یکی از مبانی پذیرفته شده‏ی معرفتی غالب فرقه‏های اسلامی«تأویل» است. تأویل گرایان با توجه به این‏که تعریف شان از تأویل چه باشد، نحله‏های گوناگونی دارند. برخی از روش‏ها و ابعاد تأویل در نزد شیعه هم‏چون تأویل باطن گرایان یا تأویل صوفیه  یا تأویل عقل‏گرایانه افراطی پذیرفته نیست از سوی دیگر، یکی از اهداف تأویل در نظر شیعه تأویل مصداقی و تأویل به معنای کشف معانی باطنی آیات قرآن مجید است. در حالی‏که این شیوه از تأویل‏، مورد انکار گروهی از اهل تسنن قرار گرفته و معتقدند تأویل‏های بطنی و بیان مصادیق، موافق با ظاهر لفظ نبوده و فهم درستی از آیات ارایه نمی‏کند و بر پایه ذوق و سلیقه شخصی و بی‏توجه به روش‏های علمی است.

 

به نظر می‏رسد اصطلاح «معنای باطنی آیات» از یک طرف برگرفته از نص صریح فرمایش پیامبر اکرم(ص) باشد که می‏فرمایند: «ءانَّ لِلقرآنِ ظهراً و بطناً و لِبطنه بطنٌ الی سبعۀ أبطُن»؛ همانا برای قرآن ظاهری و باطنی است و برای باطن آن باطنی است تا هفت بطن (الاحسایی، ج 4، ‏ 1403 : 107) و از طرف دیگر می‏تواند خاستگاه چنین تأویلی خود قرآن باشد: خاتمیت، جامعیت و جاودانگی قرآن، مشروعیت این‏گونه از تأویل را اثبات می‏کند، به علاوه در هفده آیه از قرآن برخی از موارد واژه تأویل به کار رفته است که از نمونه آن، تعبیر خواب حضرت یوسف است. امامان شیعه و بسیاری از دانشمندان علوم دینی نیز به ضرورت چنین تأویلی و ارتباط آن با تاثیرات و منافع مستمر قرآن اشاره فرموده‏اند.

 

یکی از مبانی مهم و مورد اختلاف در تفسیر قرآن «تأویل» است. در حالی‏که گروهی از اهل حدیث و بخصوص حشویه بر «نص گرایی» و اجتناب از تأویل آیات اصرار دارند و حتی از تأویل‏های مفهومی آیات اجتناب می‏ورزند؛ گروه کثیری از فرقه‏های اسلامی از جمله شیعه و اسماعیلیه «تأویل» را پذیرفته‏اند و انجام این مهم را در قرآن جایز شمرده‏اند. تأویل آیات ابعاد گسترده‏ای دارد و به شکل‏های مختلفی در میان مسلمانان رواج یافته است. برای مثال باطنیه بی‏محابا به تأویل آیات و نادیده گرفتن ظواهر و نصوص آیات پرداخته‏اند. برخی همچون شیعیان علاوه بر اقدام به تأویل مفهومی آیات متشابه، به تنزیلات و تطبیق آیات بر مصادیق نوظهور اقدام کرده‏اند. در نظر شیعیان این‏گونه از تأویل سرّ ماندگاری و جاودانگی قرآن و هدایت‏گری مستمر آن است.

 

ناصر خسرو، در آثارش فراوان به شیوه‏های مختلف و متعددی متذکر مقام قرآن کریم شده است و در نگارش آثار منظوم و منثور خود به 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  کرّات از این شیوه‏ها بهره جسته است.

 

ناصر خسرو، این شاعر معتزله و دارای اختیار که مبنای اصول فکری‏اش همیشه بر پایه عقل و خردگرایی استوار بوده است، به شیوه ای کاملا خاص و منحصر بفرد در آثارش از معانی باطنی قرآن کریم استفاده کرده‏است. اگرچه در تاریخ ادبیات پارسی ما تاثیر‏پذیری شاعرانی چون: حافظ، مولانا و عطار از استهشاد قرآن و حدیث بسیار بوده است؛ اما ناصر خسرو قبل از آن‏ها شکل تازه‏ای از آن را در آثارش به بار نشاند و به جدّ می‏توان گفت که حتی در برخی آثارش این شیوه را به نام خود منحصر کرد و از شیوه تأویل، ابزاری کارآمد در جهت اثبات آرا، بینش و عقاید دینی – که تا آن زمان برخی معانی آن‏ها از دیگران پنهان بود- پرده گشود و چراغ روشنی در افکار سایر متکلمان دینی و مذهبی افروخت.

