یکی از پرارزش‌ترین منابع سازمان، منابع انسانی می‌باشد. چنانچه به این منبع توجه شود، جنبه‌های رضایت شغلی افزایش می‌یابد و در نتیجه بهره‌وری در سازمان افزایش می‌یابد. نیروی انسانی یا به عبارتی افراد، مهمترین جزء اساسی هر سازمانی محسوب می‌شوند. آنان هنگام پیوستن به سازمان نیازها، انتظارات و توقعات خویش را با خود به سازمان می‌آورند و انتظار دارند که به نیازها ازجانب سازمان پاسخ داده شود.افراد براساس ارضاء نیازهای خودبرانگیخته می‌شوند وانگیزش درآنها موجبی افزایش کارایی در سازمان می‌شود(مایور[1]، 2008).

عکس مرتبط با منابع انسانی

رضایت شغلی به مفهوم لذت روحی ناشی از ارضاء نیازها، تمایلات و امیدهاست که فرد از کار خود به‌دست می‌آورد. همچنین رضایت شغلی طرز نگرش فرد نسبت به کارش تعریف شده است(رابینز[2]، 2007).

 

مطالعات مختلف در زمینه رضایت شغلی نشان می‌دهد که عوامل تأثیرگذار زیادی بر رضایت شغلی وجود دارد که این عوامل در چهار گروه قابل طبقه‌بندی است که به‌ترتیب عبارتند از: 1- عوامل سازمانی. 2- عوامل محیطی. 3- ماهیت کار. 4- عوامل فردی.

 

نظریه های مختلفی نیز در زمینه رضایت شغلی مطرح شده است که هر کدام آن را به نوعی بیان کرده اند.

 

وقتی از شخصیت حرف زده می‌شود مقصود در نظر داشتن بسیاری از ویژگی‌های فرد است. کلیت یا مجموعه‌ای از صفات مختلف که از ویژگی‌های جسمانی سطحی فراتر می‌رود و تعداد زیادی از ویژگی‌های ذهنی، اجتماعی و هیجانی را دربرمی‌گیرد.

 

 

 

بر اساس یک نوع تقسیم‌بندی نیز افراد را براساس الگوهای رفتاریشان به دو گروه تقسیم کرده اند افراد دارای تیپ شخصیتی A و B . 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  این الگوهای رفتاری برای اولین‌بار توسط 2 نفر متخصص قلب به نام‌های «ری روزنمن»[3] و «مای فریدمن»[4] در سال 1959 مطرح شد و این متخصصین در جریان طبیعی درمان بیماران قلبی خود متوجه برخی رفتارها و ویژگی‌های شخصیتی بیماران شدند و براساس این طبقه‌بندی، افراد به لحاظ داشتن این ویژگی‌های رفتاری خاص در الگوی رفتاری A، رقابت‌جو، شتابگر، طالب کسب موفقیت، پرکار و بلندپروازند و در مقابل افراد دارای الگوی رفتاری B، آرام و صبور بوده و اهل رقابت نیستند. همچنین آنها حساسیت به گذشت زمان و موفقیت در کارشان نشان نمی‌دهند(ترجمه‌ی کدیور، جوادی، 1381).

 

سلامت، کیفیتی از زندگی است که تعریف آن مشکل و اندازه‌گیری واقعی آن تقریباً غیرممکن است. متخصصان تعاریف متعددی از این مفهوم ارائه داده‌اند اما تقریباً همه تعاریف موضوع مشترکی دارند و آن مسئولیت درقبال خود انتخاب سبک زندگی سالم است.

 

سازمان جهانی بهداشت[5] (1974) سلامت را چنین تعریف می‌کند: سلامت عبارت است از حالت بهزیستی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی.

 

حال با توجه به اهمیت هریک از سه متغیر بیان شده و ارتباط احتمالی بین آنها ما در این پژوهش قصد داریم رابطه بین این متغیرها را با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد .

