:

ایران و عراق دو همسایه مرزی هستند که از دیرباز با یکدیگر درگیر بوده اند و همواره در هر دوره تاریخی جنگ میان آنها روی داده است. قبل از فروپاشی امپراتوری عثمانی[1] در جنگ جهانی اول[2]، کشمکش دولتمردان ایرانی بیشتر با این امپراتوری بود و پس از فروپاشی و پدید آمدن کشورهای جدید درگیری ها ایران با عراق شروع شد و اختلافات  وارد مرحله ای جدید شد.

 

ایران کشوری است در جنوب غربی آسیا واقع در منطقه خاورمیانه[3] که حدود یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و صد و نود و پنج کیلومتر مربع وسعت دارد. این کشور از شمال با  کشورهای آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان، از شرق با کشورهای افغانستان و پاکستان و از غرب باکشورهای ترکیه و عراق همسایه است. به دلیل موقعیت سوق الجیشی ایران در منطقه فوق استراتژیکی خاورمیانه، همواره ایران کانون توجه جامعه جهانی و قدرت های بزرگ بوده  و قبل از وقوع انقلاب اسلامی و پدید آمدن نظام جمهوری اسلامی در این کشور، محمد رضا پهلوی پادشاه ایران در عصر پهلوی ژاندارمی منطقه خاورمیانه را بر عهده داشت. ایران سرشار از منابع طبیعی اعم از نفت، گاز، ذغال سنگ، آب و… است و به دلیل دسترسی به آب های آزاد در جنوب این کشور از طریق خلیج فارس[4] موقعیت خوبی را برای خودم رقم زده است. از آن طرف کشور عراق در همسایگی غربی ایران، با  وسعت حدود چهارصد و سی و هشت هزار و سیصد و هفده کیلومتر مربع در یک منطقه پست، هموار و گرمسیر قرار گرفته است. عراق از شمال با ترکیه، از جنوب با عربستان سعودی و کویت، از غرب با  کشورهای سوریه و اردن و از شرق با ایران همسایه است. کشور عراق حاصل توافقات شکل گرفته  پس از جنگ جهانی اول است که به سبب آن امپراتوری عثمانی فروپاشید و کشورهایی جدید تاسیس شد که یکی از آن ها کشور عراق بود. عراق پس از ایران دومین کشوری است که بیشترین جمعیت شیعه را در خود جای داده است و به دلیل وجود اماکن مقدس و قبور امامان شیعه[5] همواره مورد توجه مسلمانان بوده است.

 

عراق دارای منابع عظیم نفتی، کشاورزی پر رونق، بندرها و راه تجاری مطلوب است. آنها دارای ارتش اول منطقه با نیروهای کارآمد و ماهر و با اقتصاد متنوع همراه با زیر ساخت قابل اطمینان هستند. اما هنوز با گذشت  نزدیک به هشت دهه از تشکیل دولت عراق، عراق همواره فاقد ملت به معنای خاص و عام کلمه است و فقط مرزهای جغرافیایی توانسته آنها را از سایر ملت ها تمیز بدهد اما هنوز مرزهای نژادی، فرهنگی، قبیلگی بین عراقی ها پابرجاست و هنوز هویت واحدی بین آنان شکل نگرفته است. شاید به همین دلیل باشد که هر از چند گاهی دولت عراق درگیر جنگ با کشوری خارجی میشود تا بتواند هویت مشترک بین شهروندان خود شکل دهد. البته نکته گفته شده در حد یک فرضیه است و هنوز به اثبات نرسیده است.

اقتصاد

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، رفتار عراق با دولت ایران تغییر کرد و تا روز حمله رسمی خود به این کشور یعنی در تاریخ 31 شهریور ماه سال 1359، تعرضات مرزی و همچنین درگیری ها و کشمکش های فراوانی را به وجود آورد. موضوع اصلی این پژوهش به مقطعی خاص در سال دوم جنگ عراق و ایران اشاره دارد اما باید وقایع قبل از این حادثه مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرد. در فصل سوم پژوهش در قالب پیشینه تاریخی تحقیق روابط ایران و عراق از گذشته تا سال 1359 هجری شمسی مورد نظر قرار گرفته است و در فصل چهارم به دو سال ابتدایی جنگ و همچنین مقطع آزادسازی خرمشهر و تصمیم ایران برای اتخاذ استراتژی مناسب در برابر عراق اشاره شده است. پس از فتح خرمشهر طی عملیات بیت المقدس در سوم خرداد ماه سال 1361، ایران میبایست استراتژی ای را انتخاب میکرد که بتواند حداکثر منافع خویش را تامین کند و با بیرون راندن  نیروهای عراق از باقی سرزمین های اشغال شده، جنگ را پس از دو سال به پایان برساند. رژیم بعث عراق دارای دولتی منحصر به فرد و رکورد دار نقض گسترده قوانین بین المللی و حقوق جنگ از جمله سرکوب و کشتار غیر نظامیان، به کارگیری و استفاده از سلاح های شیمیایی و ممنوعه علیه غیر نظامیان کشور خود[6] و مردم ایران، راه اندازی چندین بحران منطقه ای و بین المللی و بی اعتنایی به قوانین و تعهدات بین المللی است. این آمار در پایان عمر صدام[7] به دست آمد و نشان داد که بی اعتمادی ایران به صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق بی دلیل نبوده است. همچنین از جمله ویژگی های شخصیتی صدام حسین نهادن نام های سرداران بزرگ همچون خالد بن ولید[8]، صلاح الدین ایوبی[9] و … بر روی خود بود که این امر خود موید روحیه تهاجمی و روحیه کشورگشایی صدام حسین بود. اتخاذ تصمیات شخصی بی پایه واساس، بهانه توهین ولیعهد کویت به صدام برای  حمله نظامی عراق به کویت[10]، تعمیم حالات شخصی خود در امور مهم مملکتی از دیگر ویژگی های شخصیتی وی بود. مقامات جمهوری اسلامی ایران بنا به دلایل مختلف تصمیم به ادامه جنگ تا بازپس گیری مناطق اشغالی خود گرفتند و تصمیم به عبور از مرز بین المللی و رساندن نیروهای خودی به خاک عراق را طراحی و اجرا کردند. در این پژوهش استراتژی نظامی ایران در خاک عراق را مورد سوال قرار میدهیم و میخواهیم دلایلی که باعث شد ایران به ادامه جنگ تن بدهد را مورد ارزیابی قرار بدهیم. فتح خرمشهر در تاریخ جمهوری اسلامی یک نقطه عطف محسوب میشود زیرا آنها توانستند پس از دویست سال در طولانی ترین جنگ قرن بیستم ذره ای از خاک خود را به نیروهای بیگانه و همسایگان خود واگذار نکنند و تمام نیروهای عراق را از خاک خود بیرون کنند.

