/ کلیّات پژوهش

 

نمایش بعد از زبان اولین تقلیدی است که انسان از خردسالی  برای ساختن و ایجاد لحظه ها و ماجراهایی که تمایل به تجربه ی آنان دارد از آن استفاده می کند؛ بی آنکه خود بداند در حال اجرای نمایش است با جلوه ها و قرارداد هایی متفاوت. زیرا هنوز در اولین تقلید هایش قواعد و اصول نمایش را در نیافته است. مثل تقلیدی که از پوشیدن کفش بزرگ مادر و پدر انجام می دهد، یا پوشیدن لباسی که از آن بزرگترهاست و برای لحظه ای فرو رفتن در نقش پدر و مادر آن را به تن می کند. عروسکی که  کودک برای تقلید از حس مادرانگی در آغوش می گیرد و هواپیمایی که برای تقلید از موفقیت و تجربه ی لذت در اوج بودن در سراسر اتاق به پرواز در می آورد، همگی نمونه هایی از همین حسّ تقلید است.

 

این تخیّل تا جایی پیش می رود که گاهی پا را فراتر از دنیای واقعی می گذارد و در صورت نداشتن همبازی و همراه برای خود همبازی تخیلی می سازد. کسی که همراه همیشگی او باشد و توانایی همراهی با او در نقشهای مختلف را داشته باشد.

 

هنر نمایش پا به پای کودک رشد می کند و مسیرش را تا روزگار بزرگی طی می کند. حالا دیگر تعدادی تماشاچیان آن هستند و تعدادی بازیگران آن. تعدادی تاثیر میگذارند و تعدادی تاثیر می پذیرند. گاهی شخصیتهای تخیلیشان را زنده می کنند و گاهی شخصیتهای تقلیدیشان را… اما در این میان حتما باید کسی باشد که بداند در میان تماشاگران کسی هست که خود کودک است. نیازمند تماشای چیزی و کسی است که لحظه های او را شیرین تر وزیبا تر کند.

 

این پژوهش از چهارفصل تشکیل شده است. فصل اوّل به کلیّات تحقیق مربوط است. در فصل دوّم به محدودۀ مطالعات نظری می پردازیم و کلیّتی از کلید واژگان و تعاریفی از آنها را ارائه می دهیم. واژگانی مانند: تخیّل، خیالپردازی و هیجان در این فصل شناخته می شوند.

 

در فصل سوّم به مقولۀ نشانه شناسی می رسیم و عوامل ارائه شده در فصل پیش را در نمونه هایی از داستان های کودکان برّرسی می کنیم. در فصل چهارم، به برّرسی همان واژگان کلیدی در متون نمایشی منتخب می پردازیم.

 

 

 

بیان مسئله

 

هنر همواره با زندگی بشر در گیر بوده است و رسالتی که همواره از آن انتظار می رفته در تمام ابعاد زندگی سیاسی ، اجتماعی ، خانوادگی و تربیتی دیده شده است . اما به جز رسالت و ذات هنر چگونگی به کار گرفتن آن نیز برای موثر تر بودن امری است جداگانه . چرا که هر ممکنی می تواند به میزان تاثیر مثبت خود تاثیرات ناپسند بر جا گذارد . بخصوص هنگامی که در مواجهه با مخاطبان خاص عرضه می شود . مسئله ی مورد بحث در این مقال تاثیر هنر نمایش برای کودک است چنانچه ابزارهایی که در نمایش کودکان مورد استفاده قرار می گیرد، همان هایی است که می تواند تاثیرگذاری همیشگی بر خلق و خوی و روان کودک داشته باشد . هدف این پژوهش آن است  که مشخص نماید نمایش کودک در ایران چه هیجاناتی را در بر دارد و چگونه با روان کودک درگیر می شود و چرا بعضی از احساسات و هیجانها در نمایش کودک ایرانی دیده نمی شود .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

 

 

هدف های تحقیق :

 

تحقیق پیش رو تلاش دارد تا به اهداف زیر دسترسی یابد :

 

    • بررسی ابزار های هیجان مثبت در آثار نمایشی کودک .

