جنگل­های مانگرو اکوسیستم­هایی تالابی از اجتماعات ساحلی مناطق حاره­اند که نه به خشکی تعلق دارند و نه به دریا بلکه ارمغان مشترک دریا و خشکی به شمار می­روند. مانگرو در اصل یعنی درخت شناور ایستاده و ریشه آن پرتغالی است، مانگ به معنی درخت شناور، گرو به معنی ایستاده، جنگل­های مانگرو از اکوسیستم­های ویژه مناطق حاره­­اند و معمولأ با واژه­هایی مانند زیستگاه­های حیاتی، منحصربه‌فرد، حفاظتی، همیشه‌بهار و … توصیف می­شوند و این صفات حاکی از اهمیت آن‌ها از جنبه­های بوم­شناختی، زیست­محیطی و زیبا­شناسی است و بی­دلیل نیست که امروزه این جنگل­ها در کانون توجه سه معاهده بین­المللی زیست­محیطی یعنی کنوانسیون تالاب­ها، تنوع زیستی و میراث­های جهانی قرار دارد. نام دیگر این جنگل­ها جنگل­های جزر و مدی یا کشندی است.

 

جنگل­های مانگرو کانون تنوع زیستی هستند، زیرا به دلیل ویژگی­ها و موقعیت خاص خود برای گونه­های بی­شماری از بی­مهرگان تا مهره­داران خشکی­زی و آبزی زیستگاهی یگانه و منسجم فراهم می‌کنند و از مهم‌ترین زیستگاه­های پرندگان بومی و مهاجر آبزی به‌ویژه گونه­های کمیاب و درخطر تهدید به شمار می­روند به همین دلیل حفاظت آن‌ها ازنظر اولویت به‌وسیله سازمان­های ذیربط جهانی نیز مورد تأکید قرارگرفته است.

 

جنگل­های مانگرو را زیستگاه­های حساس می­نامند زیرا موقعیت اکوتونی آن‌ها اگرچه باعث شده از غنای زیستی هر دو اکوسیستم دریا و خشکی سود برده و به یکی از غنی­ترین اکوسیستم­های جهان تبدیل شوند، اما همین موقعیت نقطه آسیب­پذیری آن‌ها نیز محسوب می­شوند زیرا از هر دو سو می­توانند در معرض تهدید قرار بگیرند.

 

این جنگل­ها اکوسیستم­های حیاتی نیز می‌باشند زیرا کارکردهای آن‌ها قابل‌تبدیل به ارزش­های معمول مادی نبوده و تقریباً هیچ­گونه گزینه قابل جانشینی ندارند (ذاکری و موسوی، 1387).

 

جنگل‌های‌ مانگرو تالاب‌های ساحلی پوشیده از درختان و درختچه‌های گرمسیری و نیمه‌گرمسیری در اراضی جزر و مدی سواحل آب‌های گرم، لب‌شور و شور بین مدارهای 30 درجه شمالی و 30 درجه جنوبی عرض جغرافیایی هستند. گیاهان مانگرو از گروه هیگروهالوفیت‌ها و از دسته‌ هالوفیت‌های نهان‌دانه باتلاقی به شمار می‌آیند كه با استقرار بر روی زمین‌های سیلتی و پوشیده از رسوبات دانه‌ریز یك مرحله انتقالی از خشكی به دریا را تشكیل می‌دهند. وجه تمایز گونه‌های بومی جنگل‌های ماندابی مانگرو با گیاهان ساكن خشكی در خصوصیات ساختمانی، نیازمندی‌ها و بردباری‌های اكولوژیك و نحوه تجدید حیات آن‌ها است؛ بطوریكه به‌رغم تنوع گونه‌ای از حیث تاكسونومی، شباهت‌های ساختمانی یكسان دارند و در مناطق با شرایط اكولوژیك ویژه، فرماسیون‌های مشابه ایجاد می‌كنند (دانه‌كار، 1374/ ب).

 

1-1- بیان مسأله

 

بدیهی است در فقدان یک برنامه مدیریتی صحیح و یکپارچه که هم حمایت از اندوخته‌های طبیعی را موردتوجه قرار دهد و هم بازسازی و احیاء جنگل‌های آسیب‌دیده را برنامه‌ریزی نماید، نسبت به آینده این اجتماعات جنگلی حساس در بوم‌سازگان ساحلی نمی‌توان خوش‌بین بود. با توجه به از دست‌رفت بسیاری از رویشگاه‌های مانگرو دنیا، توجه به حفاظت بیرونی و توسعه این جنگل‌ها در خارج از گستره‌های پراکنش طبیعی نیز به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل‌شده است. بررسی‌ها نشان داده است که توسل به چنین مدیریتی نه‌تنها سبب کاهش عوارض بهره‌برداری از جنگل‌های مانگرو و بهینه شدن تولیدات می‌شود بلکه بهترین زمینه اقتصادی را برای یک مدت طولانی بدون تخریب اکوسیستم فراهم می‌کند (وین او ،2004) بدون آنکه خطر از دست دهی تنوع ژنتیکی وجود داشته باشد. مدیریت بوم‌سازگان جنگل‌های مانگرو مبتنی بر اقدامات مربوط به عملیات حفاظت، احیاء و توسعه رویشگاه‌های موجود است (لیوز ، 2005؛ کیلمن،2006).

