ادراک خود کارآمدی به انتظارات افراد در مورد توانایی‌شان برای عمل در موقعیت‌های آینده بر می‌گردد. افرادی بااحساس خود کارآمدی بالا احتمالاً در برخورد با مشکل، بیشتر تلاش می‌کنند، در تلاش‌هایشان استقامت می‌ورزند، در طول انجام مسائل آرام هستند تا اینکه برانگیخته باشند و افکارشان را تحلیل گرانه سازمان می‌دهند (پروین، سروان و جان،2003، نقل از زمانی،1385). در بین افکار خود ارجاعی که بر انگیزه احساسی و عملکرد انسان‌ها تأثیر می‌گذارند، اثر هیچ‌چیزی فراگیرتر از قضاوت افراد در مورد خود کارآمدی آن‌ها نمی‌باشد (پروین و جان،1999، نقل از زمانی،1385)

 

افرادی که کارایی شخصی کمی دارند، احساس می‌کنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتوان‌اند. آن‌ها معتقدند هر تلاشی که می‌کنند بیهوده است. هنگامی که آن‌ها با موانع روبه رو می‌شوند، اگر تلاش‌های اولیه‌ی آن‌ها در برخورد با مشکلات بی‌نتیجه بوده باشد، سریعاً قطع امید می‌کنند. افرادی که کارایی شخصی بسیار کمی دارند حتی تلاش نمی‌کنند بر مشکلات غلبه کنند، زیرا آن‌ها متقاعد شده‌اند که هر کاری انجام دهند بیهوده است و تغییری در اوضاع ایجاد نمی‌کند. کارایی شخصی می‌تواند انگیزش را نابود سازد، آرزوها را کم کند، با توانایی‌های شناختی تداخل نماید و تأثیر نامطلوبی بر سلامت جسمانی بگذارد (شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی،1383).

 

افرادی که کارایی شخصی زیادی دارند و معتقدند که می‌توانند به طور موثر با رویدادها و شرایطی که مواجه می‌شوند برخورد کنند، از آنجایی که آن‌ها در غلبه بر مشکلات انتظار موفقیت دارند، در تکلیف‌ها استقامت نموده و اغلب در سطح بالایی عمل می‌کنند. این افراد از اشخاصی که کارایی شخصی کمی دارند، بر توانایی‌های خود اطمینان بیشتری داشته و تردید کمی نسبت به خوددارند، آن‌ها مشکلات را به چالش می‌بینند و نه تهدید و فعالانه موقعیت‌های جدید را جستجو می‌کنند. کارایی شخصی زیاد، ترس از شکست را کاهش می‌دهد، سطح آرزوها را بالا می‌برد و توانایی مساله گشایی و تفکر تحلیل را بهبود می‌بخشد (همان منبع).

 

بندورا(1990) به نقل از دی نوبل و همکاران،2000؛ به نقل از شماعی زاده،1384) این مسئله را مطرح می‌کند که خود کارآمدی روی الگوهای فکری افراد تأثیر داشته و می‌تواند در افزایش و یا کاهش سطح عملکرد موثر باشد، به ویژه اگر فردی سطح بالایی از خود کارآمدی را دارا است او به احتمال بیشتر اهداف چالش انگیز را بر می‌گزیند و سطح انگیزه و موفقیت عملکرد او نیز بالاتر خواهد بود. سطح بالای خود کارآمدی به اشخاص کمک می‌کند تا تلاش خود را تا رسیدن به اهداف خود ادامه دهند.

 

سلامت و بیماری نتیجه تعامل میان نیروهای زیستی، روانی و اجتماعی است. دیدگاه کنونی درباره سلامت و بیماری، دیدگاهی وسیع است که شامل تأثیر متقابل جنبه‌های زیستی، روانی و اجتماعی زندگی شخص است. این دیدگاه جدید را الگوی زیستی-روانی-اجتماعی می‌خوانند. در این مدل، سلامت و بیماری محصول ترکیب عوامل زیر در نظر گرفته می‌شود:

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

الف)-ویژگی‌های زیست‌شناختی (مثلاً، زمینه‌های ژنتیکی)

 

ب)-عوامل رفتاری (مثلاً، سبک زندگی، استرس و باورهای سلامتی)

 

ج)-شرایط اجتماعی (مثلاً، تأثیرات اجتماعی، روابط خوشایندی و حمایت اجتماعی)(اگدن[1]،2008). فرد سالم از نظر اجتماعی، اجتماع را به صورت یک مجموعه معنادار، قابل‌فهم و بالقوه برای رشد و شکوفایی دانسته و احساس می‌کند که به جامعه تعلق دارد، از طرف جامعه پذیرفته می‌شود و در پیشرفت آن سهیم است. بین مفهوم سلامت روانی و سلامت اجتماعی فاصله نزدیکی وجود دارد. همچنین، نتایج مطالعات نشان داده‌اند که معیارهای (مقیاس‌های) سلامت اجتماعی همبستگی مثبت با معیارهای سلامتی روانی دارند (سام آرام،1389).

