پدیدهی مراجعهی برخی صحابه به اهلکتاب از زمان پیامبر p وجود داشته است که میتوان آن را با روایاتی که از پیامبر p به ما رسیده اثبات کرد. کلیتِ مراجعهی صحابه به اهلکتاب مورد واکاوی برخی از علما و صاحبنظران شیعه و سنی قرار گرفته است؛ هر یک از این بزرگان دلایلی را برای این قبیل مراجعات مطرح کردهاند که بسته به رضایت یا عدم رضایت آنها، دلایل هم متفاوت شده است. از جمله این بررسیها میتوان به کتابهای ” اضواءعلیالسنهالمحمدیهاودفاععنالسنه” نوشتهی محمودابوریه، “التفسیروالمفسرون” نوشتهی محمدحسینذهبی، “التفسیروالمفسرون” محمدهادیمعرفت و “الاسرائیلیاتواثرهافیکتبالتفسیر” نوشتهی رمزی نعناعه اشاره کرد که هر کدام بر اساس شواهد و مصادیق موجود و پیشینههای اعتقادی خود، موضوع را بررسی و نتیجهگیری کردند. آنها عاملان گسترش اقوال اهلکتاب را شناسایی و سپس مراجعهکنندگان به آنها را مورد سرزنش قرار میدهند. همچنانکه آقای معرفت نیز در بخشهایی از کتاب “التفسیروالمفسرون” خود به پدیده رجوع صحابه به اهلکتاب و گرفتن پاسخ از آنها پرداخته است و فقط برخی صحابه را متخلف معرفی میکند. بررسی اقوال این علما در مورد اهلکتاب، به کلیتِ ممنوع بودن یا توجیه کردن این مراجعات باز میگردد و کمتر کسی به محتوای سوالات پرسیده شده، توجه کرده است. حتی موافقان مراجعه به اهلکتاب محتوای این تعاملات و پرسشها را مورد بررسی قرار ندادهاند. در مجموع میتوان گفت آنچه توسط نویسندگان مورد بررسی قرار گرفته است کلیتِ مراجعه به اهلکتاب و نهی یا جواز آن را در بردارد و در حیطه محتوای این مراجعات به صورت تخصصی ورود نکردهاند. از آنجایی که برخی موافقان مراجعات برای جوازی که صادر کردهاند دلایلی را مطرح میکنند که این دلایل نیاز به شواهد و بررسی دارد، از این رو نگارنده لازم دیده است تا با بررسی محتوای مراجعات، جواز صادر شده را مورد واکاوی قرار دهد.
به نظر میرسد برای زدودن احادیث از لوث اسرائیلیات، انجام چنین پژوهشهایی در قالب موضوعات اسرائیلیات ضروری است. در مجموع این حقیقت قابل انکار نیست که بحث پیرامون اهلکتاب و اخذ مطالبِ تفسیری از آنان، پیشینهای دیرینه دارد و در کتابهای متعدد این مطلب به شکل تکراری و مستند بر شواهد جزئی مورد بحث قرار گرفته است. اما تاکنون مستند بر همهی موارد و شواهد در جوامع حدیثی اهل سنت این نکته مورد تأمل و بررسی قرار نگرفته و چگونگی منبع قرار گرفتن اقوال اهلکتاب توسط بسیاری از صاحبنظران مورد بحث و نقادی واقع نشده است. بیشتر این بحث ها حول نظریهپردازی مقدماتی و گرفتن یک نتیجهی کلی بوده است؛ به عبارت دیگر این نکات در توجیه مراجعات مطرح میشود که برخی از صحابه در مطالب جزئی و یا در مطالب موافق با قرآن به اقوال اهلکتاب مراجعه کردهاند؛ اما در هیچ کدام از این نظریهپردازیها به شکل مستند مصادیق مراجعه به اهلکتاب مورد ارزیابی و بررسی قرار نگرفته است. چون با این بررسیها و استخراج شواهد، بسیاری از توجیهات قبلی به شکل جدی زیر سوال می رود و حتی میتوان گفت از حوزه توجیهات خارج میشود.
اما آنچه نگارنده را به دقت نظر بر روی محتوای سوالات ترغیب کرد اقوال موافقان مراجعه به اهلکتاب بود. زیرا آنها در عین نقاد بودن در قبال اسرائیلیات و عاملان گسترش آن، باز هم برای این مراجعات و موجه نشان دادن برخی افراد مراجعه کننده، سعی در کم اهمیت جلوه دادن محتوای “سوالاتپرسیدهشده” داشته و دلایلی از قبیل نقاد بودن این افراد در قبال این مراجعات و تثبیت و استقرار احکام در زمان مراجعات را مطرح میکنند. همین امر اسباب کنجکاوی و انجام این تحقیق را فراهم آورد. از طرفی نبود چنین پژوهشی برای اقامه در مقابل موافقان مراجعه به اهلکتاب، جدّیت انجام این کار را دو چندان کرد.