 

 

 1-1 تعریف موضوع و بیان مسئله:

 

ارتش رژیم بعث عراق در بعد از ظهر روز 31 شهریور ماه سال 1359 هجری شمسی، هجوم سراسری خود را به مرزهای ایران آغاز کرد و قصد داشت با استراتژی جنگ محدود و برق آسا[1] بخشی از خاک سرزمینی ایران را اشغال کند. عراقی ها توانستند حدود 15000 کیلومتر از خاک ایران را تصرف و به چنگ خود دربیاورند. نیروهای ایرانی نتوانستند در یک سال ابتدایی جنگ سازماندهی مشخصی برای بازپس گیری مناطق اشغالی انجام بدهند و عملیات های آنها برای فتح خاک خودی یکی پس از دیگری به شکست می انجامید. در این دوران دکتر ابوالحسن بنی صدر[2] رییس جمهور جمهوری اسلامی ایران بود و ریاست قوای مسلح را به نیابت از امام خمینی برعهده داشت. از آغاز نیمه دوم سال 1360 ه ش و پس از برکناری بنی صدر از قدرت، نیروهای ایرانی توانستند ابتکار عمل را به دست بگیرند و در یک سلسله عملیات 85 درصد از مناطق اشغالی را آزاد کنند.” نکته مهم در این عملیات ها زنجیره ای بودن و بهم پیوستگی آنان بود به این معنا که اجرای هر کدام از عملیات های بزرگ به موفقیت عملیات قبلی بستگی داشت  و به همین این دلیل ترتیب و ترکیب و توالی آن ها بسیار مهم بود”.(رشید،1391: 44) از عملیات دوم ایران که طریق القدس نام گرفت سلسله عملیات های کربلا نیز آغاز شد که تا عملیات کربلای سه ( عملیات بیت المقدس ) ادامه پیدا کرد. سازمان رزم سپاه که حضورش در سال دوم جنگ، تاثیر بسزایی در روند موفقیت های ایران گذاشت نیز از عملیات طریق القدس به صورت جدی وارد صحنه جنگ شد. ایران در عملیات بیت المقدس توانست شهر استراتژیک خرمشهر را فتح کند و شرایط را برای عراق و صدام حسین دشوار سازد. پس از فتح خرمشهر، جایگاه بین المللی ایران ارتقا یافته بود، روحیه ای سرشار از امید در مردم و رزمندگان ایرانی پدید آمده بود، فروش نفت ارتقا پیدا کرده بود و احتمال پیروزی صدام منتفی شده بود. اما هنوز برخی از شهرهای ایران مثل نفت شهر،سومار، قلاویزان و … در تصرف نیروهای عراقی بود. در این شرایط سه راهکار اساسی پیش روی مسئولان ایرانی برای ادامه راه وجود داشت.

 

    1. آتش بس – مذاکره

 

    1. توقف – انتظار

 

  1. ادامه جنگ – بدون محدودیت در ورود به خاک عراق (علایی،1391: 497)

 

1-2.علل و انگیزه های انتخاب موضوع:

 

1-3.اهداف پژوهش:

 

یکی از مهمترین اهداف این پژوهش، بررسی مسائل جنگ هشت ساله عراق و ایران در سطح محافل آکادمیک و دانشگاهی نسل جوان است. این موضوعات بیشتر در دانشکده های نظامی مورد بررسی قرار میگیرد و کمتر در محافل دانشجویی نسل جوان مورد تحقیق است. کما اینکه همین نسل جوان بعضا سوالاتی مبهم و پراکنده از این برهه حساس تاریخ کشور خود در ذهن دارند و جمع بندی مواضع پراکنده افراد سیاسی و نظامی مختلف در ذهن کار را دشوار میسازد. به خصوص در سطح دانشگاه آزاد اسلامی این قبیل موضوعات شکل جدی به خود نگرفته است، هدف دیگر بررسی این برهه حساس در تاریخ سرزمین ایران است. تبیین این موضوع که چرا جمهوری اسلامی ایران استراتژی خود را برای برتری در معادلات معطوف به جنگ انتخاب کرد بسیار قابل اهمیت است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...