 

مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت مورد توجه قرار گرفته است و جنبه اجتماعی آن را با محور قرار دادن فرد مورد بررسی قرار می‌دهد. سلامت اجتماعی در جوامع مختلف، دارای تعاریف متفاوتی است. مجموع نظرات درباره بعد اجتماعی سلامت را می‌توان در سه دسته یا سه رویکرد قرارداد:

 

1-سلامت اجتماعی به مثابه جنبه‌ای از سلامت فرد در کنار سلامت جسمی و روانی

 

2-سلامت اجتماعی به مثابه شرایط اجتماعی سلامت و بخش و

 

3-سلامت اجتماعی به مثابه جامعه سالم (رفیعی و همکاران،1389).

 

بیشتر تعارض‌هایی که در خانواده بین نوجوان و والدین به وجود می‌آید، ناشی از مهارت‌های ناکافی در امر مذاکره و گفتگو بین اعضای خانواده، عدم توافق نسبت به قواعد و مسئولیت‌ها، ارزش‌ها و مهارت‌های ضعیف در حل مسئله، مهارت‌های ارتباطی ضعیف، دریافت‌های شناختی تحریف‌شده، ضعف در توانایی درک دیدگاه دیگران، عدم مهارت کافی در کنترل خشم، ضعف در مهارت‌های تصمیم‌گیری جرات ورزی است. در تعارض به وجود آمده بین والدین و فرزندان نمی‌توان به طور قطع مشخص نمود که در ایجاد آن چه کسی بیش‌ترین تأثیر را داشته، اما می‌توان گفت که عدم آگاهی والدین و فرزندان از مهارت‌های ارتباطی و همچنین نداشتن مهارت در حل مسائل بین فردی باعث بروز ناسازگاری و تعارض شده است (ریچارد و داج[2]، 1982 به نقل موسوی، 1389). 

 

2-1- بیان مسئله

 

اعتیاد یک بیماری جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است (گلانتر[1]،2006). و یکی از جدی‌ترین معضلات بشری در سال‌های اخیر است که پایه‌ها و بنیان‌های جامعه انسانی را تضعیف می‌کند و پیشگیری از آن نیازمند کاربرد نظریه‌های متعدد رشته‌های علمی مختلف، روش‌ها و فنون متنوع است (یونسکو[2]،1994). طبق گزارش دفتر پیشگیری از مصرف مواد و جرم سازمان ملل متحد در سال 2005، کشور ایران دارای بیش‌ترین تعداد سوءمصرف کنندگان مواد افیونی به نسبت جمعیت در جهان است و بالاترین شیوع سوءمصرف با 8/2 درصد در بین افراد در ایران وجود دارد (ضیایی،1388). این بیماری گسترش جهانی داشته و بر جریانات جاری و حاکم بر محیط خانواده و به ویژه روابط میان زن و شوهر و فرزندان آنان نقش بسزایی دارد. در زمینه وابستگی به مواد، عوامل گوناگون روان‌شناختی، اجتماعی، خانوادگی و زیست‌شناختی درگیر هستند (مجید، کولدر و استرود[3]،2009؛ فرانکویس، اوریاکومب و تینگول،[4]2000). در بین این ابعاد و عوامل، خود کارآمدی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است (رومر و هنسی[5]،2007). و یکی از کارامدترین موضوعات در نظریه‌ها و الگوهای تغییر رفتار به ویژه نظریه شناخت اجتماعی بندورا بوده و تأثیرات آن در زمینه‌های گوناگون از جمله سوءمصرف مواد مخدر بارها گزارش شده است (بورلسون و کامینر[6]،2005). خود کارامدی به باورهای افراد درباره توانایی‌هایشان در سامان دادن انگیزه‌ها، منابع شناختی و اعمال کنترل بر یک رخداد معین اشاره دارد. یکی از جنبه‌های اساسی خود کارامدی این باور است که فرد از راه اعمال کنترل می‌تواند بر پیامدهای زندگی خود اثر بگذارد، به ویژه در هنگام رویارویی با عوامل تنش زا، داشتن احساس کنترل بر شرایط، عاملی مهم در سازگاری با موقعیت‌های گوناگون است (مسعود نیا،1386). خود کارامدی داوری و قضاوت درباره قابلیت‌ها و توانایی‌های فرد برای سازماندهی و اجرای دوره‌های عمل مورد نیاز برای مدیریت موقعیت‌های پیشایندی موثر بر زندگی است (بندورا[7]،2006).