 

البته لازم به ذکر است که تاثیر باطنی‏گرایی در فرقه اسماعیلیه هم که عاملی دیگر در جهت تحت تاثیر قرار دادن این شیوه افکار در ناصر خسرو بود را نمی‏توان نادیده گرفت و پیوستن وی به مذهب اسماعیلیه و دیدگاه خاص او تا حدودی مرهون و مدیون این فرقه بوده است و بسیاری از اندیشه‏های وی از این فرقه نشأت گرفته است.

 

«جنبش اسماعیلیه راه را برای نشر افکار آزاد در عالم اسلامی گشود. مردم شهامت یافتند تا در مسایل معقول علنا به بحث و مناظره پردازند و حال آن‏که پیش از آنکه از اینگونه مباحث هرچند خطر کمتری در بر داشت بیمناک بودند» (الفاخوری ،خلیل الجر، 1358 : 184 ).

 

بسیاری از این اندیشه‏ها و افکار او در قالب شعر بیان شده است و به طبع برای آگاهی از فهم درست و جامع این اشعار در آثار گوناگونش باید خواننده‏ای با ذوق و همراه با اطلاعاتی عمیق در زمینه‏های گوناگون نظیر‏، طب، هندسه، تفسیر قرآن و کلام و … فهم و درک بسیار بود.

 

 

 

1-2. بیان مسأله

 

مسأله فهم متون ادبی و بررسی عناصر مؤثر بر آن از جمله مباحثی است که اندیشمندان از گذشته تا امروز در جوامع مختلف به آن پرداخته‏اند. هرمنوتیک و تأویل دانشی است که به بحث درباره مبانی نظری تفسیر و فهم می‏پردازد. در ابتدا وظیفه اصلی این دانش در غرب تشریح مبانی نظری فهم، تفسیر کتاب مقدس و تبیین اصول و قواعدی بوده است که مفسر به استناد آن‏ها متون مقدس را شرح و تفسیر می‏کرد، اما رفته‏رفته هرمنوتیست‏هایی مانند شلایر ماخر و دیلتای مبانی تفسیری کتاب مقدس را به فهم و تفسیر دیگر متون و به طور‏کلی به شناخت تمام صورت‏های تفهُّم و هر آنچه نیازمند تفسیر باشد تسّری دادند و به این ترتیب هرمنوتیک توسعه یافت و جنبه غیردینی پیدا کرد. حتی دیلتای، هرمنوتیک را عهده‏دار ایجاد روش شناسی علوم انسانی و تمایز بخش آن از علوم طبیعی دانست. در سیر تحول اندیشه‏های هرمنوتیکی شاید بتوان سه دوره را مشخص کرد:

 

الف. هرمنوتیک کتاب مقدس      ب. هرمنوتیک مدرن        ج. هرمنوتیک معاصر

 

الف)هرمنوتیک کتاب مقدس: هرمنوتیک بیش از آن‏که به مباحث فلسفی تمایل داشته باشد به مباحث فهم و تفسیر متون مقدس توجه دارد، متن کتاب مقدس و فهم و تفسیر آن، کانون توجه هرمنوتیک قرون وسطی و پیش از آن بوده است.

 

 

 

ب) هرمنوتیک مدرن: اشاره به مباحثی دارد که در باب هرمنوتیک در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در غرب شکل گرفت که هم موجب توسعه این دانش و هم باعث ورودش به حوزه‏های علوم انسانی گردید. فردریش شلایر ماخر و ویلهم دیلتای دو بنیانگذار اصلی هرمنوتیک مدرن هستند. از مشخصات هرمنوتیک مدرن تغییر موضوع، تغییر روش و تغییر گرایش است.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...