:

 

مؤسسات و سازمانها و دستگاههای اجرایی با هر ماموریت، رسالت، اهداف وچشم اندازی كه دارند نهایتاً در یك قلمرو ملی و یا بین المللی عمل می كنند و ملزم به پاسخگویی به مشتریان، ارباب رجوع و ذینفعان هستند تا شركتی كه هدفش سودآوری و رضایت مشتری است و سازمانی كه هدف خود را اجرای كامل و دقیق وظایف قانونی و كمك به تحقق اهداف توسعه و تعالی كشور قرار داده، پاسخگو باشند. بنابراین، بررسی نتایج عملكرد، یك فرایند مهم راهبردی تلقی می شود. واژه مدیریت دانش در دنیای مدیریت موضوعات مختلفی را در بر می گیرد. علت ایجاد این نگرش به دلیل انتقال و حرکت سیستم های اقتصادی به سوی جامعه های مبتنی بر دانش و توسعه اقتصاد دانش محور در دهه های اخیر،انواع موسسات ،شاهد تغییرات اساسی در زمینه های ساختار،کارکرد وسبکهای مدیریتی خویش بوده اند. موسسات کنونی اهمیت بیشتری جهت درک،انطباق پذیری ومدیریت تغییرات محیط پیرامون قایل شده ودر کسب وبکارگیری دانش واطلاعات روزآمد به منظور بهبود عملیات وارائه خدمات ومحصولات مطلوبتر به ارباب رجوعان پیشی گرفته اند. (چنگ مینگ یو،1384،ص2) دلایل بی شماری برای موفقیت سازمان ها در مزیت مبتنی بردانش وجود دارد که درصورتی که پیرامون قابلیت های محوری شکل پذیرد بقاء وماندگاری سازمان را تضمین خواهد کرد. (اصیلی،قدیریان،1385،ص85) از آنجا که بهبود عملکرد در سازمانها به طور افزایشی از طریق توسعه منابع انسانی، بهبود کیفیت،مهندسی مجدد وتکنولوژی،روی استراتژی سازمان تأثیر مستقیم دارد،لذا مسئولان اجرایی مسئولیت بالایی در بهبود عملکرد سازمان خود دارند. سرمایه گذاری زیاد در هر سازمان در زمینه های مختلف صورت می گیرد،ولی چون به عملکرد توجهی نمی‌شود،سازمانها معمولاً نتیجه مورد نظر خود را از سرمایه گذاری هابه دست نمی آورند. مدیریت بهبود عملکرد باید در موضوعات مربوط به عملکرد،تحقیق وبررسی کرده وبرای بهبود آن پیشنهادهای مناسب را در جهت اهداف سازمانی ارائه دهد.(سبحان اللهی،1378،صص19-18 ).

اقتصاد

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

 

 

مباحث مطرح شده در این فصل عبارتند از : بیان مساله ، اهمیت و ضرورت تحقیق ، اهداف تحقیق ، چهارچوب نظری تحقیق ، فرضیه های تحقیق ، تعریف مفهومی و عملیاتی تحقیق ، سوال تحقیق و قلمرو تحقیق.

 

 

 

1-2)بیان مساله:

 

تغییرات سریع در دنیای امروز ما، سازمانها را با چالشهای مختلفی روبه رو کرده است اما در این میان سازمانهایی موفق هستند که به کمک ابزارهای مدیریتی و فناوری نوین از فرصتهای ایجاد شده به نفع خود استفاده کنند(نوروزیان ،1385،ص 24) حتی باقی ماندن در بازارهای داخلی مستلزم رقابت با رقبای قدرتمند است و باتوجه به گسترش و پیچیدگی اهداف ، فرایندها و ساختار سازمانی در صحنه رقابت ، سازمانهایی می توانند به حیات خود ادامه دهند که نسبت به خواسته ها و انتظارات مشتریان و ذینفعان پاسخگو باشند(ادیب ،1386،ص 16)مدیریت دانش یکی از این ابزارهاست .بخش خصوصی اولین قدم ها را در این زمینه برداشته است اما دولت با یک قدم فاصله به دنبال بخش خصوصی در حال حرکت است(منصوریان ،1388،ص24).برای اینکه سازمانها بتوانند در دنیای تجارت و رقابت حضور مستمر و پایدار داشته باشند باید حول محور علم و دانش فعالیت کنند.شرط موفقیت سازمانها دستیابی به یک دانش و فهم عمیق در تمامی سطوح است اما بسیاری از سازمانهاهنوز به مدیریت دانش بطور جدی توجه نکرده اند.همان گونه که پیتر دراکر گفته است :راز موفقیت سازمانها در قرن 21 همان مدیریت دانش است .دانش مفهومی فراتر از داده و اطلاعات دارد.(به آذین،کریمی،مرادزاده،1385،ص33).

