، بیان مسئله، اهمیت موضوع، اهداف پژوهش، محدودیت­های پژوهش و تعریفی از کلیدواژه­ها مطرح می­گردد. فصل دوم شامل دو بخش می­شود؛ در بخش اول آن به­طور کلی بعضی از مفاهیم نظری چون ناشنوایی، علل ابتلا به ناشنوایی، زبان اشاره، زبان‌شناسی زبان اشاره و فراگیری زبان در ناشنوایان به تفصیل معرفی خواهند شد و در بخش دوم این فصل به تعریفی از موضوعات اصلی (زمان و نمود) و مفاهیم ساختواژی و تکواژ تصریفی پرداخته می­شود و سپس پیشینة پژوهش ارائه­ می­گردد. فصل سوم به معرفی جامعه آماری، روش پژوهش و بخش اجرایی پژوهش می­پردازد. در فصل چهارم به ارائة یافته­ها و تجزیه و تحلیل داده­ها پرداخته می­شود. در نهایت در فصل پنجم بحث و نتایج حاصل از بررسی میدانی و مشاهدات انجام شده در پژوهش مطرح می­شود، در قسمت بعد آن پیشنهادات مربوطه و در قسمت پیوست چند نمونه از گفتار و مکالمات ناشنوایان ارائه می­شوند.

 

 

 

1-2 بیان مسئله و اهمیت موضوع

 

        زبان اشارة ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نیست. تاکنون شمار تحقیقات صورت گرفته در زمینة زبان‌شناسی زبان اشارة ایرانی در داخل کشور بسیار اندک بوده است. بنابراین انگیزة اصلی انجام پژوهش حاضر معطوف کردن توجه زبان‌شناسان به ویژگی­های زبانی زبان اشارة ایرانی است تا بتوان آنها را از خصوصیات و طبیعی بودن این زبان آگاه کرد. زیرا همانطور که زبان گفتاری در جامعة افراد شنوا اهمیت دارد، وضعیت زبان اشاره نیز در جامعة ناشنوایان از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است، چرا که این زبان تاثیر مستقیمی بر روی زندگی ناشنوایان به خصوص در بخش­های تحصیلی، پزشکی، حقوقی و شغلی دارد که بالطبع حفظ این زبان در جامعة آنها نیازمند شناخت بیشتر آن می­باشد.       

 

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

1-3 اهداف پژوهش

 

       نداشتن یک حس هیچ­گاه نمی­تواند توجیه­کنندة محرومیت باشد. افراد ناشنوا که درصد عمده­ای از جامعه را به خود اختصاص داده­اند، گروهی هستند که می­کوشند از طریق زبانی خاص با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این افراد یک اقلیت زبانی هستند که زبان طبیعی مورد استفادة آنها، زبانی است که به خاطر واضح و آشکار بودن، زیبایی، صحت، کامل و پر معنی بودن، با ارزش تشخیص داده شده است. در استفاده از زبان اشاره به جای زبان گفتاری هیچ اثر منفی دیده نشده است و حتی می­توان گفت که استفاده از زبان اشاره ارتباط برقرار کردن را برای ناشنوایان بهتر و راحتتر می­کند. در گذشته و حتی امروزه تصورات اشتباهی در رابطه با زبان اشاره وجود داشته و دارد که برخی آن را زبانی بدون دستور در نظر گرفته  و آن را تنها برگرفته از یک رشته ژست­ها[23] و یا پانتومیم می­دانند. اما باید گفت که زبان اشاره اولین و مهمترین شیوه ارتباطی ناشنوایان است، چرا که این افراد در گرفتن اطلاعات به جای گوش از حواس دیگر خود استفاده می­کنند و همچنین می­کوشند تا از طریق اشارات افکار خویش را به دیگران منتقل کنند. لانگ[24] (2003، ص2) معتقد است که حواس دیگر در نبود حس شنوایی می­توانند نمادهای زبانی را به ناشنوایان منتقل کنند. بنابراین شناخت این نشانه­ها نخستین زبانی است که این افراد می­آموزند و در ضمن اساسی­ترین وسیله ارتباطی آنان به شمار می­رود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...