دورة کنونی حیات بشری با تحوّلات  و دگرگونیهای شگفت انگیزی  همراه  است . تقریبا ً هر سازمانی  با نوعی تغییر در سامانه های اطلاعاتی خود مواجه شده است. امروزه وضعیت سامانه های اطلاعاتی از لحاظ سرعت  و تنوّع جریانهای ارتباطی به گونه ای است که قابل مقایسه با ده سال گذشته نیست (ره نورد آهن،غلامی،کوشکی جهرمی،نامدار،1391). این پدیده از نشانه های وقوع انقلاب اطلاعاتی است و اهمیت یافتن روزافزون آن موجب شکل گیری اقتصاد دانش محور شده است. اقتصاد دانش محور اقتصادی است که در آن تولید، توزیع و استفاده از دانش منبع اصلی  رشد  و ایجاد ثروت  است. اقتصاد  دانش  محور  امروزی  تغییرات گسترده ای در شرایط اقتصادی، اجتماعی و فناورانۀ جوامع ایجاد کرده است.  بدیهی است که سازمان ها نیز از تأثیر چنین تحوّلاتی مصون نمانده و دچار تغییرات بنیادین شده اند. این انقلاب از طرق زیر در مدیریت و رهبری سازمان ها تأثیر گذاشته است: تسریع دروندادها، نیاز به تغییرات بیشتر و سریع تر بروندادها و تغییر جو کسب و کار که رقابت را بر پاسخ به موقع به نیازهای مشتریان مبتنی نموده است. مهم ترین نتیجه چنین شرایطی تهدید بقای سازمان است. آنچه در این بین می تواند ضامن بقای سازمان باشد عملکرد سازمانی است. عملکردی که مؤلّفه های مختلفی را در بر داشته ونگرشی تک بعدی در آن لحاظ نشده باشد. با علم به این موضوع همچنان یک سؤال باقی می ماند و آن ارتقای عملکرد سازمان است. در این راستا اوّلین موج تلاش ها جهت کسب بهره وری و اثربخشی در اقتصاد دانشی جدید بر نصب سخت افزارها و استفاده از فناوری های تجهیزاتی مدرن و به روز استوار بودند و به موازات آنکه عوامل انسانی و اجتماعی توجّهات فزاینده ای را به خود جلب نمود، تلاش هایی برای یکپارچگی نرم افزارها و مغزافزار ها با موارد پیشگفته صورت پذیرفت. به زعم داونپورت و پروساك اکثر سازمان ها گام های اوّلیه فناورانه و تجهیزاتی مورد نیاز جهت ارتقای سطح بهره وری سازمانی  را  برداشته اند،  اما  به  وضع  ثابتی رسیده اند که دیگر ارزش افزوده ای را برای آن ها ایجاد نمی کند. تغییر این وضعیت مستلزم تغییرات عمده و تمرکز بر جنبه های کلیدی نظیر فرهنگ و دیگر حوزه های اجتماعی سازمان نظیر مدیریت و رهبری است. یکی از مهم ترین حوزه های اجتماعی سرمایه های فکری موجود در سازمان است. موضوعی که اغلب با اتّخاذ رویکرد سخت افزاری نسبت به سازمان به دست فراموشی سپرده میشود. سرمایۀ فکری به معنای ترکیب دارایی ناملموس بازار، دارایی فکری، دارایی انسانی و دارایی زیر ساختاری است که سازمان را برای انجام فعّالیت هایش توانمند می سازند. سرمایه فکری از طرق مختلف بر عملکرد سازمانی تأثیر میگذارد. مؤلّفه های سرمایۀ فکری یعنی سرمایۀ انسانی،سرمایۀ ساختاری و سرمایۀ ارتباطی موجبات حداکثر استفاده از پتانسیلهای موجود را فراهم می آورد. (ره نورد آهن و دیگران ،1391)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

تا اوایل دهه ی 1950 ، عامل اصلی عقب ماندگی کشورهای در حال توسعه را عمدتاً کمبود سرمایه های مالی و فیزیکی می پنداشتند. در 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  چارچوب چنین طرز فکری، این کشورها از راه های مختلف و با توّسل به دوست و دشمن به کسب سرمایه می پرداختند. این امر، موجب تشدید وابستگی و تخریب بنیان های اقتصادی و سیاسی این قبیل کشورها میشد. اما امروزه ، روشن شده که تزریق مقادیر متنابهی از سرمایه های فیزیکی و مالی لزوماً تسریع روند رشد و توسعه ی این کشورها را در پی ندارد . بلکه کشورهایی که از سازمان های قوی و نهادهای اداری کارآمد و در عین حال از سرمایه های انسانی کارآ و متخصّص برخوردارند، میتوانند سرمایه ی فیزیکی و مالی خود را به نحو مناسب تری جذب و در تسریع روند رشد و توسعه به کار گیرند. در اقتصاد نوین ، تولید ثروت و رشد اقتصادی عمدتاً از دارایی های نامشهود (فکری) سرچشمه می گیرد. پیشرفت اقتصاد جدید تأکیدی بر این واقعیت است که خلق ارزش بیشتر به دارایی های نامشهود وابسته است تا به دارایی های مشهود (فیزیکی و مالی). لذا، سرمایه ی فکری منبع اصلی توسعه ی اقتصادی محسوب می شود و سایر عوامل سنّتی تولید مانند زمین، نیروی کار و سرمایه ی مالی در مرتبه ی بعدی اهمیّت قرار می گیرند . در چنین شرایطی سرمایه ی فکری، عامل کلیدی ارتقای عملکرد سازمانی به شمار میرود.(فطرس و بیگی،1389)

