:

 

پژوهش پیش رو تلاشی است در راستای شناختی دقیق­تر از هنر به معنای اصیل آن در ساحت دو جریان شرقی مهم و پردامنه دینی، یکی «فتوّت» بالیده­ در دامان تصوّف و عرفان اسلامی و دیگری «ذن» برآمده از تعالیم بودایی .

 

پرسش اصلی این نوشتار آن است که مشابهت آیین ذن بودایی با آیین فتوّت اسلامی در عرصه هنر و هنرورزی به چه میزان است و در راستای پاسخگویی به این پرسش نویسنده با روشی کتابخانه­ای و به صورت تحلیلی و مقایسه­ای پژوهش خود را سامان داده است. 

 

 تکیه بر آثار سوزوکی در این میان از آن روست که از یک سو تحقیقات گسترده­ای در این آیین دارد و غرب به واسطه آثار او با ذن آشنا شده است و از دیگر سو عنایت ویژه­ای به هنر در این آیین دارد. هدف این نوشتار را می­توان توجه دادن به رویکردی متفاوت و بسیار ضروری نسبت به هنر دانست. آنچه که دستاورد این بررسی است آن است که دریافت امروزین غربی از هنر با تلقّی شرقی از آن بسیار فاصله دارد؛ در شرق همواره  بر این مهم تأکید شده است که هنر یک فضیلت نفسانی است، و این جز در سایه تهذیب و تمرکز – با عنایت به اختلاف رویکردها- حاصل نمی­شود. در این رهیافت اشراف بر« فرم و قالب» نیست که هنرمند می­سازد، بلکه اشراق درونی است که لب و لباب این حقیقت را تشکیل می­دهد.

 

پیشگفتار

 

1- بیان موضوع و اهمیت آن

 

 هنر همواره یکی از اساسی­ترین پایه­های ماندگاری و تأثیرگذاری تمدن­ها و فرهنگ­ها بوده است. پیشینیان دانسته یا ندانسته چند و چون زندگی، میزان بهره­مندی خود از دانش­ها و مهارت­ها، کیفیت تعامل با طبیعت و دیگر انسان­ها و بسیاری امور دیگر را با بهره جستن از هنر – که فرا زمانی و زبانی است- به دیگران شناسانده­اند.

 

البته باید توجه داشت که آنچه گفته آمد ، تمامت آنچه هنر به آدمی می­بخشیده نیست. هنر به لطف هویّت خود، همواره انسان­ها را میزبان لطافت ضمیر و سماحت درون می­کرده، به نوعی تأمل نفسی فرا می­خوانده و همین بوده که هنرمند را از جنسی دیگر می­ساخته و تصویری متفاوت از او می­پرداخته، اگر چه ما بیشتر ابزاری بودن هنر را دیده­ایم و بر مدار آن چرخیده­ایم.

 

کاوش در عرصه­هایی که می­تواند تصویری– هر چند ناتمام و مبهم – از هنر در عالم اسلام به دست دهد، با عنایت به فقر محسوس و ملموس داشته­های ما در این باب، ضرورتی می­نمود که رویگردانی از آن مقدور نبود.

 

در عالم اسلام فتوّت را انتخاب کردم چرا که – آنسان که در جای خود آورده­ام- به نظر می­رسد برجسته­ترین ساحتی است که می­توان در باب هنرهای کاربردی در آن مطالبی در خور جست­وجو کرد. کاوش در این عرصه از جهت دیگری نیز برایم بسیار مهم بود، چرا که فتوّت و فتوّت­نامه­ها در باب هنر و اخلاق عرفانی و حرفه­ای منابع بی­نظیری هستند و همه می­دانیم که اخلاق، گمشده بشر متمدّن امروزی است. در انتخاب موضوع رساله نیم نگاهی هم به احیای رویکردی عالمانه نسبت به فتوّت­نامه­ها داشته­ام و متأسفانه دراین مجال باید اذعان کرد که فتوّت اسلامی ساحتی است که علیرغم داشتن حرف­های فراوانی برای گفتن، بسیار مغفول و مهجور مانده است.

