مفهوم سرمایه اجتماعی اگر چه پیشینه­ای به قدمت جامعه­شناسی کلاسیک در اروپا دارد، اما معنا و مفهوم بسیط خود را در دوران معاصر با مطرح شدن مباحثی چون جامعه­مدنی، توسعه، مشارکت همگانی و نهادهای مدنی به دست آورده است. اگر چه این مباحث چندی است که در جامعه ما به صورت نظری از سوی صاحب­نظران و اندیشمندان مطرح شده است؛ اما رکن اساسی این مباحث که همان سرمایه اجتماعی است، چندان مورد بحث قرار نگرفته است.
بی­هیچ شبهه خانواده مهم­ترین نهاد اجتماعی و میراث ملی و اسلامی ماست که وظیفه داریم آن را سالم و توانمند به نسل­های بعد منتقل سازیم. دین، دولت و خانواده ارکان سه­گانه حیات تاریخ ایرانیان بوده­اند و همواره خواهند بود. با وجود همه حوادث، هنوز هم خانواده در تشکیل شخصیت نسل بعد تأثیری عمیق و بی­رقیب دارد. بنابراین، شناخت اهمیت و جایگاه خانواده، می­تواند برای ارتقاء و تعالی بخشیدن به آرمان­های فرهنگی- اجتماعی یک ملت بسیار مفید واقع گردد.
خانواده به مثابه مهم­ترین نهاد اجتماعی، همواره در نظم، صلح، آرامش، تغییر و تحول قدرت­های سیاسی در جامعه ایران اثرگذار بوده است؛ به عبارتی هر آنچه در جامعه روی می­نماید؛ عقبه­اش در تأثیرات خانواده بر تحولات عصر خود بوده و گاه خلوت­گاه سیاسیون به حاشیه رانده، هنرمندان و انسان­های بزرگی است که به گونه­ای از اجتماع خود و قدرت حاکم سیلی خورده­اند. بیش از دو دهه است که این میراث به جا مانده از نیاکان ما بر اساس نتایج تحقیق و اسناد اعلام شده از سوی مسئولان دچار بحران­هایی شده است، طلاق به بالاترین حد خود در سال­های اخیر رسیده، تنش­ها و ستیزه­ها در روابط خانوادگی اوج گرفته، بی اعتمادی در بین اعضای خانواده افزایش یافته، مشارکت و انسجام تنزل یافته و … .  این در حالی است که خانواده تنها مکان مملو از عاطفه و محبتی است که در آن، امکان رشد و شکوفایی شخصیت افراد بزرگسال و در عین حال آشنایی کودکان با قواعد و هنجارها و ارزش­های اجتماعی صورت می­گیرد. در این واحد، افراد می­توانند به یکدیگر 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  متکی باشند و از حمایت یکدیگر بهره ببرند. خانواده مهم­ترین عامل انتقال هنجارها و ارزش­ها محسوب می­شود. پرداختن به این نهاد مهم، تقویت بنیان­های عاطفی و اجتماعی آن و تثبیت روابط مبتنی بر اعتماد، همدلی و تعاون در میان اعضای آن کاری است بس سترگ و حایز اهمیت.
رسانه­ها جزء لاینفک زندگی بشر امروزی به شمار می­آیند. هر روز جوامع مدرن شاهد عرضة ابزار تکنولوژیک ارتباطی جدیدی به بازار مصرف می­باشند. اما در این میان تلویزیون همچنان حاکمیت رسانه­های خانگی را در اختیار دارد و چون عضوی از خانواده پذیرفته شده است.
دو نگرش کاملاً متضاد با یکدیگر، در بین اندیشمندان و پژوهشگران این رسانه به چشم می­خورد. نگاهی خوش­بینانه که تلویزیون را در دانش­اندوزی، افزایش خزانه لغات کودکان، افزایش مهارت گفت و شنود، آشنایی با سرزمین­های دور، هدایت افکار به سمت­وسوی برنامه­ریزی شده و ایجاد جریانات فکری مثبت در بین مخاطبین، ایجاد سرگرمی و رهایی از خستگی روزمره و … مفید و موثر می­داند، و نگاهی بدبینانه که معتقد به خاموش کردن تلویزیون به طور دائم است و تلویزیون را دشمن خلاقیت، مطالعه و … می­داند و آن را آموزش­دهندة خشونت، از بین برنده دوران کودکی، بازیچه دست منفعت­طلبان برای سود­جویی، دزد وقت، از بین برنده زبان و ادبیات و شعر و نابود کننده مهارت­های خواندن و نوشتن و اعتیادآور معرفی می­کند. ( پوپر و کندری، 1374، ص29) دو نگرش فوق، بصورت افراطی به این رسانه نافذ می­نگرند. نگاه ترکیبی و تلفیقی به جعبه جادویی برداشت واقع­گرایانه­تری ارائه می­دهد. به عبارت دیگر، برخی برنامه­های تلویزیون خشونت، نابسامانی و عدم خلاقیت و … را رواج می­دهند ولی برخی دیگر مروج مهارت، آموزش، جامعه­پذیری و … می­باشد.
تلویزیون باید نگاه خود را متوجه خانواده در جامعه امروزی سازد، خصوصیات، مشکلات، نکات مثبت و منفی آن را مدنظر قرار دهد و الگویی مناسب جامعه ارائه دهد. تلویزیون می­تواند با ارائه الگوهای صحیح، رفتار مناسب را به افراد بیاموزد، وگرنه گفتارها، پندها و نصایح اخلاقی در مورد روابط خانوادگی اثر چندانی نخواهد داشت. اگر تلویزیون الگوی خانواده را به صورت پدر مقتدر و بدون توجه به افکار دیگران، رفتار تعارضی میان زن و شوهر و رفتار خشن والدین و فرزندان به یکدیگر ارائه دهد، چگونه می­توان از کودکی  که در بیست سال آینده خود تشکیل خانواده خواهد داد، انتظار ارائه رفتاری جز آن داشت؟ ( اعزازی، 1373، صص13-12)

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...