از آنجاکه دانشجویان اصلی ترین و گسترده ترین طیف اعضا و مشتریان دانشگاه ها هستند، می توان آنها را جزء معتبرترین عوامل جهت سنجش عناصر و موارد مرتبط با فرایند یاددهی- یادگیری، محسوب نمود. از طرفی چون دانشگاه ها برای حفظ بقای معنادار و توسعه پایدار خود می بایست که با محیط خود تعامل مطلوبی داشته باشند تا قادر به پاسخگویی مطلوب و منطبق با نیازهای محیطی باشند (ترک زاده، 1385)، دانشجویان وارد شده از محیط، بهترین عامل جهت انعکاس نیازهای محیطی در سیستم هستند. آن ها با انتقال از آموزش متوسطه به دانشگاه مرحله ی انتقالی در رشد جوانی خود را که در آستانه ی ورود به دنیای بزرگسالی هستند،‌ سپری می كنند. دوره ی جدید با آزادی های بیشتر، چالش های تحصیلی، مسئولیت ها و انتظارات متفاوت از دوره های پیشین متمایز می شود. طی این دوره دانشجویان چالش های اجتماعی (مانند دوری از خانواده) و شناختی (مانند ضرورت انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی) متعددی را تجربه می کنند که ممکن است با آشفتگی های هیجانی، مانند احساس تنهایی، غم غربت، حالت افسردگی و حتی افزایش مصرف مواد مخدر همراه باشد (لوبکر و اتزل[1]، 2007).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در این دوره جوانان تلاش می کنند تا به خودمختاری و استقلال بیشتر دست یابند تا بتوانند نقش های بزرگسالی را بپذیرند؛ روابط دوستانه و صمیمانه ی جدیدی شکل می گیرد و جوانان حس هویت خود را تحکیم یا بازسازماندهی می کنند (بروکس و دوبویس[2]، 1995). براین اساس، تکالیف تحصیلی، شخصی و اجتماعی متفاوت موجب می شود تا سازگاری با دانشگاه و الزامات آن، از مسایل اساسی و اصلی دانشجویان به شمار آید (لانتینر و ویندهام[3]، 2004). از جمله عواملی كه بر سازگاری دانشجویان موثر است، ساختار سازمان و به عبارتی ساختار دانشگاه می باشد. ساختار از جمله عوامل بنیادی در عملكرد سازمان است. ساختار سازمان مکانیزمی است که بر اساس آن، تعاملات افراد در زمان و مکان تنظیم می گردد. این مکانیزم، ارتباطات و فعالیت های افراد را در سازمان شکل می بخشد، سازمان را به سمت فرصت های محیطی سوق داده و گاهی هم از آن باز می دارد (هارگریویست[4]، 2001). ساختار نشان دهنده استراتژی سازمانی است(دفت، 1389).

 

با توجه به ویژگی های محتوایی و کارکردی ساختار و تاثیرات قابل ملاحظه ای که بر سازمان دارد و با مطالعه و شناخت هر چه بیشتر آن می توان مسیر توسعه ی سازمان را هموار تر نمود. سازگاری دانشجویان با محیط دانشگاه، یکی از بهترین مواردی است که می توان با بررسی آن از تاثیرات ساختار سازمان آگاه شد.

 

 

 

1-1- بیان مساله

 

 

 

اگر بپذیریم که هدف اصلی آموزش عالی پیشرفت دانش به منظور ایجاد جامعه ای بهتر است، دانشگاه ها باید پاسخگوی نیازهای متقاضیان و استفاده کنندگان از این نهاد آموزشی باشند (مدهوشی، زالی، نجیمی، 1388). دانشگاه به منظور عملکرد بهتر در محیط رقابتی و نیز جهانی عمل کردن، باید دانشجویان را به دید مشتری بنگرد و برنامه های خود را با نیازها و خواسته های آنان هماهنگ کند (وِرنِر[7]، لوک[8]، 2004).دانشجویان از تعامل بیشتری با نظام آموزشی برخوردارند و بخش ادغام شده در فرایند آموزش می باشند. آنها کسانی هستند که در این فرایند، دانش و مهارت دریافت می کنند و آن را با خود به محیط های کاری می برند. بنابراین درک و برآورده ساختن انتظارات دانشجویان یا فراتر رفتن از آن، برای دانشگاه بسیار مهم است (وارن[9]، 2002).

 

از عوامل موثر و بنیادی در عملکرد سازمان، ساختار سازمان است. ساختار، صحنه عملیات سازمان است (هال[10]، 2002). ساختار، نشان دهنده ترکیب کلی روابط اجزاء سازمان است و اساس و اصولی را که افراد در تعامل با یکدیگر و در راستای وظایف شغلی خود در سازمان باید به کار گیرند را تبیین می نماید (زیمس[11]، 2002). پویایی های محیطی بر ساختار سازمان نیز اثر گذارند. نوع ساختار سازمان متناسب با شرایط محیطی شکل می گیرد و خود صحنه عملیات و عملکرد سازمانی شود و بواسطه ویژگی های محتوایی، ابعادی و محیطی خود

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 تاثیر قابل ملاحظه ای بر توسعه سازمان می گذارد. تمام فعالیت های سازمان مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر ساختار است (مورن،1388)، فعالیت های سازمان هم ساختار را تحت تاثیر خود قرار می دهند. به عبارتی ساختار در یک زمان هم خالق است و هم مخلوق (ران سان، هینینگز و گرینوود،1980). ساختار در همه زمانها ثابت نمی ماند؛ نه تنها امور سازمان را شکل می دهد بلکه امور سازمان هم شکل ساختار را تغییر می دهد (هال، 2002) و این تغییرات به دلیل پویایی محیطی پیوسته ادامه دارد.