 

از سوی دیگر در مرحله مطالعات اولیه و ارائه طرح رساله ، با هنر شریف ذن در آیین بودا آشنا شدم و به زعم خود شباهتی تأمل­خیز و پژوهش برانگیز در این میانه یافتم و دریافتم از رهگذر سنجشی سامان­مند، می­توان نقبی به زوایای پنهان هنر در رویکرد امروزین خود زد، برخی دفینه­ها را به عرصه بروز و ظهور درآورد و نشان داد که سلامت نفس آدمی و سلامت طبع هنر از پیرایه­های ناروا در سایه بازگشت به هنر به معنای سنّتی- معنای اصیل و عمیق- آن حاصل می­شود.

 

با عنایت به اینکه تا به حال مقایسه­ای چنین صورت نگرفته، این موضوعِ تطبیقی بستر و هنرمحور، در نگاهم ارجمند آمد و به مدد همراهی استاد راهنما و مشاوران، علیرغم تمام کاستی­های علمی و قلمی نویسنده، رساله پیش رو را سامان داد.

 

2- پیشینه تحقیق

 

هر دو سوی این پژوهش (فتوّت و ذن ) بدان میزان ارجمند بوده است که محققانی را به تأمل و کندوکاو در ساحت­های گوناگون این دو وادی رهنمون شود. در باب آثاری که به هنر و هنرورزی در این دو آیین پرداخته باشند، اشاره به چند اثر ضروری می­نماید، هر چند پیش­تر باید خاطرنشان کنیم که هنر در ذن – همان­گونه که به تفصیل بدان خواهیم پرداخت- به گونه­ای برجسته­تر است و طبیعی است که آثار بیشتری را در این موضوع در ذن شاهد باشیم که به برخی از آنها اشاره می­کنیم.

 

اثر ارجمند دیگری که در این مجال اشاره بدان بایسته می­نماید، کتاب کوتاه اما نغز و پر مغز هنر و زیبایی شناسی در شرق آسیا زاییده قلم سنجیده نویس دکتر ریخته­گران است که روح هنرورزی شرقی را به زیبایی در کالبد بیان به بند کشیده است. هنر ژاپن نوشته جوان استنلی بیکر با ترجمه نسترن پاشایی اثر دیگری است که باید بدان اشاره کرد. این کتاب علیرغم حجم قابل توجهش، می­توان گفت بیشتر بر سابقه و سیر تاریخی هنر در ژاپن تمرکز دارد و کمتر به هنر ذن پرداخته است.

 

 در کتاب حکمت هنر و زیبایی در اسلام اثر ارزشمند دکتر پازوکی نیز نکاتی هر چند کوتاه، اما بسیار محوری و راهگشا در این باب آمده است و می­توان گفت اندیشه اصلی این رساله برآمده از همین سخنان است.

 

در باب سنجش این دو آیین به صورت کلی، آثاری قابل ذکرند که در این میان می­توان به خلق مدام در عرفان اسلامی و آیین بودایی ذن، اثر محقق گرانسنگ توشیهیکو ایزوتسو با ترجمه منصوره کاویانی- که از سال 1364 تا به حال چندین بار تجدید چاپ شده است- اشاره کرد. نوشته دیگر در این باب مقاله «درآمدی بر مطالعه مقایسه­ای عرفان اسلامی و ذن بودایی» اثر مژگان سخایی است که درسال1381 در شماره 24 مجله قبسات به چاپ رسیده است .

 

اما در باب مقایسه هنر در این دو آیین، تا آنجا که پای پژوهش نویسنده این سطور نا داشت و تا آن میزان که تتبّع جا داشت ، اثری فراچنگ نیامد و این خود ضرورت چنین پژوهشی را دو چندان می­نمود .

