یکی از پیامدهای فوری استرس و فشارهای روانی، پدیده فرسودگی شغلی است.فرسودگی شغلی، از جمله خطرات شغلی است که در سال­های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. فرسودگی شغلی سندرومی روانی متشکل از خستگی عاطفی (احساس تخلیه توان روحی)، مسخ شخصیت (واکنش منفی، عاری از احساس و توام با بی­اعتنایی مفرط نسبت به گیرندگان خدمات) و کاهش احساس موفقت فردی (کاهش احساس شایستگی و موفقیت در حرفه) است (امینی و همکاران، 1391).

 

به نظر می­آید فرسودگی شغلی با فشارهای روانی ارتباط داشته باشد. فشارهای روانی وقتی رخ می­دهد که عدم تعادل بین مطالبات و خواسته­های محیطی با توانایی فرد برای پاسخ دادن به آن­ها وجود داشته باشد. هر چه مطالبات و خواسته­های محیطی افزایش یابد و توانایی فرد برای پاسخ دادن به آن­ها کاهش یابد، فشار روانی ایجاد می­شود که باعث تجربه منفی در فرد و فرسودگی شغلی می­گردد (احمدی، 1381). فرسودگی شغلی موجب تباهی در کیفیت خدماتی می­گردد که به وسیله کارکنان ارائه می­گردد (ساعتچی، 1382).

 

 

 

1-2- تعریف موضوع و بیان مسئله

 

از طرفی نوع رابطه­ای که انسان­های داخل یک سازمان دارند، ویژگی­ها و جو آن سازمان را به وجود می‌آورد. جو سازمانی به ادراکات عمومی کارکنان از محیط کارشان برمی­گردد که تحت تاثیر سازمان رسمی و غیررسمی، شخصیت و نیازهای اعضا و رهبری سازمان حاصل می­شود (میرکمالی، 1387). جو سازمانی، اصطلاح وسیعی است که به ادراک کارکنان از محیط عمومی کار در سازمان رسمی، غیررسمی، شخصیت افراد و رهبری سازمان است (کریمی و همکاران، 1389). سازمان­ها برای انجام دادن امور سازمانی خود، علاوه بر معیارهای سازمانی و قانونی نیاز به مجموعه­ای از رهنمودهای اخلاقی و ارزشی دارند که آنان را در رفتار و اعمال اداری یاری دهد و نوعی هماهنگی و وحدت رویه در حرکت به سوی شیوه مطلوب جمعی و عمومی میسر سازد. معمولا اعضای سازمان ارزش­های را که در ارتباط با زندگی سازمانی آن­ها است، می‌پذیرند. سازمان­ها مجبورند که محیطی از اخلاق و ارزش­ها در سازمان ایجاد کنند. درک نوع رفتار قابل قبول عامل مهمی در جو سازمانی است (دایان[1]، 2010).

 

