:

 

مطالعه تحول انسان علمی است که فهم چگونگی و چرایی تغییر افراد را میسر می‌سازد، و اینکه چگونه و چرا به همان وضع باقی می‌مانند، در حالی که پیرتر می‌شوند. (برگر[1]،1997؛ نقل از ساعدی،1382). سازگاری فرایندی است در حال رشد و پویا که شامل توازن بین آن چه افراد می‌خواهند و آن چه جامعه‌شان پذیرا است. به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است، از یک طرف فرد به صورت موثر با اجتماع تماس برقرار می‌کند و از طرف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می‌‌بیند که فرد از طریق آن‌ها توانایی‌های بالقوه‌ی خویش را واقعیت می‌بخشد، در این تعامل، فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتا پایدار به وجود می‌آید(اسلبی[2] و گورا [3]،1988، نقل از عابدینی 1381) .به طور کلی سازگاری به تسلط فرد بر محیط و احساس کنار آمدن با خود اشاره دارد. هریک از ما به محیط و تغییراتی که در آن روی می‌دهد پاسخ می‌دهیم. از این رو سازگاری مهارتی است که باید آموخته شود ، محیط خانواده (رابطه والد و فرزند ) مدرسه و وسایل ارتباط جمعی در فراهم ساختن امکان یادگیری با محیط نقش و مسئولیت مهمی دارند. محیط خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است و در بر گیرنده‌ی عمیق ترین روابط انسانی و اولین محیط برای شکل گیری باورها و تعاملات می باشد. از دیدگاه نظریه پرازان روابط موضوعی تعامل کودک با مادر مهم ترین نقش تعیین کننده تحول روانشناختی  محسوب می شود(سادوک،[4]و سادوک2007؛ترجمه رضاعی،1387) زیرا ذهن کودک به وسیله تجربیات اولیه با مراقبین شکل می گیرد. این الگوهای ارتباطی اولیه در طول زندگی ثابت هستند و اختلال در این روابط، آسیب روانی را توضیح می دهد(سیچتی [5]وکوهن[6]،2006؛).به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران حضور هیچ انسانی در زندگی دیگری تصادفی رخ نمی دهد و روابط میان فردی ،آیینه‌ای از توانمندی‌ها و نیز کاستی‌های شخصیت فرد را در برابرش می‌گشاید. مقصود از روابط موضوعی، روابط بین شخصی است.  نظریه پردازان روابط موضوعی بر روابط اوایل زندگی متمرکز می‌شوند که اثری دیرپا دارند؛ یعنی اثرات و بقایایی در روان فرد به جا می‌گذارند. این بقایای روابط گذشته، این روابط موضوعی درونی، ادراک فرد و روابط او با افراد دیگر را شکل می‌‌دهد. افراد نه فقط با دیگری واقعی، بلکه با دیگری درونی نیز وارد تعامل می‌شوند. مورد اخیر، باز نمودی روانی ست و ممکن است نسخه‌ای تحریف شده[7] از برخی اشخاص واقعی باشد.(سنت کلر 1940,ترجمه طهماسب، علی‌آقایی، 1386) نظریه پرداز روابط موضوعی وینی کات در بحث از اهمیت سازگاری محیط نوزاد، از مفاهیم خود حقیقی[8] و خود کاذب[9] سخن می گوید که هردو در نتیجه‌ی تعامل کودک با محیط شکل می‌گیرد به نظر آدمیان عابر از گذرگاه زندگی هریک از ما بر آنند، تا با آموزش درس‌هایی به ما، وجودمان را به سطحی بالاتر از آگاهی رهنمون گردند.شاید انسجام و استحکام درونی (با ارزش‌های عمیق خویشتن میزان گردند) پس از تلاقی چندین و چند پاره‌ی، پاره‌هایی از خویشتن ما با بخشی از هستی سایرین میسر گردد. سازگار شدن با محیط مهمترین منظور و غایت تمام فعالیت‌های ارگانیزم است به طوری که تمام افراد در تمام دوران زندگی خود، در هر روز و ساعت سرگرم آن هستند که خود دگرگون شده را با محیط دگرگون شده سازگار کنند. در واقع، زندگی کردن چیزی جز عمل سازگاری نیست.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

بیان مسئله:

 

آمار تکان دهنده و روز افزون خودکشی‌ها، اعتیاد‌ها، افسردگی‌ها و انواع اختلالات بی‌شمار، گواه این است که جهان امروز شاهد ناسازگاری‌های‌‌ بسیاری از سوی مردم است. در این روزگار، انبوه تفکرات منفی اذهان مردم را تسخیر کرده و چه بسیارند مردمی که با احساس ملالت و افسردگی و انواع تعارضات شخصی و مشکلات اجتماعی زندگی را بر خود حرام می‌کنند و بی‌آنکه از آن درست لذت ببرند خود را تسلیم انگاره‌‌های انفعالی می‌نمایند (مالتر[10]؛(1997) ترجمه قراچه داغی،1380نقل ازحسینی13830) عده‌ا‌ی سازگاری را مترادف با مهارت اجتماعی می‌دانند و مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه‌ی خاص اجتماعی به طریق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. در حالی که اسلاموسکی[11] و دان[12] (1996) سازگاری و مهارت اجتماعی را فرایند‌ی می‌دانند که افراد را قادر می‌سازند تا رفتار دیگران را درک و پیش بینی کنند، رفتار خود را کنترل کنند و تعاملات اجتماعی خود را تنظیم نمایند. عوامل متعددی در سازگاری شخصی و اجتماعی افراد نقش دارند که نظریه‌ها و دیدگاه‌های مختلف تربیتی، روانشناسی و جامعه شناسی بر آن تاکید کرده‌اند.

