توسعه دارای سطوح و شرایط به خصوصی است که از اصلی ترین شرایط آن تصمیم گیری منطقی و عقلانی در راستای رسیدن به اهداف می باشد. قاعدتاً الگوی مدیریت تصمیم گیری بایستی مبتنی بر تدوین راهبردهای منطقی و صحیح باشد تا بتوان به توسعه رسید. از لحاظ مفهومی مدیریت استراتژیك با تحول در تئوریهای مدیریت همگامی دارد. مكاتب كلاسیك رفتاری و كمی مدیریت بر جنبههایی از سازمان و عملكرد آن تأكید میكردند كه توسط مدیریت قابل كنترل بود. مسایلی از قبیل برنامهریزی تولید، رفتار زیردستان، بهبود محیط كار، نقش گروههای غیررسمی در بازدهی كار، مدلهای كمی تصمیمگیری و غیره. لیكن هرگز فضای سیاسی جامعه، احساس افراد و نهادهای خارج از سازمان، مسأله اصلی آنها نبود، چرا كه محیط از ثباتی نسبی برخوردار بوده و چنین نیازی هم احساس نمی شد. به تدریج با رشد مستمر اقتصادی، اوضاع قابل اطمینان محیطی از میان رفت و تغییرات و حوادث شتابنده ای در جهان اتفاق افتاد. لذا تغییرات و دگرگونی های سریع و پیچیده جامعه و تأثیر آن بر رشد و توسعه موجب شد كه مدیران توجه خود را به محیط سیستم ها معطوف گردانند و مفاهیمی مانند سیستم، اقتصاد، برنامهریزی بلند مدت، استراتژی و فرآیند تصمیم گیری استراتژیك مورد توجه صاحبنظران مدیریت قرار گیرد. این مفاهیم و نظریات پاسخ علم مدیریت به دگرگونی و تغییرات وسیع اقتصادی واجتماعی بود. توجه به محیط، آگاهی از تاثیر متغیرهای محیطی و ارائه چشم اندازی از فعالیت آینده برای سیستم ها، لزوم آمادگی برای برخورد با تغییرات مداوم را توجیه می كند. وجود عدم قطعیت های[1] محیطی در مسائل سیستمی به لحاظ مبهم بودن و طبیعت احتمالی رخدادهای آتی و آمادگی آنها جهت تغییر، برخوردی متفاوت با تغییر، نوع تصمیمات، عوامل جدید مؤثر بر تصمیمگیری و قطعیت در مورد تغییرات آینده، توجه به استفاده از مدل مدیریت استراتژیك را افزون تر می كند.
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
به همین دلیل به منظور شناسایی شرایط سیستمی حاکم بر نظام اداره واحدهای دام و تولیدات شیر از مدل SWOT استفاده خواهد شد. در این مدل دو نوع بررسی صورت خواهد گرفت، یکی بررسی درونی که در برگیرنده قوت ها و ضعف های داخلی سیستم مدیریت واحدهای تولیدی دام است و دیگری شناسایی فرصت ها و تهدیدات محیط بیرونی این گونه نظام مدیریتی و تصمیم گیری است (الوانی،1387). اگر متن نوشته های موجود در رابطه با مدیریت تغذیه دام و طیور به الگوهای غذایی (جامعی،1357)، چگونگی تغذیه دام (شماع،1361)، ترکیبات خوراک (جامعی،1376) مقایسه تغذیه ای طیور (رحیمی،1385) استفاده از مکمل های غذایی (نصابیان،1377؛ نیکخواه،1375؛ کمال زاده،1380) احتیاجات غذایی (امامی دوست،1372 و گلیان،1375) روش علمی تغذیه (کامیاب،1383) و غیره پرداخته اند و لیکن تا به حال در کشور ما تحقیق مرتبط با مدیریت کلان توسعه دراین زمینه به ثبت نرسیده است. اما در کشورهای دیگر از این مدل استفاده گسترده ای شده است از قبیل گزارش تحقیق دانشگاه سیدنی (2006) و گزارش کمیته(2007) NRMMC و مؤسسه کشاورزی و جنگلهای استرالیا (2005) و مرکز تحقیقات دامی دانمارک (2002) و آنتال و همکاران (2007) که ساختار مدل SWOT را بررسی کردند.
با توجه به تحقیقات صورت گرفته این پژوهش از چند بعد دارای اهمیت است.
اولاً: برای اولین بار این مدل و ارزیابی مدیریت تولیدات دامی در ایران و به خصوص منطقه سیستان انجام می شود.
ثانیاً: تا به حال بصورت کلان مدیریت تغذیه دام و طیور مورد ارزیابی قرار نگرفته است.
ثالثاً: می توان با استفاده از این مدل تحلیل های مدیریتی را در حوزه مدیریت تغذیه دام و طیور گسترش داد.
1-2- ضرورت تحقیق
مدیریت یکی از اصلی ترین محورهای اساسی در زمینه توسعه و خودکفایی در تولید فرآورده های دام و طیور می باشد. تأثیرپذیری سیستم مدیریتی دامداری ها و مرغداری ها از عناصر و عوامل مختلف منجر به پیچیده شدن تصمیم گیری و ارائه راهبردهای بنیادی در این زمینه شده است. فرض اساسی بر این است که سیستم مدیریت تولیداتی دامی استان سیستان و بلوچستان با توجه به شواهد اولیه مورد مطالعه منفعل می باشد. این انفعال باعث ناپایداری بلند مدت خواهد شد. بدین منظور از مدل swot استفاده شده است. در این مدل دو نوع بررسی صورت خواهد گرفت، یکی بررسی درونی که در برگیرنده قوت ها و ضعف های داخلی سیستم مدیریت واحدهای تولیدی دام است و دیگری شناسایی فرصت ها و تهدیدات محیط بیرونی این گونه نظام مدیریتی و تصمیم گیری است (الوانی،1387).
با توجه به بررسی های مقدماتی صورت گرفته، عمده ترین مشکل واحدهای تولیدی دام منطقه سیستان مشکل مدیریتی می باشد و این ناشی از نامشخص بودن راهبردهای مدیریتی واحدهای مذکور می باشد. در همین راستا تدوین استراتژی تولیدات دامی در منطقه یک ضرورت اساسی است. چرا که به غیر از شرایط درونی عناصر معتبر دیگری ناشی از شرایط مکانی نیز بر آن تأثیر می گذارد، از جمله مرزی بودن منطقه به همراه چالش هایی همانند خشکسالی، دور بودن از بازارهای مختلف همانند بازار مصرف، فرآوری، توزیع، ضعف زیر ساختارهای اساسی همانند انبار، سردخانه، سیستم های حمل و نقل و غیره.
بدون شک لازم است به منظور ارتقاء شاخص بهره وری و کارایی نسبت به تدوین استراتژی مدیریت تغذیه تولیدات دامی در منطقه سیستان اقدام اساسی صورت گیرد. اساساً پیش فرض های این پژوهش این است که بایستی یک قالب مشخصی در راستای تعادل بخشیدن به مهار بحران ها و همچنین افزایش میزان بهره وری واحدهای دامی اقدام لازم صورت پذیرد.
سئوال های اصلی تحقیق
1- الگوی مدیریت واحدهای تولیدات دامی در منطقه سیستان چگونه است؟
[جمعه 1400-05-15] [ 05:14:00 ب.ظ ]
|