تاثیر یاد خداوند در کم کردن شرور میان انسانها |
مواجه شدن با مسئلهی خیر و شر از دیر زمان برای انسان وجود داشته است اما توجه انسان بیشتر به مسئلهی شر معطوف شده است. به این دلیل که روند جهان و زندگی انسان به صورت عادی مطابق با خیر است اما شر به نوعی یک پیچیدگی و یک ناهماهنگی در این جهان است که باعث میشود در انسان ایجاد رنج کند و در پی آن سؤالهایی برای انسان ایجاد کند. غیر از این موارد، شر رنج عمیقی را در درون انسان به وجود میآورد. بعضی از این رنجها چنان تأثیرات عمیقی بر روی روح و روان انسان میگذارد، که بی تفاوت بودن و یا گذشتن از آن کار بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است.
مردم بر این باور بودهاند که اگر موجودی برتر در عالم وجود دارد و بر کارهای ما نظارت دارد به چه دلیل باید ما در رنج به سر ببریم؟ اگر آن موجود برتر دارای صفات پسندیدهای چون خیرخواهی است، چرا باید افراد موجود در این جهان را در رنج ببیند؟ و سؤالهایی از این دست انسانها را درگیر مسئلهی شرور میکند.
کهنترین متن دینی که در آن مسئلهی شر مطرح شده، در آیین هندو، ریگودا- سامهیتا است. این اثر که قدمت آن به 12 یا 15 قرن پیش از میلاد میرسد، با توهم خواندن شر به پاسخ آن پرداخته است.
یکی دیگر از آثار قدیمی و دینی که به توجیه مسئلهی شر پرداخته، اوستا است، که قدمت آن حدوداً به دو قرن پیش از میلاد میرسد. این متن دینی به جای پاسخ گویی به شبههی شر، تسلیم آن شده و شر را به خدایی دیگر به نام «اهریمن» در مقابل (و در عرض) خدای خیرخواه (یزدان) نسبت میدهد[6].[7] در آئین مانی نیز دیدگاه دوگانه انگار وجود دارد.
شهید مطهری در کتاب عدل الهی خود چنین میگوید:
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
«آئین زردشت به حسب مدارک تاریخی از نظر خالقیت، کاملاً ثنوی بوده است … مطابق این فکر، هر چند هستی دو ریشهای نیست ولی دو شاخهای است، یعنی هستی که از آهورامزدا آغاز میگردد به دو شاخه منشعب میشود، شاخهی نیک که عبارت است از سپنتمئینو و آثار نیکش و شاخهی بد که عبارت است از انگرهمئینو و همهی آفریدهها و آثار بدش.»[8]
در اینجا چنین نشان داده میشود که به طور کامل خالق خیر را از خالق شر متمایز کردهاند. این شاید ابتدائیترین راه برای توجیه شرور بوده است.
بدین ترتیب، در توجیه اول، وجود شرّ به دیدگاه یا وضعیت ادراکی بشر باز میگردد که با اصلاح آن میتوان درک کرد که شری در واقع وجود ندارد. اما در توجیه دوم، وجود خارجی شرور پذیرفته شده است و منشأ آن وجودی دانسته شده که خیرخواه نیست و از این جهت افعال او ببار آورندهی شرور است و به تبع آن رنج آدمی در برخورد با آنها. همان طور که در این پیشینهی کوتاه از این مسئله مشخص است، در ابتدا و از سالیان دور دیدگاههایی دربارهی شرور موجود بوده است که این نشان از اهمیت مسئلهی شرور و چگونگی ورود آن به جهان آفرینش میباشد.
[1] . جان هیک، فلسفهی دین، ترجمهی بهزاد سالکی، (تهران، انتشارات بینالمللی الهدی، 1390)، ص95.
[2] . باروخ اسپینوزا، اخلاق، ترجمهی محسن جهانگیری، (تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1388)، ص241.
[3] . ایمانوئل کانت، دین در محدودهی عقل تنها، ترجمهی منوچهر صانعی درهبیدی، (تهران، نقش و نگار، 1380)، ص 137.
[4] . ملاصدرا، اسفار، ترجمهی محمد خواجوی، (تهران، انتشارات مولی، 1383)، موقف هشتم، ص95.
[5] . رجوع کنید به: جان هیک، فلسفهی دین، ترجمهی بهزاد سالکی، ص97.
[6] . محمد حسن قدردان قراملکی، خدا و مسئلهی شر، مؤسسهی بوستان کتاب (قم، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1388)ص13.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-05-16] [ 02:54:00 ق.ظ ]
|