 

ایواتا[13] و همکاران (2000) در مروری جامع عوامل موثر در سازگاری را به شش دسته عمده تقسیم کرده‌اند. – محرومیت‌های جسمانی ناشی از( نقص عضو، تغذیه‌ی نادرست و بد، محرومیت از خواب و خستگی روانی، آسیب‌های مغزی )2- عوامل روانی اجتماعی- محیطی نظیر (بیکاری، جنگ، بلایای طبیعی، فقر و اعتیاد )3- عوامل تربیتی نظیر( فقدان رابطه والد –کودک، طرد کردن فرزندان، حمایت افراطی، خود مختاری بیش از حد، انتظارات و خواسته‌های غیر واقع گرایانه‌ی والدین) 4- ساختار خانوادگی نا سازگار از جمله(خانواده‌های بی‌کفایت، از هم پاشیده، ضد اجتماعی و عدم ثبات عاطفی و روانی والدین بخصوص مادر) 5- فشارهای ناشی از (زندگی صنعتی مانند رقابت‌های تاسالم، تقاضاهای شغلی و تحصیلی و پیچیدگی‌های زندگی جدید) 6- عوامل ژنتیکی و ارثی نظیر اختلالات جسمانی، روانی که زمینه را برای رفتارهای بزهکارانه و ناسازگاری اجتماعی فراهم می‌کنند. از طرفی در نتایج پژوهش‌های (روشن،1369؛ مسعودی‌نژاد ،1372؛قهاری،1375؛نوری،1380؛ حسینی،1383؛ خدایاری‌فرد،1385؛ صفوی،موسوی، لطفی،1388؛ مرادی ،واحدی،1388 ) عوامل مرتبط با سازگاری بررسی شده است و قمری(1370)تاثیر تکنیک خود آموزی کلامی در کودکان مبتلا به ناسازگاری رفتاری بعلت کمبود توجه که همراه با بیش فعالی مشاهده می‌شد را بررسی کرد.

 

همانگونه که سازگاری یکی از موضوعات تخصصی روانشناسی است و هدف ، ایجاد سازگاری مناسب و مطلوب در افراد می‌باشد. اختلالات مربوط به سازگاری در جامعه امروز رواج فراوان دارند. به نقل از موریسن[14](1995) اختلالات سازگاری از نظر روان شناسی اینطور تعریف می‌شود: هنگامی که فرد در پاسخ، به ‌استرس‌های خاص محیطی یا شخصی علائم عاطفی یا رفتاری خاصی مانند افسردگی، اضطراب، مشکلات رفتاری در مدرسه ، دانشگاه ، افت عملکرد تحصیلی واخراج ، عدم اعتماد به نفس، نزاع با مردم، مشکلات شغلی، تعارضات، 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  سرپیچی‌های اجتماعی و نیز شکایت‌های جسما نی را از خود بروز دهند، دچار ناسازگاری رفتاری شده است، به عبارت ساده‌تر، اگر افراد فشار عصبی خاصی را تجربه می‌کنند و در پاسخ به آن، نشانه‌های روانی خاصی را از خود بروز می‌دهند که این نشانه‌ها به انجام وظایف اصلی در جامعه یا عملکرد شخصی‌شان لطمه می‌زنند. منظور از این وظایف اصلی، کارهایی مانند سازگاری در محیط مدرسه، سازگاری عاطفی و درونی و سازگاری اجتماعی و سازگاری خانوادگی……. می‌دانند.. هرچند که برای شناسایی عوامل مرتبط با سازگاری تلاش‌های نظری و تجربی زیادی صورت گرفته است (بارلو[15]،2004؛ موریسن1995؛ افر[16] و سبشین[17] 1991) عمدتاً علت اصلی ناسازگاری‌های روانی به استرس‌ها و فشارهای شدید عصبی در زندگی روزمره برمی‌گردد اما هنوز مشخص نیست چه افرادی، در مقابل استرس‌های معینی به ناسازگاری و اختلال رفتاری دچار می‌شوند و رفتار ناسازگار از خود نشان می‌دهند. ویژگی‌های روان شناختی انسان‌ها ارتباط زیادی در سازگاری‌ها دارند. همانطور که ذکر شد عوامل بخصوص ساختار خانوادگی و چگونگی ارتباط اعضای خانواده به ویژه روابط والد – فرزندی نفش مهمی را در سازگاری روان شناختی و اجتماعی افراد برعهده دارد.تحقیقات(ساعدی،1382؛ خسروی، 1382؛ شهابی زاده،1383؛ اسرف[18]،بادن[19]،1993؛فیوری[20] و همکاران،1997؛هازان [21]و شو[22]ر،1987 ؛کهن[23]،1990؛) با دلبستگی اولیه ورابطه والد – فرزند همسو است.  اولین و مهمترین اجتماعی که هر نوزاد پس از تولد در آن پا می‌گذارد خانواده است .تاثیرانی که به شکل‌گیری شخصیت هر فرد دارد بی‌شک بسیار عمیق و انکار ناپذیر است. همانطور که فروید [24]به حق گفته است، اثر این سالها برای تمام عمر در انسان باقی می‌ماند و فرد، والدین خود را در خود حل و با خود حمل می‌کند. رابطه‌ها از هر نوع؛ ولی- فرزندی، زن و شوهری، دوستی و یا هر رابطه‌ی‌ دیگری با خارج شدن یکی از طرفین، آن رابطه به پایان نمی‌رسد. اندرسون [25] (1970) می گوید: مرگ به زندگی خاتمه می‌دهد. اما به رابطه پایان نمی‌دهد، رابطه‌ای که ذهن فرد بازمانده را برای تجزیه و تحلیل و حل گره‌های رابطه که ممکن است هرگز میسر نشود، همچنان به خود مشغول می‌کند (ثنایی، 1378؛ به نقل از خسروی،1382).