پایاننامهی حاضر در چهار فصل سامان یافته است. فصل اول: کلیات؛ فصل دوم: بررسی ادله موافقان و مخالفان مراجعه به اهلکتاب؛ فصل
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
سوم: صحابه و دیگران و چگونگی موضعگیری آنان در قبال مراجعه به اهلکتاب؛ فصل چهارم: ارائه شواهد و قرائن دال بر ارتباطات با اهلکتاب از منابع اهل سنت؛ و در انتها به نتیجه گیری کلی پرداخته شده است.
بیان مسئله
آنچه که در این پژوهش مورد بررسی و تأمل قرار گرفته است، محتوای سوالاتی است که برخی صحابه از اهلکتاب یا تازه مسلمانان اهلکتاب پرسیدهاند. علت اهمیت چنین پژوهشی، آراء و نظرات بسیاری از صاحبنظران اهل سنت است که اعتقاد به بیاهمیت بودن محتوای این سوالات دارند و همچنین، پیشرفتِ پژوهشهایی است که بر مبنای چنین نظریهی بدونِ سند و مدرکی پایهریزی شده است. البته چنین تفکری در میان صاحبنظران اهلسنت وجود دارد. همانطور که میدانیم نص صریح سنت رسول اکرمp بر عدم مراجعه به اهلکتاب است و صراحت بیان رسولاکرمp در این نهی، کار را به بی اهمیت یا با اهمیت بودن مراجعات نمیکشاند. البته گزارشهای رسیده از رویه و منش صحابهی وفادار رسولاکرمp نیز بر درستی مدعای ما، صحه میگذارد. با این حال در کتابهای متقدمان به خصوص در جوامع اهل سنت، از جمله موطأ مالک، مسند احمدحنبل، صحیح مسلم و. . شاهد گزارشهایی از مراجعات برخی صحابه به اهلکتاب بودهایم. در این پژوهش سعی به بررسی اسناد و مدارک قائلان این نظریه داشته تا صحت گفتار ایشان معلوم شود.
مرجعیت اهلکتاب برای صحابه، از جهات گوناگون قابل بررسی است. اولین نکتهی قابل بررسی این است که در زمان پیامبرp این مراجعات، اختصاص به چه افرادی داشت؟ آیا همه صحابه این مرجعیت اهلکتاب را پذیرفته بودند؟ در تاریخ، این مراجعات ثبت شده است و عموماً موضعگیری پیامبرp نیز در قبال این ارتباطات، مذکور است. اما براستی چرا دیگر صحابه با این ارتباطات عجین نشدهاند؟ این پژوهش با در نظر گرفتن این مهم که از موضوع مطرح شده خارج نشود، سعی در پاسخگویی مختصری به این چراها دارد.
سعی شده در طول انجام کار این نظریات مطرح، نقد و بررسی شوند تا در مقام عمل، این موارد با آن دلایل مقایسه و میزان حقیقی بودن آنها سنجیده شود. البته با بررسی و اثبات اینکه، مراجعات و سوالات در مسائل جزئی و برای گرفتن مؤید نبوده است، صاحبنظران باید در ادله خود تجدید نظر کنند.
محدودهای که در این تحقیق مد نظر است، استخراج نظریات مخالف و موافق در مورد نحوه، کیفیت و حجم مراجعات به اهلکتاب میباشد.
پژوهش انجام شده با در نظر گرفتن چهار فصل، کار خود را شروع و به پایان میرساند.
فصل دوم که جانمایه و هدف اصلی پژوهش در آن قرار دارد، به بررسی ادلهی صاحبنظران اهلسنت و شیعه پرداخته است و سعی در دستهبندی موافقان مراجعه و مخالفان مراجعه به اهلکتاب شده است.
فصل سوم سعی بر آن بوده است که به صحابه و دیگران و چگونگی موضعگیری آنان در قبال مراجعه به اهلکتاب پرداخته شود.
فصل چهارم، سعی در استخراج مصادیق مراجعاتِ صحابه به علمای اهلکتاب در بیش از20 کتاب اهل سنت شده است. در این فصل شاهد دسته بندی این سوالات و یا حتی اقوال اهلکتاب هستیم.
[شنبه 1400-05-16] [ 04:39:00 ب.ظ ]
|