موفقیت و پیشرفت تحصیلی یکی از مهمترین دغدغه های هر دانشآموز، والدین و به طورکلی هر نظام آموزشی است. موفقیت تحصیلی هر جامعه مبین وجود دانشآموزان و در عین حال نظام آموزشی کارا و موفق است. از طرف دیگر، از نظر والدین مهمترین شاخص برای تربیت این است که فرزند آنها بتواند در آینده گلیم خود را از آب بیرون بکشد و از پس وظایفی که به آنها محول میگردد، بخوبی برآید. در همین راستا، زیستشناس و مربی بریتانیایی قرن نوزدهم، توماس هاکسلی[1]( 1896)اشاره دارد كه: “شاید ارزشمندترین نتیجه همه آموزشها، توانایی وادارکردن خود به انجام کاری است، موقعی که آن کار باید انجام شود. چه آن را دوست داشته باشد و چه نداشته باشد. در واقع این اولین درسی است که باید آموخته شود”(فاران[2]، 2004,به نقل از پور کمالی,1392).
یکی از ویژگیهایی که مانع از انجام خوب کارها، نیل به موفقیت و پیشرفت میشود، اهمالکاری[3]است. اصطلاح”اهمالکاری”، از کلمه لاتین پروکرستینوس گرفته شده است که پرو به معنای جلو یا پیشرو و کرستینوس به معنای فردا میباشد و ترکیب آن بهمعنای به بعد موکول کردن، به تأخیرانداختن، طولانی کردن، عقب انداختن، قصور ورزیدن و یا به تعویق انداختن انجام یک تکلیف، میباشد(رساریو[4] و همکاران، 2009). اهمالکاری با توجه به پیچیدگی و مؤلفههای مختلف، تظاهرات گوناگونی نیز دارد، که یکی از متداولترین اشکال آن، اهمالکاری تحصیلی میباشد. و به شهادت از دو پژوهش, شیوع آن در میان جمعیت دانشآموختگان، دانشجویان و دانش آموزان رو به افزایش است(استراند[5]، 2009؛ لوی[6]، 2001؛به نقل از پور کمالی,1392).
یكی از پیشایندهای اهمالکاری، هوشهیجانی است. منظور از هوشهیجانیاز نظر گاردنر[7] (2011) متشكل از دو مولفه است: هوش درونفردی: این هوش مبین آگاهی فرد از احساسها و هیجانهای خویش، ابراز باورها و احساسهای شخصیت و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی، استفلال عمل در انجام كارهای مورد نظر و در مجموع كنترل شخصی بر هیجانها و احساسات خود رهبری است.
هوش میان فردی: كه به توانایی درك و فهم دیگران اشاره دارد و میخواهد بداند چه چیزهایی احساس آنها را برمیانگیزد، چگونه فعالیت میكنند و چگونه میتوان با آنها همكاری داشت، بهنظر گاردنر، فروشندگان، سیاستمداران، معلمان متخصصان بالینی ورهبران مذهبی موفق احتمالاً ازهوش میانفردی بالایی برخوردارند( به نقل از جلالی، 1381).
با توجه به اهمیت مطالب فوق این سوال پیش می آید که کدامیک از مولفه های هوش هیجانی و مولفه های خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی – اجتماعی متفاوت در نمونه, پیش بینی کنندگان خوبی برای اهمالکاری تحصیلی هستند
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
1-2) بیان مسأله
تعلل و مسامحه در انجام کار و بعبارتی دیگراهمالکاری یکی از موضوعاتی است که تا کنون مورد توجه پژوهشگران بوده است. بسیاری از پژوهشگران (سنکال و همکاران، 1995؛ هاریوت و فراری[12]، 1996؛ فراری و همکاران، 1995؛ فاران، 2004) براین باورند که هر یک از ما حداقل چندبار در زندگی دچار اهمالکاری شدهایم و این پدیده پیچیده، مشکلی فراگیر و شایع در میان افراد بشر است.
بطورکلی، گزارش شده است که اهمالکاری در میان 20٪ از جمعیت افراد بزرگسال امری شایع و رایج است؛ این درحالی است که اهمالکاری در حوزه تحصیلی در جمعیت دانشآموختگان به 65٪ می رسد و در میان دانشآموزان و دانشجویان به امری شایع بدل گشته که این روند امروزه و در عصر تکنولوژی رو به افزایش است (آسیف، 2011). از اینرو، با توجه به شیوع روز افزون این رفتار، متمایز کردن و مورد بررسی قرار دادن اهمالکاری که در حوزه تحصیلی رخ میدهد از سایر انواع اهمالکاری در حیطههای دیگر، کارا و سودمند بنظر میرسد (فراری و همکاران،1995؛ به نقل از استراند، 2009).
