از آنجایی که انتخاب همسر یکی از مهم ترین تصمیم هایی است که در تشکیل خانواده و زندگی اجتماعی گرفته می شود، اهمیت مسئله ایجاب می کند که با کنکاش عمیق تری به عوامل بیرونی مانند، مذهب، طبقه اجتماعی، سن، تحصیلات و … نیز عوامل زیر بنایی مانند ویژگی های شخصیتی توجه شود (مصلحی1391، 1)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

متخصصان روان شناسی خانواده غالبا معیار خود را در بررسی کیفیت روابط زناشویی زوجین، سطح رضایت زناشویی آنها قرار می دهند. رضایت زناشویی، یکی از مهم ترین عوامل پیشرفتن و دستیابی به اهداف زندگی است که تحت تاثیر عوامل بیرونی و درونی می باشد. علی رغم انکه ضرورت توجه به همسانی عقاید مذهبی و تمایلات فرهنگی همواره مورد تاکید قرار می گیرد. افزایش طلاق در دنیای کنونی و نارضایتی زوجین از زندگی مشترک و تاثیرات سوء این گونه پدیده ها بر افراد خانواده و اجتماع، بیانگر این مدعاست که برخورد مقبولی با تشکیل خانواده و ازدواج نشده و کمتر با دید عالمانه به این پدیده نگریسته شده است (مصلحی1391، 1).

 

مهم ترین نکته در تبیین فلسفه ازدواج در قرآن، این است که خداوند که حکمت ازدواج و تشکیل خانواده را بیان می کند. به حکم خلقت همسر و تشکیل خانواده، بقای نسل با فرزند صالح یا پیشگیری از فساد یا سازندگی اخلاقی و اجتماعی و یا توسعه ارزش های اسلامی اشاره نمی کند، بلکه به حکمتی اشاره دارد که بدون آن، هیچ یک از اهداف خلقت انسان، قابل تحقق نیست و آن آرامش روانی است. بدون آرامش روانی، نمی توان از جوان، انتظار تقوا داشت. بدون این آرامش، نه نسل سالم و صالح پدید می آید و نه سازندگی اخلاقی و اجتماعی اتفاق می افتد و نه ارزش های دینی و آرمان توحید، گسترش می یابد (پسندیده1389، 23).

 

کسی که در فکر ازدواج است و یا ازدواج می کند، انتظار دارد که این زندگی یا خوشبختی، با سعادت و رضایت همراه باشد و از تمام لحظات 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  زندگی خود لذت ببرد. بنابراین، آنچه از خود ازدواج اهمیت بیشتری دارد موفقیت در ازدواج یا به عبارتی دیگر رضایتمندی میان زوجین است (برادبری، فینچام و ویچ[1]، 2000)

 

 موسوی بیان می کند عوامل اقتصادی، مذهبی، آداب و سنن اجتماعی، ارضای عاطفی، ارضای جنسی و تفاهم فکری می تواند رضامندی زناشویی را به ارمغان آورد (موسوی 1374، 43).

 

هانلر2 و گنچوز3 نیز معتقدند نگرش مذهبی می تواند در ارتباط زناشویی موثر باشد، زیرا مذهب شامل رهنمودهایی برای زندگی و ارائه دهنده ی سامانه باورها و ارزش هاست که این ویژگی ها می توانند زندگی زناشویی را متاثر سازند (خدایاری فرد، 1386)

 

1-1 بیان مساله

 

بر اساس آموزه های دینی، یکی از مهم ترین مسائلی که زمینه آرامش و رضایت از زندگی زناشویی را فراهم می سازد پایبندی زوجین به دستورات مذهبی است. خوشبختی زناشویی زمانی تحقق می یابد که زن و شوهر ارتباط خوبی با مبدا داشته و برای معاد خود نیز کار نیک انجام دهند و پایبند به احکام و دستورات الهی باشند، نه اینکه مسائل زندگی آن قدر آنها را سرگرم کند که از یاد خداوند غافل شوند (منافقون: 9) و یا به خاطر خانواده از رعایت وظایف دینی فاصله بگیرند (تمیمی آمدی1366، 186). وظیفه زن و شوهر است که همدیگر را از معصیت خداوند بر حذر دارند که در این زمینه مرد مسئولیت بیشتری دارد (تحریم: 6). پایبندی یا عدم پایبندی به دستورات الهی توسط آن دو، زمینه را برای رضامندی و یا نارضامندی زندگی زناشویی فراهم می آورد.