 

3-1- اهمیت و ارزش پژوهش

 

خود کارآمدی یکی از مفاهیم کاربردی در نظریه‌های یادگیری-اجتماعی و یا نظریه‌های شناختی-اجتماعی برای رفتار اجتماعی و سلامت اجتماعی است (هاکت، لنت و براون،1994 و 1996، به نقل از به تز و هاکت، 1998، نقل از مصحف،1384). خود کارآمدی یعنی اینکه یک فرد چگونه شیوه‌های مورد نیاز برای رسیدن به موقعیت‌های مورد انتظار را سازمان می‌دهد و آن‌ها را اجرا می‌کند (بندورا،1989، نقل از کلونینجر، 2004، نقل از زمانی،1385). به نظر بندورا (1989) خود کارآمدی یعنی اینکه معتقد باشیم می‌توانیم با وضعیت‌های مختلف کنار بیاییم.

 

کسانی که خیلی خود بسنده هستند، انتظار دارند موفق شوند و غالباً موفق می‌شوند و کسانی که چندان خود کارآمد نیستند، در مورد توانایی خود در انجام تکالیف شک دارند و به همین جهت نیز کمتر موفق می‌شوند از همین رو عزت نفس آن‌ها کم است (شارف، ترجمه فیروز بخت،1381). همچنین بندورا (1997،1986؛ به نقل از به تز و هاکت،1998؛ به نقل از رجبی، عطاری و شکرکن،1383) بیان می‌کند که انتظارات خود کارآمدی به باورهای مربوط به توانایی‌های ما برای انجام موفقیت‌آمیز یک رفتار معین یا طبقه‌ای از رفتارها اطلاق می‌شود که بنا بر فرض بر انتخاب‌های رفتاری، عملکرد و پافشاری اثر می‌گذارد.

 

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

باورهای خود کارآمدی چهارچوبی برای انگیزش، رفاه و پیشرفت فردی ایجاد می‌کند. این باورها تعیین می‌کنند که افراد برای تلاش انگیزه کمی دارند و یا در مقابل مشکلات از خود استقامت نشان می‌دهند (پاجارس،2000، به نقل از شماعی زاده،1384)

 

مطالعات نشان داده است که از میان تعیین‌کننده‌های سلامت، سهم هر دسته از عوامل تقریباً به قرار زیر است:

 

    • سهم نظام ارائه خدمات، 25 درصد؛

 

    • سهم عوامل زیستی،15 درصد؛

 

  • سهم عوامل اجتماعی،50 درصد (مرندی،1385)

نقش اساسی عوامل اجتماعی و محیطی موثر بر سلامت از زمانهای بسیار قدیم شناسایی شده است. در کشور ما با وجود کاستی‌های موجود، به خصوص در مناطق محروم برای سلامت جسمی افراد گام‌های مناسبی برداشته شده است؛ اما فقدان آنچه که در تمام عرصه‌های کشور محسوس است، توجه نکردن کافی به ابعاد روانی، رفتاری و اجتماعی افراد است. این بی‌توجهی در عصر ارتباطات و جهانی‌سازی، موجب آسیب‌پذیری افراد در ابعاد روانی، خودکشی، سیگار، فرار از خانه، افت تحصیلی و سایر آسیب‌های اجتماعی می‌شود و از جمله مواردی است که باید به آن‌ها توجه خاص شود. واقعیت تحولات اجتماعی گویای آن است که چهره بیماری‌ها و اختلالات،در حال دگرگونی است و پدیده انتقال اپیدمیولوژیک در حال وقوع است و به سرعت پیش می‌رود و موجب بیماری‌های روانی، رفتاری و اجتماعی خواهد بود عوامل موثر بر سلامت، هم در درون و هم در بیرون از او قرار دارند. این عوامل بر هم اثر می‌کنند و از این تعامل ممکن است سلامت، ارتقاء یا کاهش یابد. از این رو، سلامت کل جامعه و افراد را می‌توان نتیجه تعامل وراثت، محیط‌زیست، سبک زندگی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، درآمد سرانه و…دانست (مرندی،1385).