همچنین، از ویژگی­های یک سازمان سالم آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان آن به همان اندازه مورد توجه و علاقه مدیریت سازمان قرار گیرد که تولید و بهره­وری مورد تأکید قرار گرفته است. در یک جامعه سالم، مسئولیت سازمان­های تولیدی منحصر به تولید هرچه بیشتر کالاها و خدمات سودآور نیست و مدیران سازمان­های چنین جوامعی می­دانند که تولید بیشتر نتیجه و محصول مدیریت اثربخش است که این مهم نیز بدون توجه و اعتقاد به سلامت روانی کارکنان حاضر نمی­شود. پس اگر این اعتقاد را مطرح می‌سازیم که یکی از وظایف هر 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  مدیر لایق، دورنگر و کاردان، تامین بهداشت روانی کارکنان در سازمان می‌باشد، سخنی دور از انتظار نگفته­ایم. شاسیته است که مدیران سازمان­ها به این وظیفه با احساس مسئولیت و تعمق بیشتری توجه کرده و علاقه خود را نسبت به فراگیری مفاهیم اولیه آن و کاربرد اصول و مفاهیم بهداشت روانی در محیط کار، نشان دهند. بهداشت روانی در محیط کار، یعنی پیشگیری از بروز پریشانی‌های روانی و اختلال­های رفتاری در کارکنان (به دلیل عوامل بیماری­زا در محیط کار) و سالم­سازی محیط و فضای روانی کار(ساعتچی، 1380). یکی از مفاهیمی که در سال­های اخیر توجه روانشناسان صنعتی سازمانی سازمانی را به خود معطوف ساخته. از پا درآمدن، از رمق افتادن، سستی و رخوت متصدی شغل است که اصطلاحاً به آن فرسودگی شغلی گفته می­شود (ماسلاچ و لیتر[2]، 1997). فرسودگی شغلی عبارت است از کاهش قدرت سازگاری فرد بر اثر عوامل فشارزا و بروز نشانگان خستگی جسمی و هیجانی (ماسلچ و جکسون[3]، 1981). در واقع فرسودگی شغلی در اثر فشار مداوم روانی پدید می­آید. فشارهای روانی وقتی رخ می­دهد که بین مطالبات و خواسته­های محیطی با توانایی فرد برای پاسخ دادن به آن­ها تعادل وجود نداشته باشد. هرچه مطالبات و خواسته­های محیطی افزایش و فرد توانایی لازم برای پاسخ دادن به آن­ها را نداشته باشد فشارهای روانی برخاسته از آن سبب بروز فرسودگی شغلی در وی می­شود (فاربر[4]، 2013). از آنجا که فرسودگی شغلی نیز موجب کاهش کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان و ارباب رجوع و به دنبال آن نارضایتی از خدمات می­شود، شناخت و پیشگیری از فرسودگی شغلی در ارتقاء بهداشت روانی افراد و افزایش سطح کیفیت خدمات ارائه شده، نقش بسزایی خواهد داشت (شرمن و همکاران[5]، 2014). فرسودگی شغلی در جوامع امروزی شیوع زیادی پیدا کرده و تمام ابعاد زندگی را در برمی­گیرد و از یک طرف موجب افزایش اعتیاد، طلاق، ترک شغل و بیماری­های جسمی و روانی و از طرف دیگر موجب کاهش نیروی مولد کاری و ضربه به اقتصاد کشور می­شود. این پدیده جامعه را در همه ابعاد با خطر مواجه می­کند (هنرپیشه و غروی، 1392). افرادی که دچار فرسودگی شغلی هستند نه­تنها خود دچار مشکل­اند بلکه برای دیگران نیز مشکل ایجاد کرده و سلامت روان و کارایی آن­ها را به خطر می­اندازد. نکته قابل توجه اینکه افرادی که به طور افراطی کار می­کنند و اضافه­کاری­های متعدد دارند و یا روزهای تعطیل نیز کار می­کنند، غالباً بیشتر مستعد فرسودگی هستند (ساعتچی، 1382). علائم و نشانه­های فرسودگی شامل خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و کاهش عملکرد فردی در رابطه با همکاران و بیماران است. افراد مبتلا به فرسودگی شغلی اغلب از سردرد، اختلال خواب، خلق تحریک­پذیر، ناموفق بودن در زندگی زناشویی، اضطراب، افسردگی، فشار خون بالا و …. رنج می­برند (مک­کیو[6]، 2006). عامل اصلی فرسودگی شغلی، تحمل فشار روانی ناشی از کار به مدت طولانی همراه با کار زیاد است. علاقه نداشتن به کار، ناهماهنگی تخصص با حرفه­ای که فرد در آن مشغول به فعالیت است، خارج از ظرفیت و استعداد بودن مشاغل و غیره، افراد را به سوی فرسودگی شغلی سوق می­دهد (فرج­پور، 1392). نکته مهم در ارتباط با فرسودگی شغلی هزینه­های مستقیم و غیرمستقیم آن است. فرسودگی شغلی باعث غیبت کارکنان از محل کار، کاهش کیفیت کار، تعارضات بین فردی با همکاران، مشکلات جسمی-روانی، تغییر شکل و سرانجام ترک خدمت می­شود. ترک خدمت هزینه­های زیادی برای سازمان به دنبال دارد. براساس اطلاعات موجود در اتحادیه اروپا همه ساله 20 میلیون یورو به مخارج ناشی از استرس و فرسودگی شغلی اختصاص داده می­شود. در ایالات متحده این هزینه به 350 میلیون دلار در هر سال می­رسد (امیری و همکاران، 1390).

توضیح به صورت عکس درباره سلامت روانی

بنابراین ما در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که آیا تعارض در محیط کار بر فرسودگی شغلی با توجه به نقش سازمان تاثیر دارد؟ که پاسخ به این سوال لزوم انجام این کار پژوهشی را در بر دارد.

 

1- Diane

 

1- Maslach & Leiter

 

2- Maslach & Jackson

 

3- Farber

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...