 

    • بررسی ابزارهای هیجانی منفی در آثار نمایشی کودک .

 

    • بررسی تاثیر هیجان های منفی و مثبت در روح و روان کودک .

 

    • بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی در انتخاب هیجان مثبت یا منفی در اثر نمایش .

 

    • بررسی میزان تاثیر ناخودآگاه مسائل تعصبی ، قومی – آئینی و خانوادگی در آثار نمایشی کودک .

 

  • بررسی میزان حضور ابزارهای تخیلی و فانتزی در آثار نمایشی کودک در ایران .

 

 

اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن .

 

از آنجایی که نگارنده تمام سال های فعالیت های خود را به امر نگارش و کارگردانی آثار کودک اختصاص داده است و از نزدیک با تاثیر مثبت و منفی آثار مختلف بر کودکان آشنا بوده و انگیزه ی تحقیق و بررسی در این مسئله را در اولویت قرار داده است .

 

سوالات تحقیق:

 

این پژوهش در صدد یافتن پاسخ برای این چهار پرسش است:

 

    • چه نوع هیجان هایی در درام کودک بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد و آیا این هیجانات برای او مفید هستند یا خیر؟

 

    • آیا ناخودآگاه انسان، ناخودآگاه فردی و جمعی_کهن الگو ها_ به چه اندازه در انتخاب هیجانهایی که در یک اثر نمایشی به کار می رود تاثیر دارند؟

 

  • آیا گرایش به مدرنیته و زندگی در عصر تکنولوژی باعث می شود که از میزان تخیل و فانتزی در آثار کودک کم شود و انان را به سمت واقعیت های زندگی می کشانیم؟

فرضیات:

 

البته باید جستجو را با پرسشهایی بنیادین در این زمینه آغاز کرد که آیا موفق بودن در نگه داشتن مخاطب کودک که در این سه دهه گزینه ی دیگری نیز برای انتخاب نداشته است از نظر تربیتی و روان شناسی امر درستی محسوب می شود یا خیر؟

 

چرا فانتزی در نمایش کودک در ایران کمتر به چشم می آید ؟

 

چرا کودک ایرانی کمتر تخیل می کند ؟

 

چرا در آثار نمایش ایرانی برای کودکان هیجان های منفی مثل ترس و جنگ  خشم بیشتر دیده می شود ؟

 

چرا هیجان های عاطفی مثل دوست داشتن ، عاشق شدن ، مهربانی ، کمتر در آثار نمایشی کودک ایرانی دیده می شود ؟

 

آیا جنگ تحمیلی در ایران پس از انقلاب اسلامی تاثیری در آثار نمایشی کودک داشته است ؟

 

آیا مسائل قومی قبیله ای تاثیری در قصه پردازی و رویاویی با واقعیت در آثار ایرانی دارد ؟

 

 

 

فرضیه های مورد نظر :

 

در تئاتر کودکان به نظر می رسد که توجه ویژه و گاهی افراطی به مسائل آموزش و پرورش باعث شده است که انگیزه های پداگوژیک در آثار نمایشی کودکان بیش از تخیل و فانتزی دیده شود.

 

شناختی که ما از یک گروه یا پدیده داریم، به نمودهای بیرونی و رفتاری ای بر می گردد که از آن می بینیم. این نمودها اغلب رفتارها و تاثیرات فیزیکی و قابل ملموسی هستند که ذهن ما را به سمت یک رویکرد یا نتیجه هدایت می کنند. از آنجایی که چند سال است که مشغول اجرای آثار نمایشی برای کودکان هستم، و مخاطب اغلب کارهای خودم را آنان میدانم، نمودی که از این گروه می بینم، مرا به نگارش این پایان نامه تشویق کرده است. به نظر می رسد که کودکان ایرانی کمتر درگیر هیجانهای مثبت هستند، کمتر تخیّل سازنده دارند و ذهنشان پویایی کمتری نسبت به دیگر جوامع دارد. در این پایان نامه تلاش دارم تا دلایل این مشکل را شرح دهم.

 

 

 

محدودیّت ها و مشکلات تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...