 

طبق تحقیقات هوی و سویتلند[12] (2000 و 2001) سازمان های آموزشی دارای ساختار بورورکراتیکی هستند که بر اساس نحوه کاربرد دو عنصر رسمیت و تمرکز در سازمان، دو نوع ساختار ” تواناساز[13] و بازدارنده[14]” برای آنها می توان در نظر گرفت. در واقع این نوع از ساختار بوروکراتیک همانند یک زنجیره ای است که در یک سر آن توانمندی کامل و در سر دیگر آن بازدارندگی کامل وجود دارد. هوی و میسکل (2005 و 2008) با گسترش تحقیقات خود در این نوع از ساختار، چهار عنصر برای آن درنظر گرفتند.آنها علاوه بر ابعاد رسمیت و تمرکز، ابعاد فرایند و زمینه را هم به آن اضافه نمودند.

 

در ساختار بوروکراتیکِ تواناساز قوانین در ابعاد رسمیت، تمرکز، فرایند و زمینه دارای خصوصیات انعطاف پذیری و پویایی هستند و رهبری سازمان در جهت ایجاد و گسترش روحیه همکاری بین افراد به اجرای قوانین می پردازد. در مقابل در ساختار بوروکراتیکِ بازدارنده این قوانین بسیار خشک و به گونه ای استبدادی اجرا می گردند؛ بی اعتمادی و عدم صداقت در کار به وضوح دیده می شود و رهبری سازمان به کنترل شدید در اجرای قوانین می پردازد. هر سازمان آموزشی بسته به عملکرد خویش و در ارتباط با محیط خو در جایی از این طیف قرار دارد. بر این اساس قالب الگوی روابط سیستم شکل می گیرد به طوری که در تمام قسمتهای درونداد، فرایند و برونداد سیستم تسری می یابد و به نوعی قابل مشاهده است (فرودی، 1391).

 

از نظر هال (2002) ساختار سازمانی سه وظیفه اصلی بر عهده دارد: 1) ساختار سازمان باید در خروجی یا بازده سازمان و در نیل سازمان به اهدافش نقش داشته باشد. 2) ساختار سازمان باید در به حداقل رساندن یا در نهایت هماهنگی نقش افراد مختلف در سازمان موثر باشد تا هر فرد بر اساس نظر و سلیقه شخصی اقدام نکند، بلکه در چارچوب اهداف سازمانی گام بردارد. 3) ساختار سازمانی سببمی گردد تا کارکنان با شرایط تدوین شده سازمان خود را منطبق سازند. با توجه به این نکته ها تعیین راهبردهای لازم جهت پژوهش در خروجی سازمان منوط به نوع زمینه ای است که ساختار در سازمان ایجاد می کند.

 

از سوی دیگر سازمان های امروزی در فضایی غیر قابل باور نیازمند تغییر هستند و از آن جایی که دانشگاه سازمانی اجتماعی است، برای جلوگیری از آنتروپی در تعامل با محیط خود، با تغییراتی همراه خواهد بود. یکی از مهارت های مورد نیاز دانشجویان برای عملکرد بهینه در محیط دانشگاه و فضایی که به صورت مداوم در حال تغییر است، مهارت سازگاری می باشد.

 

سازگاری به معنی ساختن، انطباق و مجهز شدن به منابع فردی و محیطی سازگار کننده برای مقابله با این تنش ها است. به این اعتقاد اسمیت و رنک[15] (2007)، در نظر گرفتن دورنمای آینده، امتحانات، تکالیف، چالش با اساتید، استقلال های عاطفی و مادی از جمله تجاربی هستند که دانشجویان باید با آن ها سازگار شوند (اسمیت و رنک، 2007). اکثر محققانی که سازگاری را مطالعه کرده اند، از شواهدی حمایت می کنند که دال بر مطالعه و درک بیشتر ابعاد مختلف سازگاری در دانشجویان است (اسپادی[16]، 1971؛ ترنزینیو، پاسکارلا[17]، 1977؛ تینتو[18]، 1996). بیکر و سیرک (1984) سازه ی سازگاری برای دانشجویان را شامل ابعاد مختلف سازگاری از جمله سازگاری تحصیلی، اجتماعی، عاطفی – فردی و دلبستگی می دانند.

 

[1]Lubker & Etzel

 

[2]Brooks & Dubois

 

[3]Lanthier, R. P & Windham

 

[4] Hargreaveset

 

[5] Edgar Morin

 

[6] Morgan

 

[7] Verner

 

[8] Look

 

[9] Wreng

 

[10] Hall

 

[11] Sims

 

[12] Sweetland

 

[13] Enabalin

 

[14] Coerive

 

[15]Smith & Renk

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...