 

1-2.بیان مسأله

 

یکی از متداولترین طبقه بندیهایی که روانشناسان برای شخصیت به کار می برند تیپ شخصیتی A  وتیپ شخصیتیB  می باشد. تیپ شخصیتی B  در مقایسه با تیپ شخصیتی A خوددارترند و از بروز احساسات خود بیشتر جلوگیری می کنند. همین طور شواهد نشان می دهد که تیپ شخصیتی B در یادگیری بیشتر تحت تاثیر تنبیه قرار می‌گیرند در حالی که تیپ شخصیتی A بیشتر از پاداش تاثیر می پذیرند(پروین،1374).

 

تیپ شخصیتی B در واکنش های زیستی خود نسبت به سروصدا نیز از تیپ شخصیتی A متفاوتند(تیپ شخصیتی B به سروصدا واکنش بیشتر نشان می دهند)وهر کدام، درصورتی که سروصدا به قدر دلخواهشان باشد، بهترین عملکرد را خواهند داشت. افراد دارای تیپ شخصیتیB، به این علت که سریعترو بیش از حد شرطی می شوند، افرادی هستند همرنگ باجماعت و پایبند به قوانین و مقررات درحالی که تیپ شخصیتی A به استقبال خطر می روند و به پیامدهای آن بی اعتنا هستند چنین فردی از نظر اجتماعی آن قدرها شرطی نشده است پایبند مقررات در حد افراد تیپ شخصیتی B   نمی باشد(حسینیان و یزدی،1376).

 

رضایت شغلی یکی از نیازهای اساسی انسانها در محیط کار است، که به مجموعه تمایلات مثبت  یا احساسات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند اطلاق می شود(محقق مطلق،1379). هرسی نیز رضایت شغلی را لذت ناشی از ارضا نیازها، تمایلات و امیدهایی می داند که فرد از کار خود به دست می‌آورد (هرسی و بلانچارد،1377). این سازه از بسیاری از عوامل تاثیر می پذیرد و در عین حال پیامدها و نتایج متفاوتی برای افراد وبرای سازمان ها به دنبال دارد. به طور کلی عوامل تاثیر گذار بر رضایت شغلی را می‌توان به عوامل بیرونی یا موقعیتی و عوامل درونی و نگرشی تقسیم کرد(قراباغی،1382).

 

گینزبرگ و همکاران(1951) به دو نوع رضایت شغلی اشاره می کنند: 1- رضایت درونی که از دو منبع حاصل می شود: الف: احساس لذتی که انسان صرفا از اشتغال به کار و فعالیت عایدش می شود. ب: لذتی که بر اثر مشاهده پیشرفت و یا انجام برخی از مسئولیت های اجتماعی  و به ظهور رساندن توانایی ها و رغبت های فرد دست می دهد. 2- رضایت بیرونی که با شرایط انتقال  و محیط کار ارتباط  دارد و پیوسته در حال تغییر و تحول است.به نظر دانشمندان،رضایت شغلی از تعامل این دو نوع رضایت به دست می‌آید (نقل از سروش،1381).

 

از نظر فلدمن و آرنولد(1986) رضایت شغلی به مجموع تمایلات یا احساسات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند اطلاق می شود،یعنی هر چه فرد رضایت شغلی بالایی داشته باشد به میزان زیادی شغل خود را دوست داشته و از طریق آن نیازهای خود را ارضا نموده و در نتیجه احساسات مثبتی نسبت به آن خواهد داشت(مصلح،1374).

 

بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت سلامتی عبارت است از احساس آسایش و آرامش درجسم، روان و محیط و بهداشت روان باعث تأمین رشد و سلامت روانی فردی و اجتماعی، پیشگیری ازابتلا به اختلال روانی، درمان مناسب و بازتوانی آن می شود. از سوی دیگر، بین بهداشت و سلامت عمومی فرد و شخصیت او رابطه‌ای بسیار محکم وجود دارد و اگر شخصی از رشد و تکامل طبیعی شخصیت برخوردار نباشد، میتوان گفت از سلامت روانی محروم است .

 

[1]- Mayor

 

2-Robbin

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...