فصل اول؛ كلیات 1

 

1.1. تعریف‌ عملیاتی مفاهیم  2

 

1.1.1. باور  2

 

2.1.1. تنوع در باورها 3

 

3.1.1. تنوع‌پذیری باورها 4

 

2.1. مبانی نظری تنوع‌پذیری باورها 6

 

1.2.1. تنوع‌پذیری بر اساس پویایی موضوع باور  6

 

2.2.1. تنوع‌پذیری بر اساس پویایی باوركننده 7

 

3.2.1. تنوع‌پذیری باورها بر اساس پویایی اظهار باور  9

 

4.2.1. تنوع‌پذیری باورها بر اساس تلفیقی از عوامل پویا 11

 

3.1. عین‌القضات همدانی   12

 

1.3.1. آثار  14

 

   15

 

   16

 

    17

 

18

 

2.3.1. روش‌شناسی آثار  19

 

1.2.3.1. مفهوم خطابه  20

 

1.1.2.3.1. افلاطون  20

 

2.1.2.3.1. ارسطو  21

 

3.1.2.3.1. گادامر  23

 

2.2.3.1. عین‌القضات و خطابه  25

 

4.1. بیان مسئله  28

 

5.1. فرضیه‌ها 29

 

6.1. پیشینه  30

 

فصل دوم؛ دیدگاه قاضی درباره اختلاف عقاید و ارتباط آن با تنوع‌پذیری باورها 34

 

1.2. درآمد 35

 

2.2. انتقاد از پیش‌داوری   36

 

1.2.2. مفهوم پیش‌داوری   36

 

2.2.2. ارزش‌داوری دربارة نقش پیش‌داوری‌ها در فهم  37

 

3.2.2. عین‌القضات و مسئلة پیش‌داوری   39

 

3.2. انتقاد از فهم نادرست    42

 

1.1.3.2. دو تلقی از ماهیت زبان و مسئلة ارزیابی فهم  44

 

2.3.1.2. عین‌القضات و ارزیابی فهم  48

 

1.2.1.3.2. عقیدة قدریان  48

 

2.2.3.1.2. عقیدة سوفسطائیان  52

 

3.2.1.3.2. ارتباط اسم و مسما 65

 

4.2.1.3.2. تغییر اخلاق   68

 

5.2.1.3.2.  سایر نمونه‌ها 71

 

2.3.2. نتیجه  73

 

4.2. انتقاد از تسرّی‌های بی‌وجه  74

 

5.2. نتیجه  77

 

فصل سوم؛ مبانی و پیش‌فرض‌های قاضی دربارة اختلاف عقاید  80

 

1.3. درآمد  81

 

2.3. مبانی و پیش‌فرض‌های معرفت‌شناختی   81

 

3.3. مبانی و پیش‌فرض‌های زبان‌شناختی   92

 

1.1.3.3. ارسطو و فرارَوی از معنای عادی لفظ   93

 

2.1.3.3. زبان‌شناسان مسلمان و فراروی از معنای عادی لفظ   94

 

1.2.3.3. مجاز و استعاره از نظر عین‌القضات   99

 

2.2.3.3. تشابه از نظر عین‌القضات   103

 

نتیجه 108 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

 

1.4. جمع‌بندی دیدگاه عین‌القضات   109

 

2.4. دیدگاه عین‌القضات و مسئلة تنوع‌پذیری باورها 111

 

كتاب‌شناسی   113

 

چكیده

 

باورهای متنوع دربارة موضوع واحد ممكن است باورهایی متناقض باشند یا نباشند. وقتی ما با باورهایی روبه‌رو می‌شویم كه ظاهراً با یكدیگر متناقضند، ناگزیریم یا به پذیرش یكی از طرف‌های متناقض تن دهیم و دیگری را نفی كنیم یا در صدد رفع تناقض برآییم و راهی برای منجر نشدن تنوع در باور‌ها به تناقض بیابیم. گزینة اخیر مسئله‌ای است كه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. ما با یافتن قابلیتی در باورها كه بتواند آن‌ها را از منجر شدن به تناقض برهاند، می‌توانیم مبنایی برای پذیرفتن باورهای متنوع در عرض یكدیگر داشته باشیم و در سایة آن برخی اختلاف‌های عقیدتی را حل و فصل كنیم.

 

از جملة عارف ـ فیلسوفانی كه تمایل ویژه‌ای برای حل و فصل اختلاف‌های عقیدتی بدین شیوه نشان داده است، عین‌القضات همدانی است. او در جای جای آثارش به اختلاف عقیده‌ای كه میان انسان‌ها وجود دارد اشاره كرده است برطرف ساختن این اختلاف‌ها بر آمده است. تلاش قاضی در این راستا را می‌توان در سه مرحله مورد توجه قرار داد. مرحلة نخست نفی پیش‌داوری است. مرحلة دوم انتقاد وی از قضاوت بر اساس فهم غلط است. او قضاوت بر اساس فهم نادرست را آسیبی جدی در راه حقیقت جویی می‌دانست. مرحلة سوم نیز انتقاد او از تسرّی‌های بی‌وجه است.