 

زندگی بدون تعارض، در سایه توجه به مسایل معنوی و پرورش اعتقادات مذهبی است. ارزش ها به زندگی معنا می بخشند و پناهگاهی در اوج بحرانی زندگی، همانند غم و اندوه و فقدان و ماتم، تلقی می شوند. اعتقادات مذهبی، زیر بنایی برای شکل دهی به سبک زندگی مذهبی است. این مسئله موجب می گردد تا فرد مسلمان نسبت به پرورش معنویت در خود و نزدیکانش دارای مسئولیت و نقشی ویژه باشد. بر اساس آموزه های دینی، آن زندگی ای شیرین و گوارا است که معنویت در آن رشد یابد و زندگی رنگ خدایی به خود گیرد (خطیب 1390، 35). امام علی می فرمایند: خداوند متعال در حدیث معراج به پیامبر اکرم(ص) فرمود: « آیا می دانی  کدام زندگی گواراتر است»؟ حضرت فرمودند: «بار خدایا؟ نه». فرمود: «زندگی گوارا، آن زندگی است که صاحب آن ، از یاد من خسته نشود، نعمت مرا فراموش نکند، به حق من ناآگاه نباشد و در طلب خشنودی من باشد» (مجلسی 1404ق،77:28).

 

مهوری در مقاله ای که به تبیین دین، دینداری و شاخص های آن از نگاه علامه طباطبایی می پردازد درباره حد نصاب دینداری اظهار می دارد: دینداری، همان ایمان و اعتقاد قلبی همراه با اعمال شایسته و نیکوست و لازمه ایمان، علم و آگاهی است (سالاری فر ، 1390). بنابراین، علم تنها بدون التزام و دلبستگی و اینکه عملی به دنبال داشته باشد، دینداری نیست. همچنین اعتقاد بدون عمل نیز دینداری  نیست و شخص معتقدی را که عملی به جا نیاورد، نمی توان دیندار به شمار آورد، بلکه از نظر علامه طباطبایی، اعتقادی که همراه عمل نباشد، در حقیقت اعتقاد و ایمان نیست و تنها علم و آگاهی به حقانیت دین است. عمل تنها نیز ایمان و دینداری به شمار نمی آید، چرا که اعمال ظاهری با نفاق و دورویی قابل جمع است. منافق  کسی است که اعمال ظاهری را انجام می دهد و چه بسا از حقانیت اعتقادات اسلام نیز آگاه بوده و حقیقت برایش روشنتر شده باشد، ولی از آنجا که دلبستگی و التزام به آن ندارد، نمی توان او را دیندار به شمار آورد. خلاصه اینکه با توجه به مراتب و درجاتی که برای اسلام و ایمان وجود دارد، نخستین مرتبه ایمان را باید حد نصاب دینداری برای فرد و جامعه به شمار آورد و اعتقاد اجمالی همراه با انجام بیشتر احکام اسلامی است (سالاری فر ،1390،423).

 

رسول اکرم(ص) می فرمایند:

 

«زن را برای زیبایی اش به همسری نگیر، چه بسا ممکن است جمال زن باعث پستی و                                   سقوط اخلاقی اش شود. همچنین به انگیزه مالش با وی پیوند زناشویی برقرار مکن، زیرا مال می تواند مایه        طغیان او گردد. بلکه به سرمایه دینش متوجه باش و با زن با ایمان ازدواج کن.»                             (فیض کاشانی1417ق، 850 :3)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...