:

پرخاشگری[1] یکی از زمینه هایی است که در روانشناسی ، محققان به آن توجه کرده و تحقیقات مبسوطی را در آن زمینه انجام داده اند.تأثیر مشکلات رفتاری بر عملکرد تحصیلی  و اجتماعی و هم چنین بررسی عواملی چون جنسیت، ویژگی های شخصیتی و اجتماعی و اقتصادی و عوامل شناختی در بروز اختلال های رفتاری از جمله رفتار پرخاشگرانه در دوران نوجوانی مورد توجه پژوهشگران بوده است.نوجوانی یک دگرگونی جسمانی،روانی،شناختی و نیز تغییر در الزامات اجتماعی است. یکی از عواطف متداول در بین نوجوانان خشم است که بر اثر برخورد نوجوان به مانعی که بر سر راه هدف او قرار می گیرد ، حاصل می شودوبهپرخاشگریکهیکواکنشعمومیبهناکامیاستمنجرمیگردد. بهطورکلینوجواناندرایندورانحساسمی شوند، هیجان های شدید دارند، به دنبال احساس عدم اطمینان و تنش ،ناسازگاری و پرخاشگری در آنان دیده می شود. پرخاشگری در دوره نوجوانی جلوه های مشهودتر و مسئله ساز تری را نشان می دهد. شایع ترین و بیشترین میزان پرخاشگری در دوره نوجوانی و جوانی به وجود می آید که ممکن است از طریق کلامی ، فیزیکی ، آزار دیگران، تخریب، صدمه زدن به اشیا و یا اشخاص و مانند آن جلوه ها و نمودهای خود را ظاهر سازد (وکیلیان ،1386).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

همه روزه در مدارس نوجوانانی مشاهده می شوند که به علت زد و خورد، دعوا و رفتارهای پرخاشگرانه تنبیه انضباطی می شوند و با عکس العمل اولیای آن مدارس مواجه می گردند.نوجوانان پرخاشگر معمولا قدرت مهار رفتار خود را ندارند و رسوم و اخلاق جامعه- ای را که در آن زندگی میکنند زیر پا می گذارند، در اغلب موارد والدین و اولیای مدارس با آنها درگیری پیدا می کنند و حرکات آنها گاهی به حدی باعث آزار و اذیت اطرافیان میشود که به اخراج آنها از مدرسه می انجامد( عاشوری، ترکمن ملایری، فدایی،1387). پرخاشگری رفتاری است که دارای جنبه های زیستی، روانشناختی و جامعه شناختی است. هر نظریه پردازی به یک جنبه از پرخاشگری پرداخته است ، به گونه ای که گاهی شاهد تعارض بین نظریه ها هستیم. بر اساس نظریه فروید، بسیاری از اعمال آدمی را غریزه ها، به ویژه غریزه جنسی تعیین می کند. وقتی مانعی در تجلی غرایز پیش آید، سایق پرخاشگری سر بر می آورد. بر اساس این نظریه، علت پرخاشگری معمولا ناکامی است و پرخاشگری از ویژگی سایق برخوردار است(براهنی و

 

 

 

همکاران،1386). در حالی که در نظریه یادگیری اجتماعی ، پرخاشگری پاسخی آموخته شده به شمار می آید. بر اساس این نظریه پرخاشگری از راه مشاهده یا تقلید آموخته می شود یعنی افراد یاد می گیرند که پرخاشگرانه رفتار کنند و می- توان رفتار آنان را با رفتارهای سازگارانه جایگزین کرد (بندورا[2]،1995؛ نقل از براهنی و همکاران،1386). در نظریه پردازش اطلاعات اجتماعی- شناختی ، نقص در یک یا چند جزو این فرایند، علت بنیادی رفتار پرخاشگرانه است. بر اساس این نظریه، رفتار پرخاشگرانه از یکسو به منزله نوعی شیوه رویارویی با مشکلات اجتماعی روزمره است و از سوی دیگر نقص در رمزگردانی ، تفسیر موقعیت ها، اهداف انتخاب شده، تولید راهبردها و ارزیابی پاسخ ها، که از اجزای اصلی نظام پردازش اطلاعات شناختی و رفتاری هستند، می تواند به رفتار پرخاشگرانه بینجامد. وجود نظریات گوناگون درباره پرخاشگری، نشان می دهد که این موضوع از اهمیت بالایی در جوامع مختلف برخوردار بوده و شناخت و تبیین آن از اولویت- های نظریه پردازان بوده است ( دادج[3] و کرایک[4]، 1990؛ نقل از محمدی،1385 ).

 

صرفنظر از دیدگاهها و به تبع آن تعاریف مختلف درباره پرخاشگری ، مشخص شده است که عوامل متعددی در پیدایش و تداوم پرخاشگری وجود دارند. برای مثال عوامل زیستی، روانی – اجتماعی، شخصیتی، خانوادگی و شناختی. ویژگی های شخصیتی و شناختی (مانند شیوه های حل مسأله[5])، دو مقوله مهم در حیطه روانشناسی هستند و امروزه روانشناسان  به اهمیت نقش این دو عامل در بروز رفتار های غیر سازگارانه پی برده اند( باباپورخیرالدین و همکاران 1382 ).تحقیقات نشان داده است، نوجوانانی كه از لحاظ ساختار شخصیتی حساس ترند در این برهه از زندگی،  در صورتیكه به خواسته های طبیعی آنها پاسخ مثبت داده نشود ، بیش از دیگر همسالان خود به مشكلات روانی و ناهنجاریهای ناشی از آن، از جمله پرخاشگری دچار می شوند(اللهیاری و همكاران،1382).

 

 

 

 

 

اخیرا، تحقیق در زمینه شخصیت[6] و ارتباط آن با سلامتی و آسیب های روان شناختی، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. شواهد تجربی زیادی نیز وجود دارد مبنی بر این که صفات شخصیتی در ایجاد، کاهش، یا از بین بردن، علایم اختلالات رفتاری و عدم سازگاری اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کنند(و ایدیگر،[7] 2005). تصور براین است که شخصیت به دو شیوه می تواند سلامت روانی را تحت تأثیر قرار دهد؛ به صورت غیر مستقیم، از طریق تأثیر بر سلامت عینی افراد ، مثلا از طریق تأثیر ویژگی های شخصیتی بر نوع پاسخ های فیزیولوژیکی افراد به تنیدگی. دوم، ویژگی های شخصیتی بر ارزیابی های افراد از وضعیت سلامت عینی آنها، تأثیر بسزایی به جا می گذارد. (چلبیانلو و گروسی فرشی،1389). بر همین اساس، تحقیقات مختلف نشان داده اند که بین عوامل مختلف شخصیت با شاخص -های بهداشت روانی، ارتباط معنی داری وجود دارد( مور[8]و همکاران،2006 ؛ ترکینو[9] و کوستا[10]، 2004؛ جرام[11] و همکاران،1999).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...