:

 

به منظور تعیین ارزش غذایی چین های مختلف یونجه با روش های مختلف مانند روش های کیسه های نایلونی (nylon bag) و روش آزمون گاز (gas test) تحقیق حاضر انجام شد. همچنین جهت خوشخوراکی سه چین مختلف یونجه با استفاده از شاخص STIR1 (گرم ماده خشک مصرفی بر هر دقیقه) اندازه گرفته شد. در این پژوهش تعداد سه راس گوسفند اخته فیستولا گذاری شده (6/2 ±49 کیلوگرم) ، برای آزمایش in situ مورد استفاده قرار گرفتند. مقدار گاز تولیدی در زمان های  2، 4، 6، 8، 12، 16، 24، 36، 48، 72، و 96 ساعت و تجزیه پذیری به روش کیسه های نایلونی در زمان های 72،48،36،24،16،12،8،4،0 و 96 ساعت اندازه گیری گردید. میزان خوشخوراکی چین های اول، دوم و سوم یونجه بترتیب 63/7 ، 13/8 و 57/8 گرم ماده خشک در هر دقیقه بود که از لحاظ آماری تفاوت معنی دار (05/0 > P) بود. تجزیه پذیری ماده خشک چین های اول، دوم و سوم یونجه در 96 ساعت پس از انکوباسیون به ترتیب 47/60 ، 71/64 و 36/64 درصد بود که از لحاظ آماری تفاوت معنی داری نداشتند. تجزیه پذیری پروتئین خام چین های اول، دوم و سوم یونجه در 96 ساعت پس از انکوباسیون به ترتیب 48/60 ، 08/63 و 07/58 درصد بود که از لحاظ آماری تفاوت معنی داری نداشتند. میزان گاز تولیدی چین های اول، دوم و سوم یونجه در ساعت 96 انکوباسیون به ترتیب 54/322 ، 21/295 و 32/300 میلی لیتر بر گرم ماده خشک بودکه از لحاظ آماری تفاوت معنی داری  نداشتند. ضریب همبستگی به دست آمده بین تجزیه پذیری ماده خشک و میزان گاز تولیدی برای چین های مختلف یونجه به ترتیب 89/0، 85/0 و 84/0 بود و این ضریب بین تجزیه پذیری پروتئین خام و میزان گاز تولیدی به ترتیب 87/0، 88/0 و 84/0 بود. بالا بودن همبستگی بین روش های کیسه های نایلونی و تولید گاز  نشان دهنده صحت استفاده از روش تولید گاز با هزینه کمتر در تعیین قابلیت هضم مواد خوراکی است.

 

فصل اول: بررسی منابع

 

1-1- مواد خوراکی و طبقه بندی آن:

 

          خوراک به ماده ای اطلاق می شود که حیوان بتواند آن را بخورد و مواد مغذی آن را برای تامین نیازهای خود مورد استفاده قرار دهد. بطور کلی مواد خوراکی از مواد مرکبی تشکیل شده است که پس از خورده شدن توسط حیوان ، در طول دستگاه گوارش هضم شده و به مواد ساده و قابل جذب تبدیل می شوند (نیکخواه و امانلو،1374؛نویدشاد و جعفری،1379؛ نجف نژاد،1385).

 

در مطالعه تغذیه و خوراک دادن دام لازم است توجه کافی به مواد خوراکی مبذول گردد، زیرا آنها مواد خاصی هستند که برای تولید دام ضروری می باشند. در حیوانات اهلی که برای تولید غذا یا الیاف پرورش می یابند. تبدیل موثر مواد خوراکی به فراورده های مفید، جهت استفاده انسان از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا، شناسایی بعضی از ترکیبات شیمیایی و غذایی گروه های مهم مواد خوراکی زمینه درک بهتری را در مورد تغذیه عملی دام فراهم می کند.

 

بطور کلی در غذا همان موادی موجود است که در بدن حیوان نیز وجود دارد، ترکیبات تشکیل دهنده در یک خوراک شامل مواد آلی و مواد معدنی می باشند، مواد آلی شامل اجزایی همچون کربوهیدرات ها، لیپید ها،پروتئین ها،اسیدهای نوکلئیک،اسیدهای آلی و ویتامین ها می باشند. فرق بدن حیوان و غذا در متفاوت بودن نوع ترکیبات مواد و همچنین مقدار ترکیباتی است که هر یک از این مواد در آن یافت می شوند (دهقانیان و نصیری مقدم،1384). مواد خوراکی مورد استفاده در تغذیه دام را بطور کلی و برحسب تعریف می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد : 1- مواد خوراکی متراکم  2- مواد خوراکی خشبی (نیکخواه و امانلو،1374؛ نویدشاد و جعفری، 1379).

 

1-1- مواد خوراکی متراکم(کنسانتره ای) :

 

2-1-1- مواد خوراکی خشبی(علوفه ای) :

 

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

این گروه از مواد خوراکی دارای الیاف خام بالا (بیشتراز18 درصد) و میزان پروتئین متوسط   می باشند. قابلیت هضم نسبتا کم و در نتیجه انرژی قابل استفاده آنها برای دام در حد بالایی نیست.

