بررسی تطبیقی جایگاه زن در قرآن و حدیث و فمینیسم با نگاهی به … |
حمد بی حد و ثناء بی پایان ذات پاكی را سزاست كه از نفسی واحد مرد و زن را آفرید[1]و در حقیقت و هویت انسانی آن ها، تفاوتی قرار نداد و روح خدا را [2] تشكیل دهنده آن حقیقت، نهاد و بدن را ابزاری در اختیار روح گذاشت تا بتواند به كمالات انسانی نائل گردد. برای رسیدن آدمی به این كمالات بنابر اقتضای ربوبیتش، راهنمایی بشر را به عهده گرفت و هدایت او را از طریق فطرت[3] و ارسال رسل و انزال كتب[4] تضمین نمود و چارچوبی قانونمند را در نظام هستی استوار گرداند و آن را حدود الهی شمردو در طرح قوانین به دو معیار راستی و عدالت توجه اساسی و محوری نمودو پایه و اساس آن ها را ابزارهای وجود انسان و نیازهای جامعه قرار داد.
پاکترین درود و تحیّت بر پیامبران و برگزیدگان راه خدا و طریق هدایت بسوی معارف حقه او باد، که با ارشاد خود بشر را از ظلمتکده جهل به وادی ایمن انوار علم و دانش الهی رهبری نمودند. خاصه خاتم الانبیاء و سید المرسلین محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و جانشینان او، سید الوصیین و امام المتقین و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و یازده فرزند امجد او که کاروان بشر را به سوی کمال و لقاء الهی رهنمون شدند و انسان را به آخرین منزل خود که مقام مقربین و صدیقین و مخلّصین است، به قرب الهی رهبری کردند.
و سلام و درود فراوان بر دردانه نبی اکرم، ام ابیها، بنت رسول الله و خیر و کوثر جهانیان که پا به گیتی نهاد و نبوت را دختر و ولایت را همسر و امامت را مادری شایسته بود. او که فضائل انسانی اش برای جهانیان سرمشق و نمونه است و قیام و قعودش حجت بر عالمیان، او که قلم از نگارش اوصافش ناتوان و عقول از درک آن متحیر است.
خداوند تبارک و تعالی انسان ها را آفرید و رمز فضیلت و برتری آن ها را در تقوا[7] نهاد و آن را سرمایه ای دست یافتنی توسط زن و مرد قرار داد. به واسطه رنگ، نژاد، جنسیت. . .آن ها را امتیاز نبخشید و بشر را با توجه به هویت مشترك و مختص، شرایط، تفاوت ها و امكانات، موظف به انجام اعمالی مشترك و مختص نمود و برای اصناف و گروه های مختلف قوانین و مقررات مشخصی را طرح كرد و در مقابل وظایف و اعمال مشترك، حقوقی مشترك را برای انسان ها در نظر گرفت؛ حق حیات، مساوات، آزادی، تعیین سرنوشت. . . و انسان ها را در راه كسب این حقوق مساوی قرار داد و در مقابل وظایف اختصاصی، حقوقی خاص تعیین نمود، حق سرپرستی (قیومیت)، حق همسری، حق مادری، حق فرزندی . .
زن و مرد را در هویت انسانی همپا و همسنگ یکدیگر معرفی نمود و برای مشاركت آن ها در تصمیمات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی،. . . زمینه های لازم را فراهم آورد و بر هركدام از این امور، آدابی خاص وضع نمود كه متناسب با هویت جنسی انسان باشد تا بدین روی وظایف اختصاصی و مشترك افراد دچار خدشه و آسیب نگردد.