اقتصاد

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

امروزه حساسیت‌ها و توجه‌های بین‌المللی در خصوص مانگروها، دولت را بر آن داشته تا برنامه‌ها و پروژه‌های تحقیقاتی مختلفی را برای احیاء این بوم‌سازگان‌ها از طریق کمک به تجدید حیات آن‌ها، تهیه و به مرحله اجرا برساند. به‌طورکلی اهداف چنین برنامه‌هایی اغلب توسعه‌ای و حفاظتی بوده و سعی در بازگرداندن اکوسیستم به حالت طبیعی و آغازین آن رادارند (کایرو، 1995؛ کومار،1990).

 

مدیریت جنگل‌های مانگرو با هدف بهره‌وری پایدار از خدمات بوم‌شناختی (اکولوژیک) این جامعه‌های گیاهی ساحلی مبتنی بر بررسی دقیق رویشگاه، تعیین ساختار گیاهی و زون‌بندی رویشی، تعیین اهمیت، کارکرد و شیوه حفاظت و بهره‌وری از هر زون است و ازآنجاکه سیما و نوع اجتماعات جنگل‌های مانگرو از کناره دریا به سمت خشکی تغییر می‌کند شناخت ساختار رویشگاه از دریا به سمت خشکی در تعیین زون‌های وضع ظاهری و ساختار عمومی (فلورستیک و فیزیونومتریک) گیاهی، مرزبندی آن‌ها و طرح‌ریزی مدیریتی، دارای اهمیت است (زهزاد و مجنونیان ، 1998).

 

در دهه‌های اخیر افزایش مقدار گازهای گلخانه‌ای در اتمسفر سبب گرم شدن هوای کره زمین شده است. گرم شدن هوا و تغییر اقلیم به‌موازات افزایش فشار مصرفی جوامع انسانی بر منابع اولیه طبیعی مانند منابع آب، خاک و پوشش گیاهی اثرات مخربی بر حیات روی کره زمین دارد و سبب تخریب اکوسیستم‌های طبیعی، وقوع سیل و خشکسالی و بر هم خوردن تعادل اقلیمی و اکولوژیکی می‌شود.

 

چنین اغتشاش‌های اقلیمی به‌نوبه خود منجر به تخریب پوشش گیاهی به‌ویژه در مناطق خشک و نیمه‌خشک گردیده و با کاهش پتانسیل تثبیت بیولوژیک گاز Co2 توسط پوشش گیاهی باعث ایجاد یک چرخه از پس‌خورهایی می‌شود که روند پرشتاب و فزاینده‌ای به توسعه بیابان و کاهش توان و عملکرد تولید خالص اولیه بوم‌سازگان‌ها بخشیده است (دانه­کار و همکاران،1388).

 

جنگل­های حرا در مناطق ساحلی جنوب کشور ایران قرار دارند و به دلیل کارکردهای بی‌شمار و ارزش­های زیست­محیطی حفاظت، احیاء و توسعه آن‌ها ضروری است (محمدی­زاده و همکاران،1391).

 

احیاء بیولوژیک بهترین روش مقابله با چنین پدیده‌های مخربی بوده و در واقع با استفاده از پتانسیل‌های طبیعی موجود در هر منطقه پایداری و بازسازی چرخه‌های زیستی و طبیعی را ممکن می‌سازد. به همین سبب در بسیاری از پروژه‌های احیائی و اصلاحی با اعمال مدیریت صحیح اکولوژیک در جهت افزایش پوشش گیاهی و جلوگیری از کاهش توان بیولوژیک سرزمین گام برداشته می‌شود، چرا که هرگونه تلاش در جهت افزایش پتانسیل بیولوژیک اراضی و بازگرداندن ظرفیت‌های ازدست‌رفته عرصه‌های منابع طبیعی در راستای توسعه پایدار است (ذاکری و موسوی،1387).

 

یکی از راه‌های بسیار مهم جهت مبارزه با بیابان‌زایی، افزایش پوشش گیاهی است. لذا انتخاب صحیح گونه‌های گیاهی سازگار و مقاوم با شرایط اکوسیستم بیابانی در راستای احیاء و ایجاد پوشش گیاهی مناسب ازیک‌طرف و تأمین منابع آب ارزان‌قیمت جهت استقرار آن‌ها از طرف دیگر، امری ضروری است.

