در سطوح ساختاری و ارزشی، فرایندهای چندی را می­توان در اهمیت و جایگاه ارتقاء یافته­ی بدن و بدنی شدن فرهنگ به خصوص با مخاطب قرار دادن جوانان برشمرد، که از آن جمله می­توان به رشد فن­آوری­های سلامت، تغذیه و ورزش، صنعت زیبایی و مد، افزایش علاقه به جوانی، اولویت یافتن مصرف، فردگرایی فزاینده، توجه به تمایز وسبک زندگی، رسانه­ای شدن فرهنگ (به ویژه تأکید بر بدن زیبا و جوان) و اهمیت یافتن فرهنگ عامه پسند اشاره کرد. فرایندهای فوق درتعامل با شرایط تاریخی، اقتصادی، ایدئولوژیک ومکانی خاص جلوه­های متفاوتی می­یابند و به مدد فرایند جهانی شدن و رسانه­ای شدن فرهنگ از اشتراکات زیادی نیز برخوردار گردیده­اند. بدین سان، فرهنگ بدن را باید منظری دانست که به کمک آن می­توان تحولات فرهنگی و روند آن­ها را مورد ارزیابی قرار داد. بدن عرصه­ای برای باز آفرینی فرهنگی و اجتماعی است و روشنگر روابط قدرت و نحوه­ی تأثیرگذاری آن بر تفاوت­ها و نابرابری­های اجتماعی است(ذکایی1387، 170).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

1-2- بیان مسئله

 

رشد تکنولوژی­های تغذیه­، سلامت و ورزش در کنار اهمیت یافتن عاملیت، استقلال عمل، مصرف­گرایی شدید، اهمیت یافتن جوانی و افزایش علاقه به بدن­های جوان و زیبا که خود از فرهنگ عامه پسند رسانه­های نو تأثیر زیادی پذیرفته است، بدن و بدنی شدن را به موضوعی محوری در مطالعات اجتماعی و فرهنگی جامعه­ی معاصر تبدیل کرده است. فرهنگ بدن  تصویری از جامعه و تحولات کلان فرهنگی و نیز روند تغییرات آن را ارائه می­کند (ذکایی، 1387، 195).

 

برنامه­های تلویزیون، مجلات، تبلیغات و فیلم­ها ارائه دهنده­ی ایدئولوژی عمومی زیبایی است. ترکیب و دائمی­کردن این ایده که بدن فوق­العاده لاغر، مطلوب و ایده­آل است. داشتن چنین تصوری احساس نارضایتی را در زنان نسبت به بدن­شان ایجاد می­کند و آنان را گرفتار کم کردن وزن می­کند. به علاوه رسانه با سعی در به دست آوردن چیزی که ممکن است  ایده­آل و دست نیافتنی باشد، می­تواند تأثیر آسیب­زایی بر رضایت از بدن داشته باشد. تصویر ارائه شده از خود بیشتر مواقع توسط رسانه به وسیله­ی تجربیات اجتماعی ارائه می­شود و مردم بسیار به رسانه برای اجتماعی شدن اعتماد می­کنند، رسانه ارتباط جمعی به طور فزاینده­ای نگهداشت مسئولیت برای تغییرات این مسیر از درک بدن است. در جامعه امروزی زنان و دختران به طور مداوم در معرض بمباران پیام­های استاندارد اجتماعی برای شکل و سایز بدن هستند و این دائم در تمام دنیا در حال افزایش است. رسانه­ها برنامه­هایی از جذابیت، جوانی و لاغری هنر پیشه­ها را به نمایش می­گذارند. این صفات جسمانی اغلب به طور غیر واقع بینانه­ای با دستاوردهایی چون شهرت و موفقیت زنان همراه است. این تصاویر احتمالاً بر دیدگاه، اجرا و نقش در شکل دادن ادراک زنان و رضایت از بدنشان تأثیر می­گذارد (بوتا 2003، 389-400).