انسان ها را به تشکیل زندگی مشترک امر نمود تا ضمن تداوم نسل بشر، کانون خانواده را محل و منشأ آرامش و صمیمیت، انس و الفت قرار دهد و فطرت زن را زمینه ساز مهر و مودتی آفرید تا سلامت روانی، رشد و كمال افراد خانواده بر آن استوار باشد و فرمود: «وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فىِ ذلِكَ لاَیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ»[8] همو آسایش و سكون همسر را به وجود زن میسر گرداند و فرمود: «هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنهْا زَوْجَهَا لِیَسْكُنَ إِلَیهْا. . .»[9] خداوند تبارک و تعالی از زوجین خواست تا پس از پیمان ازدواج متعهد شوند که در غم و شادی، سختی و راحتی پشتیبان و امانتدار هم بوده و حافظ اسرار یكدیگر باشند و آن تعهد را به پوشش یکدیگر تشبیه نمود و فرمود:« . . هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُن . . »[10]
اما از ابتدای تاریخ در بسیاری از جوامع جنس مؤنث با فراز و نشیب های فراوانی روبرو شد. گاه همپای مردان به تأمین نیازهای زندگی پرداخت و بیشتر اوقات خود را در محیط خانه صرف تربیت کودکان، رفع نیازهای روزمره و ایجاد آرامش در خانواده نمود و جایگاهی والا اختیار نمود و گاه او را عامل هر نوع شر و گناهی دانستند که در تعقل ضعیف، کینه توز، دروغگو و حقیر است و او را موجودی بی ارزش برشمردند و از داشتن فرزند دختر شرمسار بودند و در نتیجه او را به انحاء مختلف از بین می بردند یا در صورت تولد او را در معرض فروش می گذاشتند و همچون بردگان با او رفتار می کردند. دختر تنها در زمانی می توانست به زندگی ادامه دهد که مأمور به خدمت رسانی پدران و شوهران باشد. بدین روی مردان خود را مالکان جنس مؤنث دانستند که می توانند در مملوک خود به هر نحوی که مایلند دخل و تصرف نمایند و بانوان نیز در نقش خدمتکاران خانگی و وسیله تمتع مردان مجبور بودند، زندگی ملال آور را تحمل نمایند و به نابرابری های اجتماعی راضی باشند.
با گذشت ایام و پس از انقلاب صنعتی، نیز اوضاع برای زنان تغییر نکرد بلکه ارزش کار بر اساس ایجاد درآمد و حضور در جامعه سنجیده شد و این درک ایجاد شد كه كار در محیط خانه بی ارزش بوده و در آمدی ایجاد نمی كند. از طرفی نظام تولید خانگی كه با محوریت زنان فعالیت می نمود، جای خود را به نظام كارخانه ای داد. ابزارهای تولید تکامل یافت و نیاز به توانایی و قدرت بیشتر و نیروی كار آموزش دیده ی ماهر بوجود آمد. با رونق یافتن کار در کارخانه ها و نیاز به حضور بیشتر فرد در خارج از خانه، مشاغل به شكلی در آمد كه لازم بود افرادی به آن بپردازند كه قادر هستند تمام وقت خود را صرف آن نمایند. قدرت جسمانی كمتر زن و نیاز به صرف وقت بیشتر در محیط خانه بدلیل نقش مادری و خانه داری، شكافی بین فعالیت های زن و مرد ایجاد نمود به طوری كه نیروی كار مردان جایگزین نیروی كار زنان شد و زنان قربانیان و مردان بهره وران فرآیند توسعه گردیدند. بنابراین فعالیت زنان، به صورت كار نامشهود و بدون دستمزد بود.
تغییر در فرهنگ جامعه تحت نفوذ عوامل متعددی مانند مذهب، اجتماع، فلسفه نیز علیه زنان شتافت و آن ها را در موضع ضعف قرار داد و موجب گردید حقوق شهروندی، علم آموزی، حریت، حیات، تملک، مادری و در نهایت حقوق انسانی او از بین برود.