 

3- پرسش های تحقیق

 

پرسش اصلی

 

3-1. مشابهت آیین ذن بودایی با آیین فتوّت اسلامی در عرصه هنر و هنرورزی به چه میزان است؟

 

پرسش­های فرعی

 

3-2. تفاوت مفهومی هنر شرقی با هنر غربی چیست؟

 

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

3-3. نقاط محوری مشترکی که در هنر شرقی- علی­رغم گستردگی جغرافیایی و  آن­- می­­توان پی­جویی کرد، کدام­اند؟

 

3-4. در سنّت شرقی (به ویژه در ذن و فتوّت) حصول هنر مرهون چه شرائطی است؟

 

4- فرضیه های تحقیق

 

1.4.هنر در فتوّت اسلامی با هنر در ذن بودایی مشابهت چشم­گیری دارد.

 

2.4.مفهوم هنر در شرق ، با دریافت امروزی غربی از آن بسیار متفاوت است.

 

3.4. کارکردهای واقعی هنر امروزه به فراموشی سپرده شده است.

 

4.4. هنر واقعی و اصیل، بدون پالایش درون حاصل نمی­شود.

 

5- روش تحقیق

 

در این رساله اطلاعات به صورت کتابخانه­ای جمع آوری شده و سپس به روش تحلیلی و مقایسه­ای­ داده ­ها پالایش شده است.

 

فصل اول: مقدمات و مفاهیم

 

1- مفهوم هنر

 

واژه هنر در گذرگاه تاریخ علم و ادب و اخلاق، برهه­های گونه­­گونی را به خود دیده است. این واژه در سنّت اسلامی- ایرانی مفهومی داشته که با باز شدن باب تعامل با فرهنگ­های دیگر و لزوم معادل گذاری برای مفاهیم و اصطلاحات در عرصه ترجمه ، صبغه دیگری به خود گرفته و رنگ و بویی یکسره متفاوت یافته و از معنای اصیل و عمیق خود دور شده است. کاوش در چند و چون این تطوّر و رهیافتی به معنای دیروزین و امروزین این واژه، گذرگاه ناگزیر ورود به این نوشتار است.

 

 در آغازین گام­های این جستار بر معنای لغوی و اصطلاحی هنر گذری می­کنیم: هنر در لغت به معنای علم، معرفت، فضل و كمال است. این کلمه در واقع، به معنای آن درجه از كمال آدمی است كه هوشیاری و فراست و فضل و دانش را در بردارد و نمود آن، صاحب هنر را برتر از دیگران می­نماید.[1]فرهنگ معین دربارة هنر می­گوید: «فضل، کار برجسته و نمایان، زیرکی، پیشه و صنعت، تقوا و پرهیزگاری.»[2]

 

در معنای اصطلاحی هنر، اختلافات زیادی به چشم می­خورد كه نشان می­دهد هنر به خاطر عمق، گستردگی و ظرافت خود، به راحتی در بند تعریف در نمی­آید؛ تا کنون تعاریف زیادی از هنر از سوی صاحب‌نظران و اندیشمندان این حوزه ارائه شده است، امّا هنوز تعریف ثابت و مشخصّی که مورد توافق همگان باشد، به دست نیامده است. در یک نگاه کلی می­توان گفت برای تعریف هنر، چند مشكل وجود دارد. یكی اینكه توافق كلّی و مشخّصی در زمینه مصادیق هنری وجود ندارد؛ یعنی چه بسا اثری را گروهی ناب­ترین اثر هنری بدانند، در حالی كه گروه دیگری، آن را اصلاً هنر به‌شمار نیاورند و از سویی در صورت توافق بر سر مصداق­ها، باز مشكل، پیدا كردن مفهومی است كه بر همه مصداق­ها دلالت كند. در مرحله بعدی، توصیف یا بیان این مفهوم مطرح است. در حقیقت، ما در تعریف هنر با هدف مشخّص و ثابتی روبه­رو نیستیم. ما نمی­دانیم چه چیز مشخصی را تعریف كنیم. به ‌هرحال، تعریف هنر به‌ نوع نگاه انسان به هستی و طبیعت و رمز و راز عالم و تلاش برای كشف و ابراز آن در قالبی زیبا بستگی تام دارد. تعریف هنر، هدف آن و انواع رفتارها و مصداق­های هنری به‌ همین مقوله وابسته است. به این دلیل است كه نسبیت در تعریف هنر و قلمرو آن مطرح می­شود و ما با تعاریف متفاوتی روبه­رو می­شویم. بسیاری هنر را نتیجه احساس و الهام می‌دانند و هر گونه رابطه آن را با عقل، مردود اعلام می‌کنند.