 

 الیاف علاوه بر تحریک عمل نشخوار و تولید بزاق، دارای قابلیت بافری می باشند. قابلیت بافری الیاف گیاهی از خصوصیات جذب سطحی آنها منشاء می گیرد که تمایل دارند آب، یون ها و سایر مواد محلول را به خود جذب کنند. بارزترین خصوصیت جذب سطحی الیاف،ظرفیت تبادل کاتیونی است که درواقع تعیین کننده ظرفیت بافری الیاف می باشد. ظرفیت تبادل کاتیونی دیواره سلولی از خصوصیات فیزیکوشیمیایی الیاف، خاصیتی است که در تنظیم فعالیت تخمیری نقش های قابل توجهی به آن نسبت داده شده و مقدار آن بسته به نوع الیاف متفاوت است. الیاف گیاهی یون های هیدروژن را طی فرایند تخمیر شکمبه ای، در سطح خود جذب و به آهستگی آزاد می کنند،بنابراین تامین کننده درجاتی از خاصیت بافری در شکمبه می باشند (شورنگ، 1379).

 

دیواره سلولی گیاهان، ساختمان پیچیده ای دارد که شامل پلیمرهای بزرگ سلولز، همی سلولز و لیگنین است. ارتباط نزدیک فیزیکی و شیمیایی بین مواد تشکیل دهنده دیواره سلولی، از تجزیه پذیری کربوهیدرات های ساختمانی گیاهان بوسیله میکروفلور شکمبه، جلوگیری می نماید  (کانال و همکاران1، 1990).

 

 در شرایط آب و هوایی ایران از کمبودهای اساسی در تغذیه دام، کمبود علوفه است. از سوی دیگر به علت شرایط نامناسب برداشت و نگهداری، بخش قابل توجهی از مواد مغذی علوفه از بین می رود (چاجی و همکاران، 1385).

 

والدو2 (1986) عوامل مهم در تبدیل علوفه به تولیدات دامی را بصورت زیر بیان می نماید.

 

ماده خشک مصرفی و یا انرژی مصرفی، قابلیت هضم، بازدهی تبدیل انرژی هضم شده به انرژی متابولیسمی و بازدهی انرژی متابولیسمی به انرژی خالص در تولیدات دامی.

 

نشخوارکنندگان به مقدار کافی الیاف خام از منبع علوفه با شکل فیزیکی مناسب نیاز دارند. نشان داده شده است که با افزایش سطح فیبر و اندازه قطعات علوفه با افزایش فعالیت جویدن و به تبع آن افزایش جریان بزاق، pH شکمبه،نسبت استات به پروپیونات و سطح چربی شیر همراه است (علی جو و همکاران، 1385).

 

ترکیبات مغذی علوفه ها در مقایسه با محصولات دانه ای، به مراتب بیشتر تحت تاثیر عوامل محیطی (خاک،اقلیم،شیوه مدیریت) قرار می گیرد. برداشت علوفه ها در زمان های متفاوت و مراحل مختلف رشد گیاه، امکان پذیر می باشد. عملکرد علوفه خشک قابل هضم در مرحله گلدهی در بالاترین مقدار خود می باشد ولی در مرحله قبل از گلدهی و مرحله رسیدگی دانه ها این مقدار کمتر است (اسنیمن و ژوبرت، 1996)1 در صورتی که برای دانه ها چنین امکانی وجود ندارد.این تغییرات در مراتع و مزارع شدیدتر است زیرا که امکان برداشت علوفه یکنواخت و همزمان وجود ندارد. معمولا موادی که تراکم آنها در علوفه ها کمتر است بیشتر دستخوش تغییرات قرار می گیرد. مواد معدنی از نظر اینکه با غلظت های خیلی کم در منابع خوراکی تجمع می یابند  و از طرفی عمدتاً به خاک هرمنطقه بستگی زیاد دارد، از دامنه تغییرات گسترده تری برخوردار هستند (فضایلی، 1371).

 

اگرچه کیفیت علوفه می تواند تحت تاثیر عوامل متعددی قرار گیرد ولی شرایط محیطی و سن علوفه در زمان برداشت از مهمترین عوامل هستند (بلیا و همکاران، 1999). بسیاری از پتانسیل های تولیدی گیاهان تازه، در طی مراحل چیدن و انبارداری از بین می روند. مثلاً وقتی که علوفه ها خشک می شوند، پروتئین های محلول آن در اثر استرس حرارتی، قابلیت هضم خود را از دست می دهند      (والدو، 1976).

 

گیاهان علوفه ای به دو دسته گرامینه (گندمیان) و لگومینه (بقولات) تقسیم می شوند.

 

الف  گرامینه ها2(گندمیان) :

 

گرامینه ها پراکنش وسیعی داشته، اما اهمیت آنها در هر منطقه خاص عمدتاً به وسیله دما و تا حد کمتری توسط بارندگی تعیین می گردد (صوفی سیاوش و جانمحمدی، 1383). در مقایسه با  لگوم هایی مثل یونجه، پروتئین گرامینه ها بویژه در گیاهان بالغ، تقریبا همیشه کمتر است. انرژی قابل دسترس دام در گرامینه های جوان بالا بوده (بیش از 70 درصد) ، ولی سریعاً با بلوغ گیاه کاهش می یابد. از این رو این نوع مواد گیاهی امکان دارد نیازهای حیوان، حتی وقتی که مواد مغذی مورد نیاز وظایف تولیدی کاملا پایین دارند، را تامین نکنند (نیکخواه و امانلو،1374؛نجف نژاد، 1385).

 

ب – لگومینه ها1(بقولات) :

 

تیره بقولات از سری جداگلبرگان کالسی فلور2 ، راسته گل سرخ3 می باشد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...