عقیده به برتری مردان و در مقابل نگاه حقارت آمیز به زنان و اجازه هر نوع خشونت علیه آنان طرفداران حقوق زن را برآن داشت تا به مبارزه با وضعیت موجود اقدام نمایند. اولین فریادهای جدی فمنیستی در پایان دادن به تابعیت زنان، در قرن هفدهم، در انگلیس شنیده شد. سپس در طول 200 سال بعد، نداهای بیشتری در هم آمیخت و در فرانسه و ایالات متحده به گوش رسید. فمنیسم سازمان یافته، هم
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
زمان با رشد سرمایه داری و تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی ناشی از آن ظهور كرد و حركت منسجم زنان در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت و نام فمنیسم به خود گرفت. فمینیسم ارزش هر فرد را در امور فراخانوادگی و فعالیت های اجتماعی او دانست و رشد شخصیت اجتماعی را در رشد استقلال مالی دید. در نتیجه تنها راه نجات زنان از ظلم و ستم را حضور در جامعه بیان نمود و از زنان خواست تحت هر شرایطی در اجتماع حاضر شوند و به فعالیت های اجتماعی بپردازند تا به برابری و تشابه کامل با مردان نائل شوند. ورود زنان در صحنه اجتماع باعث رشد اطلاعات و آگاهی های اجتماعی و سیاسی آنان گردید و آنان به این نتیجه رساند كه می توانند در خارج از منزل شغل انتخاب كنند ودارای استقلال مالی باشند.
اما حرکات مثبت و متعادل یا مبارزات زیاده خواه و آشفته سازی که در کشورهای غربی پدید آمده و داعیه نجات و آزادی جنس زن را فریاد کرده اند یا بازتاب انسانی تبعیضات و تضییقات پیشین این جوامع نسبت به نسوان بوده اند و یا در زیر چنین پوشش دلسوزانه و بشر دوستانه ای برخی خیالات آزادمندانه و تمنیات دنیاپرستانه خود را دنبال کرده اند که این امر نیاز به بررسی دقیق دارد.
در مقابل این مکتب بشری که داعیه نجات بانوان از ظلم و ستم حاکم بر جوامع را داشت، مکتب الهی اسلام، دو هویت برای افراد قائل شد؛ هویت انسانی كه پایه و اساس انسانیت و در رتبه برتر و درجه عالی تر است و مشترك بین زن و مرد می باشد. این هویت انسانی، وظایف و حقوقی مشتركی در پی دارد و هویت جنسی مختص نیز وظایف و حقوق خاصی به دنبال دارد. بدین روی در بین انسان ها از لحاظ جنسی اختلاف هایی دیده می شود كه این تفاوت ها دلالتی بر تبعیض و ترجیح گروهی بر گروه دیگر نمی باشد، بلكه تبعیض و بی عدالتی زمانی هویدا می شود كه موجودات خارج از جایگاه خاص و مناسب خود قرار گیرند، به صفات و ویژگی های مخصوص آن ها توجه نشود و فعالیتی فوق یا خارج از طاقت و ابزارهایشان از آن ها خواسته شود.
این رساله در فصل اول به بیان کلیات بحث می پردازد که شامل: «مباحث مقدماتی و طرح بحث و فرضیات و سؤالات، بیان پیشینه بحث» است.
– فصل دوم در باب بررسی جایگاه زن در مکتب فمینیسم تدوین یافته تا ضمن تبیین علل و ریشه های پیدایش فمینیسم خواننده را با عوامل شکل گیری این مکتب آشنا سازد و در جریان مهمترین جنبش ها و امواج اعتراض آمیز طرفداران حقوق زنان قرار دهد و پیامدهای مثبت و منفی این نهضت ها که گاه به نفع جنس زن و گاه به ضرر او بوده را ارزیابی نماید.
– فصل سوم نویسنده به تبیین جایگاه زن در آیات قرآن کریم و روایات پرداخته و هویت انسانی و جنسی او را مورد بررسی قرار داده تا به دیدگاه اسلام در باره جایگاه مشترک بین زن و مرد و جایگاه مخصوص و ویژه بانوان دست یابد.
