بشر با توجه به قوه ی تعقل اعطا شده به او در می یابد که روزی بر خلاف اراده ی خود می میرد. درک این جدایی از عزیزان باعث بروز نوعی اضطراب در او می شود. انسان در طول قرن ها، از راه های گوناگون و بنا بر موقعیت و وضع هستی خود، تلاش می کرده است تا با عشق به خدا، غرقشدن در تجمل، آفرینش هنری و عشق به همنوع خود بر این جدایی غلبه کند. برای بشر اولیه که در غارها زندگی می کرد، پرستش حیوانات  ودیگر جاندارن و ارتباط با آنها بهترین راه غلبه بر جدایی بود[1]. با نگاهی به دوره های نخستین در می یابیم که انسان ابتدایی از طبیعت و جهان دریافتی عجیب، اما مشخص دارد؛ در بینش اساطیری او پدیده های طبیعی دارای شعور و اراده اند و از این رو در سرنوشت بشر سهیم و دخیل هستند. این اعتقاد باعث پیوند انسان با جانوارن و دیگر جاندارن می شده، مقام و جایگاه حیوان و جاندارن در نظر او بسیار با ارزش و والا بوده است، بنابراین از آنها نه تنها در زندگی مادی، بلکه در زندگی معنوی نیز سود می جسته، بر رازهای جاودانگی و طبیعت واقف می شد.[2] در پهنه ی آفرینش نیز حیوانات پس از انسان در مرتبه دوم ارزشمندی قرار دارند و نه تنها در اسطوره های ایرانی، بلکه در اسطوره های کشورهای دیگر نیز ارزشند . شاید ریشه ی ارزشمندی آنها به دروه ی کودکی نسل بشر گردد که برای نیازهای روزمره ی زندگی به آنها نیازمند بود. در اوستا نیز بر اثر نفوذ فرهنگ و عقاید آیینی و اساطیری پیش از زرتشت، ستایش جانوران مطرح گردیده است و از میان جانوران ستایش شده در اوستا، پرندگان از جایگاه ویژه ای برخوردارند.[3]

 

جان فردوسی سرشار از مهر و عاطفه است. او استعداد مهررزی را نه تنها در پهلوانان محبوب خود، بلکه حیوانات و برخی از  جاندارن نیز به 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  تصویر کشیده است.[4] در شاهنامه که بازتاب اسطوره ها، زندگی جوامع بدوی و کهن ایرانیان است، حیوانات و سایر جانداران از اهمیت والایی برخوردارند و از ویژگی ها و جایگاه عادی خود خارج می شوند.

 

1-2 بیان مسأله

 

در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی علاوه بر انسان از جانوران هم نام برده شده است. که این جانوران جزو لاینفک داستان­های شاهنامه می­باشند لذا با توجه به تأثیر این جانوران در داستان­ها و شخصیت­ها و زندگی قهرمانان شاهنامه به بررسی آن­ها پرداخته شده است که این جانوران اعم از اسب، فیل، گوره­خر، میش­و مار که واقعی­اند تا سیمرغ و امثال آن که اساطیری­اند و اکوان دیو، دیو سپید، اژدها و … که وهمی به­نظر می­رسد. (فردوسی، 1374 : 56)

 

چنین داد پاسخ به اسفندیار      که ای­ شیر دل برهنه نامدار (فردوسی، 1374 : 57)

 

ویا جانداری هم­چون دیو در شاهنامه که وهمی به نظر می­آید در داستان رستم و اسفندیار از آن نام­ برده شده است.

 

زهاماوران دیوزادی ببرد       شبستان شاهی مراورا سپرد (فردوسی، 1374)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...