 

حدود نیم قرن از عمر مباحث یادگیری سازمانی می گذرد و در حال حاضر نیز به شکل فزاینده ای در حال رشد است؛ چرا که تغییرات و چالش های فراوان دنیای کنونی ایجاب می کند که سازمانی با قدرت یادگیری و به روز رسانی خود شکل گیرد تا بتواند با تحوّلات سریع خود را منطبق کند و به موقع به محرکهای محیطی پاسخ دهد و با کسب دانش و آگاهی به صورتی گسترده و پویا و زنده در حوز ه ی بهسازی و توسعه ی سازمانی به حیات خود ادامه دهد.(علّامه و مقدمی،1388)

 

در ابتدای این فصل به تبیین موضوع تحقیق ، چگونگی شناخت و اهمیّت و ضرورت آن پرداخته می شود و در ادامه، اهداف تحقیق که شامل هدف علمی و هدف کاربردی می باشد و همچنین چهار فرضیه ی پژوهش مورد نظر بیان خواهد شد در پایان این فصل نیز به تعریف و شناخت متغیرهای مستقل، وابسته و میانجی تحقیق و همچنین تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق پرداخته خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

1-2  تبیین موضوع تحقیق و چگونگی شناخت آن (بیان مسئلۀ تحقیق)

 

بحث اساسی در دارایی های نامشهود و سرمایه های فکری این است که عملکرد سازمانها تنها برحسب موضوعات مالی ارزیابی و تفسیر نمی‌شود، بلکه عوامل دیگری نیز وجود دارند که نه تنها بهبود موضوعات مالی، بلکه بقا و جاودانگی غیر مالی سازمانها را نیز تضمین میکنند. به موضوعات غیر مالی که در دوران معاصر اهمیت چشمگیر و قابل ملاحظه ای یافته‌اند، عناوینی چون دارایی نامشهود، سرمایه های فکری و دارایی های دانش محور داده می شود.

 

سرمایه های فکری به صورت گروهی از دارایی های دانشی تعریف می شوند که به یک سازمان اختصاص داشته و جزو ویژگی های یک سازمان محسوب میشوند و به طور قابل ملاحظه ای از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می شوند (سیّد نقوی و همکاران، 1391). بنتیس ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری اشاره کرد و در سال2000 طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد (بنتیس، 2000). داشتن کنترل بر این داراییها سازمان را قادر می‌سازد از یک طرف حاکمیت داخلی مؤثّری داشته و از طرف دیگر، دارای روابط خارجی مؤفّقی با مشتریان وتأمین‌کنندگان و سایرین باشد. بنابراین، ایجاب می‌کند که شرکت برای مدیریت، کنترل و گزارشگری سرمایه فکری اقداماتی انجام دهد (فطرس و بیگی، 1389).

 

چارلز هندی، نظریه پرداز معاصر نیز بر این باور است كه ارزش سرمایه های فكری سازمان چند برابر داراییهای مادی آنها باشد. شاید بهترین و كاربردی ترین اصطلاح در خصوص سرمایه ی فكری، دانش مفید بسته بندی شده، باشد.(رشیدی،حبیبی فارسانی،1389)

 

برای سالیان  زیادی  تنها  داراییهای  فیزیکی  عامل  اصلی مؤفّقیت سازمانها به شمار میرفت  اما مؤفّقیت تجارت بعد از انقلاب فناوری اطلاعات تغییر کرده است  در اقتصاد نوین، تولید  ثروت و رشد  اقتصادی  عمدتاً  از دارایی های  نامشهود  )فکری ( سرچشمه  می گیرد. در چنین شرایطی سرمایه  فکری،  عامل کلیدی  ارتقای  عملکرد سازمانی  به  شمار  میرود . سرمایه  فکری  به  طور  فزاینده  نقش  اصلی  را  در  عملکرد سازمانها  بازی  میکند . این  سرمایه  یک  منبع  حیاتی  و  محرک  عملکرد  سازمانی  و ارزش سازی  تعریف  شده  است.  سرمایه  فکری  ارزش  نامشهود  داراییهای  شرکت  است که  نقش  فزاینده ای  را  در  عملکرد  سازمانی  هم  چنین  تأثیر  عمده ای  بر  دستاوردهای  مالی از  قبیل  ارزیابی بازار  داردHang Chan, 2009)). مدیریت  سرمایه  فکری  برای  مؤفّقیت بلند مدت  سازمان  بسیار  مهم  تشخیص  داده  شده  است . سازمانهای  برخوردار  از  مدیریت سرمایه  فکری  اصولا ً عملکرد  بهتری  نیز  دارند . برای  اینکه  سازمانها  بدانند  چطور راهبرد  عملیاتی  خود  را  مدیریت  کنند  تا  عملکردشان  افزایش  یابد،  سرمایه گذاری  در سرمایه های  فکری  امری  حیاتی  میباشد.(Walsh, Enz, &Canina,2008، به نقل از موسوی و همکاران،1392)

 

بنابراین، سوال اصلی تحقیق حاضر این است که آیا سرمایه های فکری بر عملکرد سازمانی در شعب سازمان تأمین اجتماعی تأثیر دارد و آیا قابلیت یادگیری سازمانی در رابطه میان سرمایه های فکری و عملکرد سازمانی نقش میانجی دارد؟

 

[1] Abeysekera,

 

[2] Bontis

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...