حسن و قبح ذاتی و نسبت آن با وظیفه گرایی و غایت گرایی … |
:
1- موضوع تحقیق
2- اهمیت موضوع
دغدغهی دانشمندان مسلمان در مسئله حسن و قبح اولاً مسائل کلامی بوده است. میتوان گفت دو اصل مهم در کلام عدلیه یعنی «توحید و مراتب آن» و «عدل خداوند» کاملا متأثر از این مباحث بوده است و تحت لوای آن رشد یافتهاند، به شکلی که قائلین به حسن و قبح ذاتی و عقلی را به خاطر نوع اعتقاد آنها به عدالت خداوند عدلیه نامیدهاند.
از طرفی موضع گیری دربارهی مسئلهی یاد شده دارای ابعاد فلسفی و کلامی است. لذا نمیتوان صرفا به ابعاد کلامی حسن و قبح ذاتی ملتزم بود و الزامات فلسفی و اخلاقی آن را فراموش کرد. بر همین اساس باید گفت نظریه حسن و قبح ذاتی وعقلی که پایهای اعتقادی در کلام شیعه دارد، میبایست پایهای برای نظام اخلاقی اسلام نیز باشد. هر نظریهای که به نام نظریه اخلاقی در چارچوب اسلام معرفی میشود و سعی در معرفی نظریهاخلاق اسلامی دارد، بدون لحاظ حسن و قبح ذاتی و عقلی و الزامات برامده از آن، قطعا ناتمام است. چرا که به صراحت میتوان گفت چنین نظریهای در یک پارچگی نظام معرفتی اسلام خلل وارد میکند.
یکی از مباحث مطرح شده در فلسفهی اخلاق، مسئلهی وظیفهگرائی یا غایتگرائی در اخلاق است. شاید بتوان یکی از اولین و مهمترین رویاروییهای این دو نظریه در فلسفه اخلاق را در مجادلات بین شهود گرایانی مانند مور و سودگرایانی مانند جان استوارت میل یافت. کاری که ما در این پایان نامه در صدد انجام آن هستیم این است که اگر بخواهیم نظامی اخلاقی بر اساس آموزههای دینی مطرح کنیم دربارهی وظیفه و غایت نیز مجبور به اتخاذ موضع مناسب هستیم. بر این اساس سوال این است که با توجه به حسن و قبح ذاتی/عقلی، نظام اخلاقی اسلام با کدام یک از دو نظریه وظیفهگرایی و غایت گرایی مطابقت بیشتری دارد.
3- پیشینه تحقیق
در رابطه با مسئلهی «حسن و قبح» عمده کارهایی که در ایران انجام شده، بیشتر بُعد کلامی آن را مورد توجه قرار دادهاند. وجهه فلسفی و اخلاقی آن کمتر مورد پژوهش واقع شده است. کنکاش و بررسی در مقالات و پژوهشهای حوزه اخلاق در منابع فارسی نشان میدهد، در ارتباط با نسبت مسئله حسن و قبح ذاتی و نظریات وظیفه گرا و غایتگرا، به صورت مستقل پژوهشی انجام نشده است..
اما درباره سایر مسائل مرتبط با حسن و قبح در حوزهی اخلاق و همچنین دربارهی مباحث وظیفه و غایت کارهای خوبی انجام شده است. در بین این پژوهشگران آیت الله مصباح یزدی درباره مسئله وظیفه و غایت نظریهای مبسوط دارد. وی نظریهی اخلاقیاش را بر اساس غایتگرایی در اخلاق بنا کرده و به شکل مبسوط و مستدل از نظریه غایتگرایی در اخلاق و تطابق آن با آموزههای اسلامی دفاع کردهاند. همچنین ایشان قرائتی خاص از حسن و قبح ذاتی ارائه میکنند که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. ما ضمن بررسی حسن و قبح ذاتی و عقلی و بررسی نظریات وظیفهگرا و غایتگرا خصوصا نظریهی آیت الله مصباح به این بحث خواهیم پرداخت که نظریه مختار علمای شیعه درباره حسن و قبح با کدام یک از وظیفهگرایی یا غایتگرایی سازگار است.