 

در این نظریه فرض بر این است که اگر ما قالب ذهنی یک فرد را بشناسیم، قادر خواهیم شد تا رفتار‌های او در روابط میان فردی‌اش را بهتر درک و پیش‌بینی کنیم. روابط بیرونی هرکسی همواره باز تاب رابطه‌ای است که فرد با خودش دارد مراد از ارتباط درونی علاوه بر میزان عشق ‌ورزی به خود، تصویری که از خودمان داریم و بیاناتی که در مورد خودمان با خود تکرار و به خود تلقین می‌کنیم نیز هست، و مراد از ارتباط بیرونی درعشق‌ ورزی و دریافت عشق به شکل آزادانه، مسئله داشتن در ابراز احساسات شخصی، احساس گناه به خاطر خشمگین شدن در تقابل عزیزان، مسئله داشتن در مورد معنی دادن به روابط صمیمانه‌ی جنسی، فقدان هدف، معنا، هویت شخصیت یا اشتیاق به زندگی، چطور به مراحل تحول شخصیت در کودکی ربط دارند. می دانید که در صورت عدم پرداختن به آنها چگونه به تفاسیر ما از آینده‌ی ما حکمفرمایی خواهند کرد. (وین[26]؛ ترجمه کرمانی،1383؛نقل از حسینی1389).

 

با توجه به مطالب ذکر شده و با توجه به مدل زیستی – روانی-اجتماعی انجل[36] (1980،1991؛نقل از نظری 1391،ترجمه حسینی1391) که شخصیت را پدیده‌ای چند بعدی می داند و به فرد نگرش کل گرایانه دارند.به نظر می رسد که در پدیده ناسازگاری هم، این سه بعد نقش دارند . و از آنجا که یکی از خدمات ارزنده روان کاوی با رویکرد روابط موضوعی به توصیف  مراحل رشد زیستی –روانی-اجتماعی کودک با مراقبان اولیه و رسیدن به موضوعی کلی (از طریق شناسایی قالب های روانی )و سازگاری مطلوب می‌پردازد. لذا با توجه به مطالبی که در بالا به آن اشاره شد و با توجه به تحقیقاتی که در ایران و خارج از کشور در مورد این متغیرها صورت گرفته، اما تحقیقی که این متغیرها را در دانش آموزان بررسی کند به خصوص ارتباط روابط موضوعی با سازگاری عاطفی، اجتماعی و آموزشی را تعیین کند صورت نگرفته است و لذا تحقیق حاضر می‌کوشد تا به ارتباط روابط موضوعی با سازگاری عاطفی، اجتماعی و آموزشی دانش آموزان بپردازد.

 

[1] Berger

 

[2] Slubby

 

[3]Guara

 

[4] Sadock

 

[5] Cicchetti,D.

 

[6] Cohen,D,I.

 

[7] distored

 

[8] True self

 

[9] False self

 

[10] Maltz

 

[11]Slomowski

 

[12] Dunn

 

[13] Iwata

 

[14] Morison

 

[15] Barlo

 

[16]Offer

 

[17] Sabshin

 

[18]  Sroufe

 

[19]Baden

 

[20] Furi

 

[21] Hazan

 

[22] Shaver

 

[23] Cohn

 

[24] Frued

 

[25] Anderson

 

[26] vin

 

[27] Winnicott

 

[28] self

 

[29] Early interpersonal-developmental experiences

 

[30] Mental template

 

[31] Phenomenological experience

 

[32] Charcter disorders

 

[33] Specific developmental deficits

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...