در فصل چهارم به بررسی تطبیقی «جایگاه زن» در اسلام و فمینیسم پرداخته تا بدور از هرگونه تعصب به مقایسه این دو دیدگاه بپردازد و مشخص نماید آیا فمینیسم که داعیه جانبداری از حقوق زن را دارد، توانست شأن و شخصیت والایی برای او قائل شود و یا اسلام در روزگاری که همه عالم زن را تحقیر می کردند، مقام والای او را ستود و جایگاه ویژه او را توسط نبی اکرم صلی الله علیه و آله تبیین نمود.
قابل ذکر است که:
- از دیدگاه طرفداران حقوق زن، فمینیسم به دلیل عدم پاسخگویی به نیازها و درخواست های زنان و عدم توانایی در احیای تمامی حقوق بانوان دچار فراز و نشیب هایی شد. لذا با ایجاد جنبش ها و موج های متعدد که هر یک به نوعی موج قبل را مورد نقد قرار می داد و گاه تلاطم یک موج در درون خود منجر به ایجاد دیدگاه های ضد و نقیض در همان موج می گردید(مانند دیدگاه افراطی و متعادل در موج دوم) فصل دوم به دلیل بیان این فراز و نشیب ها از لحاظ حجم بیش از فصل سوم می باشد. در فصل سوم دیدگاه اسلام وجود دارد که در طول تاریخ با دگرگونی مواجه نشد و قوانین آن با گذشت ایام تغییر نیافت. بدین روی حجم کمتری را به خود اختصاص داده است.
- از طرفی این رساله به طرح مباحث حقوقی زن و پاسخ به مسائل مربوطه مانند دیه، سهم الارث، شهادت زن و . . . نمی پردازد. لذا نویسنده به حوزه فقهی اسلام در باره بانوان، علت ها و شرایط آن وارد نشده است.
- به دلیل حجم زیاد رساله، نویسنده از بیان فمینیسم در ایران صرف نظر کرده است.
فصل اول
کلیات و مفاهیم
- بیان مسأله:
در گذر زمان، تیره ها و تبارها، امت ها و ملت ها، فرهنگ ها و تمدن ها پدید آمدند با نگرش ها و گرایش های متفاوت به ویژه در باره منزلت و موقعیت «مردان» و «بانوان»، که مع الاسف در اغلب آن ها نسبت به حقوق و امتیازات زنان، نه فقط ارزش آن ها در نظر گرفته نشد بلکه در مقام عمل، حدود آن ها نیز رعایت نگردید. در حالی که اسلام در 14 قرن پیش زنان و مردان را یکسان خواند و تنها تفاوت آن ها را در انجام عمل صالح و مزین شدن به ارزش های انسانی دانست و فرمود: « مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ یَعْمَلُون» و علت تفاوت آفرینش «مرد» و همسرش «زن»، با دو ساختار طبیعی متمم، را زمینه پذیرش دو گونه ساز و کار اجتماعی مکمل قرار داد تا با تشکیل خانواده علاوه بر بقای نسل، در نیل به قرب الهی کمک کار هم باشند.
[1] -«یَأَیهَُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَة . . »النساء/1
[2] -« فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ» الحجر/29؛ ص/72
[3] -«. . . فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَْا . . .»الروم/30
[4] -« یَامَعْشرََ الجِْنِّ وَ الْانسِ أَ لَمْ یَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْكُمْ ءَایَتىِ . . »الانعام/130
[5] -«تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّتٍ تَجْرِى. . »النساء/13
[6] -«وَ تَمَّتْ كلَِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِكلَِمَاتِهِ . . »الانعام/115
[7] -«…إِنَّ أَكْرَمَكمُْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئكُمْ ..»الحجرات/13
[8] – الروم/21
[9] – الاعراف/189
[10] –البقره/187
[11] – ر.ک: فصل دوم
[12] – ر.ک: فصل سوم
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-05-16] [ 02:31:00 ق.ظ ]
|