 

بررسی مراحل سه‌گانة فوق نشان می‌دهد او با تكیه بر پیش‌فرض‌های معرفت‌شناختی و زبان‌شناختی در راستای هدفی جز پذیرش اختلاف عقاید استدلال كرده است. هر چند برخی مباحث زبان‌شناختی كه وی در خلال مباحث بدان‌ها اشاره كرده است امكان قرار گرفتن در راستای پذیرش اختلاف عقاید را دارند اما او تلاش كرده است از آن‌ها نیز برای نیل به هدف خود یعنی نوع خاصی از شمول گرایی استفاده كند كه بر اساس آن باورهای متنوع را باید به نحوی تفسیر كرد كه همگی ناظر به باوری واحد باشند.

 

پیش‌گفتار

 

  1. این روزها پژوهش و نگارش دربارة آثار عرفانی و اندیشه‌های عارفان كاری بس دشوار است. ما از سویی با علاقه‌مندانی نسبت به این عرصه روبه‌رو هستیم كه جز تكرار سخنان پیشینیان اندیشه‌ای ندارند و از سوی دیگ، با منتقدانی مواجهیم كه در هر سطر از آثار عارفان، خطاهای بسیاری می‌بینند. اما در این میان، پژوهش‌های دقیق، نقادانه و همراه با خلاقیت رونق چندانی ندارد. در مراحل به انجام رسانیدن این تحقیق، دریافتم پژوهش‌های امروزِ ما ادامة گام‌هایی نیستند كه دیروز برداشته شده باشند، بلكه ما ناچاریم پشتوانه‌های پژوهش خود را در ده‌ها و صدها سال پیش جستجو كنیم. این مسئله آسیبی پیش پا افتاده نیست كه بتوان به سادگی از آن چشم پوشید.

این دورافتادگی باعث می‌شود مخاطبانی كه در فضای فكری امروز زندگی می‌كنند، نتوانند ارتباط قابل اعتنایی با میراث فكری و معنوی گذشتگانشان برقرار كنند. نمی‌توان از انسان‌های امروزی انتظار داشت خود را به صدها سال پیش تبعید كنند تا دریابند كه امثال عین‌القضات، چه سودایی در سر داشته‌اند. این وظیفة پژوهشگرانِ این عرصه است كه حلقه‌های گم‌شدة ارتباط میان نسل‌های گذشته و اندیشة انسان‌های امروز را پیدا كنند و این ارتباط از دست رفته را دوباره برقرار سازند.

 

به‌تعبیر یكی از دوستان، پژوهش دربارة اندیشه‌های كسانی چون عین‌القضات مانند بیرون كشیدن جزیره‌ای زیرِ آب رفته است. بیرون كشیدن این جزیره، به معنی بازخوانی این آثار و اندیشه‌ها به نحوی است كه بتوانند در فكر و زندگی مخاطبان امروز تأثیرگذار باشند. انجام این وظیفه، از سویی نیازمندِ شكیبایی و همدلی با گذشتگان است تا از فهم اندیشه‌های آنان چیزی فروگذار نشود، اما از سوی دیگر به نگاهی تیزبین و نقاد نیز نیازمند است تا نادیده‌ها، دیده و خطاها اصلاح شود. ما باید به این نكته توجه داشته باشیم كه مردمان روزگار ما از نظر اندیشه و شیوة زندگی، وضعیتی متفاوت با گذشتگان دارند، ـ هرچند در وجوه بسیاری نیز با‌ آنان مشترك‌اند. آنچه برای ما بیشترین اهمیت را دارد آن است كه بتوانیم با اقتضائات امروز، بهرة خویش را از میراث گذشتگان بریم و برای آیندگان نیز میراثی ارزشمند به یادگار گذاریم.

 

 

 

  1. عین‌القضات از جملة عارف‌ـ فیلسوفانی است كه بخش قابل توجهی از آثارش امروز در اختیار ما قرار دارد. به‌عقیدة نگارنده شیوة اندوه‌آور مرگ او در جوانی، انگیزة آیندگان را برای محافظت از آثار وی و محترم شمردن آن‌ها بیشتر كرده است. با این وصف نمی‌توان گفت پژوهش‌های قابل اعتنایی دربارة اندیشه‌های وی به انجام رسیده است. اغلب كتاب‌ها و مقاله‌هایی كه در ارتباط با وی تألیف شده است محتوایی جز تكرار سخنان او، البته با گزینش‌هایی خاص، در بر ندارند. تكرار‌هایی كه اگر لااقل به نحوی خلاقانه و با نظمی نوین ارائه نشود، ملال آور خواهد بود و دلپذیریِ مطالعة مستقیم منابع را نیز از خواننده سلب می‌كند. جز در موارد انگشت‌شمار، نمی‌توان شیوه‌ای بدیع و تأثیرگذار را در پژوهش‌های عرفانی در این آثار ملاحظه كرد.