 

مطالعات بسیاری نشان می­دهد که زنان بسیار بیش­تر از مردان نارضایتی از بدن را تجربه می­کنند. و این به واسطه­ی فشارهای هنجاری و نگاه شیء گونه به بدن در جامعه­ی مصرفی و سرمایه­داری به زنان است. در واقع فشار بر زنان به طور کیفی و کمی متفاوت از فشار بر مردان است. زنان اغلب موضوع “نگاه خیره” هستند، تا برعکس و بیشتر احتمال دارد که زنان رژیم بگیرند، جراحی زیبایی انجام دهند و اختلالات تغذیه­ای داشته باشند(گروگن 1996، 19) چرا که باید در نظر داشت زن بودن، کار پر مخاطره­ای است(گیدنز 1388،151). امروزه بدن و نگرانی­ها درمورد آن یکی از مهمترین نگرانی­ها و دل مشغولی­ها در زندگی دختران و زنان است همه­ی زنان احساس می­کنند یک مشکلی (عیبی) در یکی از قسمت­های بدنشان وجود دارد(واتکینز 1384، 141).

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

مشاهدات نشان داده است که مقایسه­های اجتماعی نقش مهمی در شکل گیری، نگهداری و کاهش ارزش بدن داشته است(هدر 2004، 500). تحقیقات انجام شده نشان داده است برخی از زنان متأثر از استانداردهای فرهنگی زیبایی و مقایسه­ی جذابیت و زیبایی خود با دیگران هستند. در واقع برخی تحقیقات به بررسی         راه­هایی که در آن تفاوت­های فردی در ارتباط با تصاویر رسانه­ای و نارضایتی از بدن هستند، می­پردازند. به طور مثال (هندرسون 1997، 74) زنانی که اعتماد به نفس پایینی نسبت به تجربه­ی جذابیت خود دارند، پس از مشاهده­ی “ایده­آل” تصویر زنان در رسانه­ها رضایت کمتری از بدن خود پیدا می­کنند(هدر2004، 500).

 

تأکید بر زیبایی و اندام متناسب در دنیای مدرن از پدیده­های غیر قابل انکار است که اغلب نیازهای اقتصادی سرمایه­داری را پوشش می­دهد و تولید را در گرو مصرف می­داند. جذابیت جسمانی از جمله موضوعاتی است که در دوران مدرن استانداردهای جدیدی پیدا کرده و از عوامل شکل دهنده­ی روابط افراد محسوب می­شود به طوری که رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر بدن سازی، رژیم­های غذایی، تجهیزات ورزشی و آرایشی مختلفی برای مراقبت از بدن پدیدار شده است(فاضلی 1382، 150-142).

 

نگرانی­هایی که در انسان مدرن در خصوص رابطه­ی اجتماعی­اش با دیگران و قضاوت­ آن­ها درباره­ی خودش به وجود آورده از مهم­ترین عرصه­ی این نگرانی­هاست(اینالو، رضایی و فکری 1389، 78).

 

گیدنز(2003) معتقد است زنان به ویژه بر اساس ویژگی­­های جسمانی­شان مورد قضاوت قرار می­گیرند، و احساس شرمساری نسبت به بدن­شان رابطه­ی مستقیمی با انتظارات اجتماعی دارد. زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض اختلالات تغذیه­ای قرار می­گیرند که وی آن را ناشی از چند دلیل عمده می­داند: اول این که هنجار­های اجتماعی ما در مورد زنان به نسبت بیشتری بر جذابیت جسمانی تأکید دارد. دوم این­ که، آن­چه به لحاظ اجتماعی تصویری مطلوب از بدن تعریف می­شود، درمورد زنان تصویری لاغر اندام و نه عضلانی است. سوم این ­که، هر چند امروزه زنان در عرصه­ی عمومی و زندگی اجتماعی نسبت به قبل، فعال­تر شده­اند، اما همچنان همان قدر براساس پیشرفت­ها و موفقیت­هایشان مورد ارزیابی قرار می­گیرند که بر پایه وضعیت ظاهری­شان.