 

نوجوانان قشر عظیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند که در آینده در پویایی و تداوم حیات اجتماعی و رشد و توسعه همه‌جانبه آن نقش بسزایی خواهند داشت. کسانی که در دوره نوجوانی به سر می‌برند در دوره مملو از تعارض و نوسان بین استقلال و وابستگی یکی از حساس‌ترین مراحل زندگی خود را می‌گذرانند و به این دلیل برای جامعه، خانواده و به ویژه برای والدین مسئولیت سنگینی را ایجاد می‌کند. پژوهشگران معتقدند که ارتباطات مثبت والد- نوجوان باعث سلامت روان سطوح بالای عزت نفس، رضایت زندگی و به طور کلی شادکامی، به همان اندازه سطوح پایین علائم پریشانی جسمی، خودکشی و پریشانی عاطفی می‌شود و بعلاوه ادراک نوجوان از این ارتباطات مثبت نقش- حمایتی در برابر مصرف سیگار، الکل و سایر مواد مخدر دارد (هیرو و همکاران، 2009). سطوح بالای تعارض به صورت مدام می‌توان باعث ایجاد مشکلات روانی – اجتماعی و سایر مشکلاتی شود که در طول نوجوانی گسترش می‌یابد و می‌تواند باعث ایجاد مشکل و نقص در پیوندهای رابطه‌ای و تبدیل و مشکلات در زندگی بعدی گردد (کولیتز[1] و لارسن،1992). در صورتی که تعارض بین والدین و نوجوانان بیش از حد شدید باشد و مدت زیادی تداوم یابد، منجر به پرخاشگری و اختلال در روابط و عملکرد می‌شود و مداخلات درمانی را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد (نقل از لطفی، 1387). ارتباطات میان فردی اساس و شالوده هویت و کمال انسان بر مبنای اولیه پیوند وی با دیگران است. ارتباطات موثر موجب شکوفایی و بهبود کیفیت روابط افراد می‌شود، این در حالی است که ارتباطات غیر موثر مانع شکوفایی انسان شده، روابط را تخریب می‌کند (ادیب و همکاران، 1384).

 

فقدان مهارت‌های ارتباطی برای نوجوانان و افراد بزرگسال نیز با مجموعه‌ای از پیامدهای منفی همراه است که می‌تواند گستره وسیعی از رفتارهای اجتماعی افراد را در بر گیرد. خانواده و تحقیق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطه‌های مطلوب با یکدیگر است، از این رو سالم‌سازی اعضای خانواده و رابطه آن‌ها بی‌گمان تأثیر مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت. آموزش‌های مهارت‌های ارتباطی به نوجوان کمک می‌کند تا از برخوردهای تعارض آمیز و مبتنی بر پرخاشگری در موقعیت‌های مسئله آفرین با والدینش اجتناب کند. آموزش مهارت‌های حل مسئله سبب می‌شود تا نوجوانان بتواند موقعیت‌های مسئله آفرین بین خود و والدینش را تشخیص دهد و تعریف دقیقی از مسئله مورد نظر ارائه دهد و بتواند با ایجاد راه‌حل‌هایی بدیع و انتخاب بهترین راه حل در جهت حل موثر مسئله گام بردارد.

 

[1] collins

 

[1]Galanter

 

[2] UNESCO

 

[3] Magid,,Colder., & Stroud

 

[4] Franques, Auriacombe & Tignol

 

[5]Rommer, & Hennessy

 

[6] Burleson & Kaminer

 

[7]Bandura

 

[8] Bandura

 

[9]Hastings & Brown

 

[10] Myers

 

[11] Pearlin, Menaghan , Lieberman, Mullan

 

[12]Van-Vliet

 

[13] Forehand. Wells. McMahon. Griest & Rogers

 

[14] Fantuzzo and et al

 

[15] Nakamura–Tani

 

[16] Hill, Hawkins, Catalano Abbott & Guo

 

[17] Tilson, Colleen, Mcbride,  Lipkus & Catalano

 

[18] Eurling-Bontekoe

 

[19] Kazdin

 

[20]Massen,keegan,Houston & kanjer

 

[21] Gohnson,. Kent and Leather

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...