 

از سوی دیگر اجرای این طرح‌ها کاملاً به شرایط محیطی وابسته بوده و در صورت عدم رعایت موازین علمی در انتخاب مکان اجرا، امکان وقوع شکست بسیار بالا خواهد بود. لذا مساله اساسی این تحقیق کاربرد نگرش دقیق و علمی در تعیین شرایط محیطی مؤثر (با توجه به گونه‌های گیاهی رایج در طرح‌های احیاء مناطق حساس و درخطر استان هرمزگان) و درنهایت ارائه مدلی به‌منظور یافتن مکان‌های مناسب اجرای چنین طرح‌هایی است.

 

با توجه به گزارش‌های موجود از فعالیت‌های جنگل‌کاری و احیاء بیولوژیک اجرا شده توسط اداره کل منابع طبیعی استان هرمزگان گسترده‌ترین پروژه‌های انجام شده در سطح استان در یک دهه‌ی اخیر، از لحاظ وسعت و بودجه اختصاص یافته بر توسعه جنگل‌های مانگرو با استفاده از دو گونه‌ی حرّا و چندل متمرکز بوده است. با توجه به این مساله و با در نظر گرفتن شرایط محیطی منطقه‌ی جزر و مدی از یک سو و اهمیت گسترش و بازسازی رویشگاه‌های مانگرو که به دلیل فعالیت‌های اقتصادی حاصل از توسعه شتابان اقتصادی بویژه در بخش بنادر و دریانوردی از سوی دیگر، با مشورت مسئولان بخش اجرا ضرورت تامین اطلاعات علمی و مدون ساختن نتایج طرح‌های اجرا شده تاکنون مورد اتفاق نظر قرار گرفت.

 

بررسی اولیه سوابق بخش اجرا حاکی از عدم موفقیت برخی پروژه‌های نهال‌کاری حرّا و چندل بود. در حالیکه در مورد پروژه‌های نهال‌کاری با گونه‌های دیگر از قبیل کهور، آکاسیا و … که در بخش‌های بیابانی استان انجام شده است مشکل عدم موفقیت با توجه به تجربه و سوابق تحقیقاتی و عملی موجود چنین مشکلی کمتر ثبت شده بود. هرچند در این مناطق نیز مسائلی در رابطه با تاثیر اکولوژیک گونه‌های معرفی شده بر ترکیب گیاهی موجود بویژه در مورد گونه‌ی Prosopis juliflora (Sw.) DC. و تاثیر تنش‌های محیطی بر نهال‌های مستقر شده مشاهده و گزارش شده است.

 

با در نظر داشتن این سابقه مقرر شد تحقیقی جهت امکان‌سنجی استفاده از لایه‌های اطلاعات محیطی برای تعیین مناطق مستعد کاشت گونه‌های مانگرو که در ایران منحصر به حرّا و چندل است صورت گیرد. در گام بعد با توجه به اطلاعات تجربی کارشناسان دارای سابقه فعالیت در این زمینه پیشنهاد شد این تحقیق در منطقه سیریک که بیشترین اطلاعات محیطی نسبت به دیگر رویشگاه‌های مانگرو در دسترس است و گونه‌های حرّا و چندل به صورت طبیعی در آن استقرار داشته و دارند انجام شود و پس از شناخت شرایط محیطی مناسب دو گونه‌ی مذکور، عرصه‌های دارای قابلیت کاشت مانگرو در مقیاس محدود معرفی شود. محدود ساختن منطقه مورد مطالعه با توجه به کمبودهای موجود در زمینه اطلاعات و دشواری نمونه‌برداری میدانی از یک سو و هزینه‌ی ناچیز تخصیص یافته به این پژوهش ناگزیر بود.  

 

روش کار شامل دو مرحله جمع‌آوری اطلاعات، اسناد و مدارک و نقشه‌های موجود درباره منطقه مورد مطالعه (عکس هوایی، نقشه‌های توپوگرافی، زمین‌شناسی، خاک‌شناسی و …) و همچنین نمونه‌برداری میدانی است. بعد از بررسی اطلاعات و نقشه‌های موجود تلفیق لایه‌های اطلاعاتی و وزن‌دهی فاکتورهای محیطی (توپوگرافی، زمین‌شناسی، اقلیم، پوشش و…) و عملکردهای مدیریتی (عملیات اصلاحی) و تطبیق نتایج با واقعیت موجود در برخی سایت‌های نمونه مدل نهایی استخراج خواهد شد. یافتن پاسخ این سؤالات در این پژوهش موردنظر است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...