 

در عصر حاضر زندگی روزمره به موضوع انتخاب شخصی تبدیل شده­است، بدین معنا که مردم می­توانند کاری را انجام دهند که می­خواهند و می­توانند چیزی بشوند که خودشان می­خواهند بشوند، رویه­ای که حاکی از فردی شدن است. امروزه مردم به طور فزاینده­ای بر مبنای علایق و منافع فردی دست به کنش می­زنند(گیبینز و ریمر1381، 110).

 

نکته­ی مهم برای ما این است که تأکید فزاینده بر مدیریت بدن (رژیم غذایی، اهمیت ورزش در حفظ شادابی و تناسب اندام، آرایش و جراحی صورت و بدن) و نیز مسئولیت اخلاقی در قبال حفاظت از بدن و نمایاندن بدن به مثابه یک تصویر، نشانگر شکل­های مدرن تمایز و تشخص اجتماعی است و دیگر اینکه نظارت و تنظیم و تعدیل دقیق بدن را می­توان داستان یا روایتی دانست که فرد از چگونگی زیستن خود در چارچوب­های متفاوت زندگی جمعی نقل می­کند.”اگر فرد در مقام راوی نگریسته شود آنگاه روایت وی تا حد زیادی به خود وی به مثابه عامل بستگی خواهد داشت و از همین جاست که مفهوم شیوه زندگی که تأکید بیشتری بر خلاقیت و آزادی کنشگر در ساختن هویت خود از طریق انتخاب­های مصرفی دارد. از مفهوم روش زندگی که بیانگر شیوه­های رفتاری و الگوهای کنشی رایج در یک خرده فرهنگ یا قوم است متمایز می­شود” (چاوشیان 1381، 60).

 

نتایج تحقیقات متعدد در ایران (از جمله تحقیق ارزش و نگرش­های ایرانیان، موج دوم، که از سوی وزارت ارشاد به انجام رسیده و تحقیق احمدنیا و مهریار 1383) اهمیت معیار زیبایی ظاهری را در انتخاب همسر  ایده­آل از سوی مردان ایرانی تأکید می­کند، جای تعجب ندارد که زنان به زیبایی­های ظاهری اهمیت بسیاری داده و در صدد تأثیر گذاری بر بدن خویش برآیند و از روند همگانی توجه افراطی به وضعیت ظاهری خود در جهان تبعیت نمایند. صحبت­های یکی از زنان در روزنامه همشهری نشانگر برخی از این واقعیت­هاست: علت اینکه بعضی خانم­ها به سمت جراحی پلاستیک و آرایش می­روند این است که همسرانشان این گونه دوست دارند. روزگار به گونه­ای پیش می­رود که برخی فکر می­کنند دیگر نمی­توان حتی بدون آرایش از منزل خارج شد وگرنه فردی عقب مانده و متحجر  به حساب می­آیند(روزنامه همشهری14 اسفند 1382، 4 ضمیمه بازارچه).

 

در تحقیق دیگری که در شهرهای تهران، شیراز و استهبان توسط  خواجه نوری و مقدس در ارتباط با فرایند جهانی شدن و تصور از بدن انجام شده است، یافته­های تحقیق نشان داده است که تفاوت تصور از بدن در این سه شهر از لحاظ محل سکونت (به ترتیب تهران ، شیراز و استهبان) معنی دار بوده است.

 

سوزان براون میلر (1984، مورد ارجاع توسط گروگن 2000، 357) نشان می­دهد که چگونه بدن زنان در طول تاریخ محدود و کنترل شده تا با معیارهایی زیبایی شناختی از طریق پوشیدن گن­های مخصوص و اخیراً از طریق رژیم­های لاغری هماهنگ شود و چگونه این مراقبت فوق العاده موجب ضعف و ناتوانی جسمانی ایشان می­شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...