در نهایت چون در ایران مشخص نشده که کدامیک از مولفه های هوشهیجانی و مولفه های خودتنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی 6و 11، پیش بینی کنندگان اهمالکاری تحصیلی هستند. لذا در این راستا، پژوهش حاضر کوششی برای جمعآوری و ارائه اطلاعات بیشتر در این زمینه میباشد، که نتایج آن میتواند بستر بهتـری برای برنامهریزیها، اتخاذ تصمیمات و رویکردهای مناسبتر، همچنین بکارگیری مداخلات صحیحتر از جمله: تربیت دانشآموزان خودتنظیم و دارای هوشهیجانی، و پیشگیری هرچه بیشتر و جدیتر از شیوع روز افزون آن و بالتبع نتایج و آثار منفی مترتب با آن را، فراهم آورد. لذا، با توجه به مطالبی که از نظر گذشت، پژوهش حاضر بهدنبال پاسخگویی به این سوال است که: کدامیک از مولفه های هوش هیجانی و مولفه های خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت در نمونه, پیش بینی کنندگان خوبی برای اهمالکاری تحصیلی هستند؟
1-3) اهمیت و ضرورت پژوهش:
اهمالکاری متاثر از متغیرهای متعدی است, لکن بنظر میرسد که مولفه های یادگیری خودتنظیمی و مولفه های هوش هیجانی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت در این میان بی تاثیر نیست. با این حال این مشخص نیست که کدامیک از مولفه های هوش هیجانی و مولفه های خود تنظیمی در کنار منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت، تعیین کننده اهمالکاری تحصیلی در رابطه با دختران دبیرستانی در جامعه ایرانی است. اهمال کاری یکی از واقعیات بی چون و چرای زندگی است که در بین قشر خاصی از افراد شیوع ندارد، بلکه در بین تمام اقشار جامعه اعم از دانشجو، دانشآموز و شاغلین دیده میشود (فراری و همکاران، 1995).
پژوهشگرانی که اهمالکاری را در محیطهای آموزشی مطالعه کردهاند، بر این باورند که 70 درصد دانشجویان گرفتار اهمالکاری مداوم هستند که این روند رو به افزایش میباشد(الیس و ناس،1997به نقل از پوركمالی، 1392).
یکی از این راهبردها تربیت دانشآموز خودتنظیم است. تربیت دانشآموز خودتنظیم از این نظر با اهمیت است که این افراد از نظر شناختی و رفتاری در فرایند یادگیری خود شرکت فعال دارند. این دانشآموزان شخصا یادگیری را آغاز و آنرا اراده مینماید و در یادگیری به فعالیت و تلاش خود متکی هستند. از نظر شناختی نیز، در مراحل یادگیری شخصا به برنامهریزی و نظارت پرداخته و از نظر انگیزشی دارای انگیزش درونی بالایی هستند(کدیور، 1386).
در نهایت، شیوع اهمالکاری تحصیلی در میان دانشآموزان و رشد روزافزون آن، لزوم توجه مسئولین، برنامهریزان نظام آموزشی را به حوزه اهداف و بکارگیری راهبردهایی برای تغییر جهتگیری هدف، جهت کاهش اهمالکاری یا اصلاح آن ضروری مینماید؛ چرا که، اهمالکاری از یکسو با نقصان در خودتنظیمی و هوشهیجانی در دانشآموزان و از سویی دیگر رفتاری ناسازگارانه و راهبرد دفاعی غیر مؤثری است که افراد برای پرهیز از شکست، حفظ عزت نفس و ارزش شخصی از آن بهره میجویند. لذا توجه بیشتر به این مسئله و برخورد جدی و کارشناسانه میتواند گامی در جهت حل معضلات یادگیرندگان در سطوح مختلف تحصیلی و وصول به اهداف آموزشی و پیشرفت تحصیلی باشد.
[1]- Thomas Henry Huxley
[2]- Farran
[3]- procrastination
[4]- Rosario
[5] -Strand
[6]- Lui
[7]- Haward Earl Gardner
[8]- self- regulation
[9]- Steel
[10]- Lee
[11]- Ten
[12] – Harriot & Ferrari
[شنبه 1400-05-16] [ 10:59:00 ق.ظ ]
|