این كوتاهی در حالی صورت پذیرفته است كه در آثار قاضی، مباحث قابل تأملی وجود دارد؛ مباحثی كه حتی امروز پس از گذشت سالیان دراز هنوز در معركة آراء فلسفی، حضوری پررنگ دارند. توجه به این بارقه‌ها، نگارنده را بر آن داشت تا پژوهشی را سامان دهد كه در پرتو آن، بخش قابل توجهی از این قبیل مسائل، مورد بررسی قرار گیرد. مسئلة اختلاف عقاید انسان‌ها كه در جای‌جایِ آثار قاضی می‌توان اشاره‌هایی را بدان ملاحظه كرد، بحثی بود كه امروز نیز از جهات مختلف بدان پرداخته می‌شود. به علاوه، در حواشی این بحث مسائل دیگری نیز مطرح می‌شد كه آن‌ها نیز از جملة مباحث مهم و بحث برانگیز فلسفه در دوران ما به شمار می‌رود. گذشته از آن، این بحث، ویژگی ممتاز دیگری نیز داشت و آن آشكار شدن بخش قابل ملاحظه‌ای از نظام فكری قاضی و شیوة تفكر وی در پرتو آن بود. با این توصیف، انگیزة اصلی سامان یافتن این تحقیق در ذهن نگارنده شكل گرفت.

 

 

شیوه‌ای كه در این پژوهش پیش روی خود قرار دادیم، به هیچ وجه از سنخ مقایسه‌ها و تطبیق‌هایی كه این روزها بازار گرمی دارند نیست. قصد ما تنها بازخوانی و به دست آوردن فهمی نو از سخنان قاضی است. البته فهمی كه با اقتضائات اندیشة امروزی سازگار است. در خلال مباحث، تلاش كرده‌ایم تا جایی كه امكان دارد، به تاریخ و جغرافیای مباحث توجه نشان دهیم و جایگاه هر مسئله را در سیاقِ خود و سرنوشتی كه در اندیشة امروزِ ما پیدا كرده است، روشن سازیم.

 

در برخی موارد ناگزیر از مراجعه به متون یونانی و لاتین بوده‌ایم. سعی شده است كه در اغلب موارد از متون اصلی استفاده شود و ترجمه‌ها به‌طور مستقیم از زبان اصلی صورت گیرد. اما همان‌گونه كه آشنایان با این دو زبان، به خصوص یونانی اطلاع دارند، انعطاف‌پذیری خاصی كه در این زبان‌ها وجود دارد باعث می‌شود حتی مترجمان برجسته نیز در ترجمة برخی عبارت‌ها اختلاف نظر پیدا كنند. با توجه به این نكته، ترجمه‌هایی كه توسط یونان‌شناسان برجستة اروپایی مانند دیلز، گاتری و… صورت گرفته نیز پیش‌روی نگارنده قرار داشته است تا عدم آشنایی با ظرافت‌های زبان یونانی و لاتین باعث بروز اشتباه در ترجمه عبارت‌ها نشود.

 

در مواردی كه دو اصطلاح object و  subjectو مشتقات آن‌ها مورد نظر بوده‌ است، در اغلب موارد از معادل آوا نگاری شدة فرانسوی (ابژه و سوژه) ـ كه در زبان فارسی شناخته شده‌تر است ـ ، استفاده شده؛ جز در موارد اندكی كه تعابیر عین و ذهن یا درون و بیرون رساتر بوده‌ است.

 

برای تنظیم بخش كتاب‌شناسی از شیوة خاصی كه امروزه در برخی آثار معتبر علمی رعایت می‌شود پیروی شده است. بر اساس این شیوه تاریخ نخستین انتشار اثر در پرانتز بعد از نام نویسنده و تاریخ انتشار نسخه‌ای كه مورد استفادة نگارنده قرار گرفته است در پایان درج شده. طبیعتاً در مورد آثاری كه تاریخ انتشار نخست آن‌ها مشخص نیست تنها به ذكر تاریخ انتشار نسخة مورد استفاده در پایان اكتفا شده است. با این توصیف در ارجاع‌های درون متنی نیز تاریخ انتشار نخست اثر ملاك قرار گرفته و در صورت مشخص نبودن این تاریخ نام اثر ذكر شده است.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...