثیر گرانش، سریعتر میافتادند. در این صورت شما میتوانستید كشش گرانش را از شتاب یكنواخت كه در آن همه چیز با یك آهنگ میافتد، تشخیص دهید [5].
این نظریه پیامدهای مهمی دارد. با حذف نیرو، و وارد کردن مفهوم میدان، نظریه گرانش به یک نظریه میدان تبدیل میشود مانند الکترومغناطیس.
2-5-1- اصل ماخ
ارنست ماخ، فیزیكدان و فیلسوف اتریشی در اثر خود به نام علم مكانیك[1] كوشش نمود تا نظریه نیوتنی را با نظریه جدیدی جایگزین كند كه فاقد جنبههای مطلقنگری باشد. به اعتقاد او یك نظریه نباید حاوی هیچ ساختار مطلقی باشد. نظیر سایر نسبی گرایان از دیدگاه ماخ فضا مفهومی انتزاعی از موقعیت ذرات نسبت به یكدیگر است. به عبارت دیگر قرار گرفتن ذرات در كنار هم است كه فاصله و فضا را تعریف میكند. انیشتین[2] از جمله معاصرین ماخ است كه شدیدا تحت تأثیر افكار و آراء وی امیدوار به یافتن این نیروهای ماخی بوده و نظریه نسبیتی گرانش خود را در راستای رسیدن به نظریهای كه تأمین كننده نظرات ماخ باشد فرموله نمود.
اصل ماخ[3]، اساسیترین اصل نسبت عام به صورتهای مختلفی تعبیر میشود. قویترین صورت این اصل این است که ماده هندسه را تعیین میکند و عدم وجود آن به معنای عدم وجود هندسه است. نسبیت عام با این صورت اصل ماخ سازگار نیست. زیرا اگر ماده وجود نداشته باشد، معادلات نسبیت عام دارای حل هستند و هندسههای مختلفی را بیان میکنند.
صورتی از اصل ماخ که با نسبیت عام سازگاری ندارد و نزدیکترین صورت به بیان ماخ است اینگونه است که: یک جسم در فضای کاملا تهی، هیچ خاصیت هندسی به خود نمیگیرد اما صورتی از اصل ماخ که نسبیت عام با آن سازگار است عبارت است از :
توزیع ماده چگونگی هندسه را تعیین میکند. ماده تعیین میکند که فضا چگونه خمیده شود [6].
[1]the Science of Mechanics
[2]Albert Einstein
[3]Mach’sprinciple
[1] Principle of Equivalence
[1] Gamow
[2]Dick
[3]Arno Penzias
[4] Robert Wilson
[5] anisotropy
[1] Dark Matter (DM)
[1]Cosmological principle
[2]Homogeneous
[3]Isotropic
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-05-16] [ 01:41:00 ب.ظ ]
|