:

 

امروزه تمام کشورهای دنیا برای افزایش بهره وری و اثربخشی به دنبال خلاقیت و نوآوری هستند. یکی از دلایل عمده توجه به خلاقیت و نوآوری، رقابت شدید و روز افزون بین سازمانها در تمام دنیا می باشد. سازمانهای سده 21 شکلی متفاوت از سازمانهای سنتی پیدا کرده اند،  در این سازمانها علاوه بر نیروی بدنی کارکنان، نیروی ذهنی و خلاقیت کارکنان نیز مدیریت می گردد.تحت این شرایط نه تنها روش های سلسله مراتبی و دستوری مناسب نخواهند بود بلکه کارکنان باید خودشان ابتکار عمل نشان داده و برای حل مشکلات خود سریعا˝ اقدام و در تیم هایی که کاملا˝ خودگردان هستند ایفای نقش کنند (قارلی،1388). در کشور ما  نیز سازمانها عمدتا˝ شکل دولتی دارند تا خصوصی. این شکل از کار و اشتغال نتیجه‌ای جز وابستگی به درآمد محدود سازمانی و اشتغال به کارهایی نه چندان دلخواه نخواهد داشت. سازمانهای دولتی کشور عمدتا˝ کمتر اهل ریسک و تحول هستند. به همین دلیل کمتر به خلق فرصت‌های بهتر اشتغال می ورزند. برای رفع این مشکل، تغییر در استراتژی های سازمانی از قالب سنتی به نوآوری (تحولی)، خلق سازمان های مولد و بهره‌ور، پرورش و جذب مدیران خلاق و کارآفرین به شکوفایی اشتغال مولد و بهره ور در جامعه کمک خواهد کرد (مطهری،1387). در این بین سازمان خوب و شایسته سازمانی است که تحولات محیط خود را خوب شناسایی نموده و جهت عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری را درک کرده و برای خود مقدمات لازم را جهت این امر تدارک دیده باشد. در شرایط کنونی سازمان ها نیازمند افراد توانمندی هستند تا بتوانند با کمک آنها بر این رقابت پیروز شوند(اسمیت،2000). زیرا مهمترین سرمایه سازمان ها،  عامل تحقق و برنامه های هر سازمان افرادی هستند که در آن کار می کنند (قبادی،1379). 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

بهره وری

یکی از بزرگترین محدودیتهای خلاقیت در سطوح مختلف سازمان این تفکر است که خلاقیت را تنها خاص واحدهای تحقیق و توسعه و طرح های بزرگی نظیر محصولات جدید،  خدمات جدید و یا بهبود فرایند های جدید می دانند. حال آنکه خلاقیت برای بهبود و توسعه تمامی فعالیت های ریز و درشت برای تمام سطوح گروهها و افراد سازمان مورد نیاز می باشد.  در حقیقت سرکوبی خلاقیت در سازمان ها نظام مند بوده و به قدری رایج است که کمتر مورد سوال قرار می گیرد. همچنین نقش مدیریت در مجموعه هایی كه خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است، زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت ونوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق كند و یا رفتار و عملكرد آنها می تواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیداكردن ذهنهای خلاق .مدیرخلاق باید فضایی بیافریند كه خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریك كند و این فضا، فضایی است كه از كار روزمره به دور است وبه نحوی تفویض اختیار می‌كند تا هركسی خود مشكل خود را حل كند.از این رو مدیران عمدتا˝ نادانسته خلاقیت را سرکوب می کنند و زمانی که خلاقیت سرکوب شد یک سلاح رقابتی قدرتمند یعنی تولید و بهره‌گیری از ایده‌های تازه را از دست داده و حتی ممکن است که توان و تعهد کارکنان خود را نابود سازد. بنابراین توسعه و ارتقای خلاقیت در سازمانها مستلزم آن است که مدیران بدانند چگونه خلاقیت را مورد حمایت قرار دهند(صادقی مال امیری،1386).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...