 

 

 

مدیریت دانش رشته ای است علمی که با تکیه برحمایت دوجانبه (رقابت وحمایت همزمان ارائه دهنده و دریافت کننده اطلاعات و دانش)ایجاد ، تصرف ، سازماندهی واستفاده از اطلاعات را تشویق وتقویت می کند.توانایی سازمان برای خلق ،سهیم کردن و بکارگیری دانش موجود در مورد محصولات ،فرایندها ونیروی انسانی به منظور افزایش بهروری محیط کار وکاهش فعالیت هایی که سبب دوباره کاری می شوند،مدیریت دانش نام دارد.(ملکی ،1385،ص53)مدیریت دانش امکان دسترسی به تجربیات ،دانش و تخصص را فراهم می کند که این عمل توانائیهای جدیدی ایجاد می کند،عملکرد را بهبود می بخشد.نوآوری را افزایش می دهد،اطلاعات و سرمایه های دانش موجود در سازمان را به کار می گیرد،توزیع دانش و اطلاعات را درحوزه های مختلف سازمانی تسهیل می کند و اطلاعات و دانش را در فرایندهای روزانه کسب وکار ادغام می کند(قلی زاده،1387،ص28).مفهوم دانش صرفا به معنای انتقال آگاهی و اطلاعات نیست بلکه منظور از دانش،خلاقیت،آفرینندگی وپوییندگی است.براین اساس یک سازمان دانشی،ایده ساز بوده و بکارگیرنده ایده های نواست و از این طریق به مزیت رقابتی دست پیدا می کند(اکبری،طهماسبی،آشتیانی،1386،ص33).

 

 

 

اندازه گیری عملکرد فرایندی است که میزان پیشرفت در راه رسیدن به اهداف را بیان می نماید.قبل از هرچیز لازم است که به عواملی که بیشترین تاثیر را بر عملکرد کارکنان (مدیران ،کارمندان)اعمال می کند،اشاره شود. عقیده کلی بر این است که عملکرد کارکنان سازمان حاصل تعامل سه جز بسیار مهم است که تنها یکی از این سه جز ،خواست و انگیزش ،آنان برای انجام وظایف محوله است.دو جزدیگری که عملکرد آنها را تحت تاثیر قرار می دهد؛توانایی مهارتی و فکری افراد و نیز منابع در دسترس است.سازمان در ایجاد(یا از بین بردن) انگیزه کاری نیروی انسانی خود نقش بسیار تعیین کننده را بازی می کند.همین طور که در مورد توانایی های کارکنان می توان گفت که این سازمان است که با برنامه ریزی و سرمایه گذاری روی توسعه و آموزش مدیران و کارکنان خود بر توانایی آنان می افزاید.منابع در دسترس نیز شاخصی از کفایت و توان بالقوه سازمان است. (خلیلی عراقی،1382،ص27).

 

با آگاه نمودن کارکنان سازمان از عملکرد آنان زمینه پرورش آنهافراهم شده و آنها آگاهانه تلاش در جهت جایگزین ساختن رفتارهای مناسب و حذف رفتارهای منفی و غیر اثربخش خواهد داشت واین امر نه تنها کارایی کارکنان را موجب می شود،بلکه موجب اثربخشی نیز می گردد0(قلی زاده،1387،ص27).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...