 

 از نظر پیروان مکتب هنر برای هنر، تنها نباید به هنر از باب وسیله‌ای برای انتقال ارزش‌های اجتماعی نگاه کرد؛ چه بسا آثاری هنری‌ که هیچ ارزش‌ اجتماعی یا اخلاقی را تبلیغ نمی‌کنند و یا حتّی در مقابل ارزش‌های اجتماعی، به پا می‌خیزند و در عین حال، از نظر هنری، دارای ارزش و اعتبار قابل توجّهی هم هستند. ضمن اینکه ممکن است ارزش‌های اجتماعی از جامعه‌ای به جامعه دیگر، متفاوت باشند و چیزی که در یک اجتماع، ارزش پنداشته می‌شود، در اجتماعی دیگر، ضد ارزش نامیده شود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 در دیدگاه مقابل صاحب­نظرانی به نقش مؤثر آن در انتقال پیام­های مهم اشاره می­كنند: «هنر در تجربه انسانی، روش خاصّی از بیان حقایق زندگی است، یعنی اگر زبان علمی یا عادی كه ما آن را در زندگی روزمره خود به كار می­گیریم دارای این ویژگی است كه بیان مستقیم حقایق است، زبان هنر نیز این ویژگی را دارد كه بیان غیرمستقیم همین حقایق است. تفاوت این دو زبان آن است كه زبان نخست بر نقل حقایق به صورت واقعی خود استوار است، در حالی كه زبان هنر بر عنصر تخیل استوار است.»[3]

 

 علی­رغم گونه­گونی دیدگاه­های صاحب‌نظران و تعاریف گوناگون و گاه متضادّی که از هنر ارائه شده است، در یک نگاه کلّی، می‌توان گفت که تقریباً تمام این تعاریف، بر این ویژگی مشترک آثار هنری اتّفاق نظر دارند که اثر هنری، هر چیز زیبایی است که ساخت بشر باشد و طبعاً با یک پدیده طبیعی فرق می‌کند. مثلاً احتمال دارد که تنه یک درخت، به صورت طبیعی، به شکل خاصی درآمده باشد که از نظر زیبایی‌شناسی، مورد توجّه انسان قرار گیرد. در این حال، ما نمی‌توانیم آن را یک اثر هنری بنامیم؛ چون انسان آن را نساخته است. امّا اگر کسی یک تنه درخت را با استفاده از ابزار و امکاناتی که در اختیار دارد، به همان صورت شکل دهد، می‌گوییم که آن شخص، یک هنرمند است و اثری که به وجود آورده، یک اثر هنری است.

 

 در مقام جمع­بندی نهایی می­توان دریافت كه هنر از عناصری تركیب می­شود كه با وجود آنها انسان می­تواند به دستاوردهای لطیفی از احساس آدمی دست یابد كه در شرایط دیگر، چنین امكانی میسّر نیست. این عناصر عبارت­اند از: تخیّل، ذوق، خلّاقیت و زیبایی. در میان این عناصر، سه عنصر نخست در تكوین و ظهور اثر هنری نقش دارند و عنصر آخری در كیفیت ارزش­گذاری آن.

 

[1]. علی اكبر دهخدا، لغت نامه، ، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران: 1377، ص23567.

 

[2]. محمد معین ، فرهنگ معین، ص 5208.

 

 [3]. محمود بستانی، اسلام و هنر، ترجمه حسین صابری، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی ،1371،ص 12.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...