4- ضرورت تحقیق
5- روش تحقیق
این تحقیق در مرحلهی دستیابی به دادهها ماهیت کتابخانهای دارد و در مرحله استنتاج، از روش توصیفی، تحلیلی و مقایسهای استفاده می
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
کند.
6- سوالات تحقیق
1- حسن و قبح (خوبی و بدی) در بیان فلاسفه و متکلمین مسلمان و غیر مسلمان چه معانی داشته است؟
2- آیا نظریات وظیفهگرا میتوانند با حسن و قبح ذاتی مطلقاً سازگار باشند؟
3- نظریات غایت گرا چطور، آیا آنها میتوانند ملزومات حسن و قبح ذاتی مورد ادعای علمای عدلیه را تامین کنند؟
4- غایت گرایی مورد ادعای برخی از دانشمندان معاصر شیعه آیا با ذات گرایی علمای شیعه سازگاری دارد؟
8- ساختار تحقیق
فصل اول: مفهوم شناسی حسن وقبح
در این زمینه یکی از اولین موضوعاتی که پژوهشگران فلسفه اخلاق به آن پرداختهاند معنای خوبی و بدی (حسن و قبح) است. همچنین معنای «الزام اخلاقی» یعنی همان باید و نباید نیز مورد بحث و بررسی فلاسفه اخلاق واقع شده است.
چه اموری را میتوان خوب و چه اموری را میتوان بد دانست؟ ارتباط آن امور با الزام اخلاقی چگونه است؟ باید و نباید از چه سنخ معانی هستند، گزارههای متصف به “خوب و بد”، “باید و نباید” اخلاقی چه تفاوتی با خوب و بد (حسن و قبح) و الزامات غیراخلاقی دارند؟ (گاهی گفته میشود راستگویی خوب است، باید راست گفت. گاهی گفته میشود اسب سواری خوب است، باید اسب سواری کرد. خوب در جمله اول دارای بار اخلاقی است ولی در جمله دوم اخلاقی نیست.) آیا مفاهیم اخلاقی، واقعی و عینیاند یا ذهنی و اعتباری، شناختی هستند یا ناشناختی؟ اینها سوالاتی هستند که در فلسفهی اخلاق مطرح میشوند.
بخش اول: معنای حسن و قبح
با بررسی دقیق میتوان نظریات غالب فیلسوفان اخلاق در مورد تعریف خوب و بد را در سه نظریهی عمده دسته بندی کرد، این سه نظریه عبارتند از:
– نظریات ناشناخت گرا
– نظریات تعریف گرا
– نظریات شهود گرا
ناشناخت گرایی، خوبی و بدی را بی معنا و غیرقابل تعریف میداند و برای این مفاهیم هیچ گونه حیث شناختی و معرفتی قائل نشده است آنها را ناظر به واقع ندانسته است. نظریات تعریف گرا، خوبی و بدی را مفاهیمی تعریف پذیر و تحلیل پذیر دانستهاند. این عده معتقدند که برای نیل به مفاهیم “خوب و بد” بدون ارجاع به مفاهیم اخلاقی، باید فقط به مفاهیم غیراخلاقی رجوع کرد.[1]
نظریات شهودگرا ضلع دیگر این سه ضلعی است که شرح این نظریه در ادامه خواهد آمد. یکی از قائلین به این نظریه جورج ادوارد مور[2](1873-1958) پدر فلسفه اخلاق است. شهودگرایی خوبی و بدی را تعریف ناپذیر میداند اما این غیر قابل تعریف بودن را ناشی از بدیهی بودن و شهودی بودن آنها میداند. به نظر شهودگرایان مفاهیم خوبی و بدی اخلاقی گزارههای بسیط و بدیهی مطلق(نه نسبی) هستند (مانند مفهوم وجود) و لذا قابل تعریف نیستند.
1- see: “Ethics, Problem of” in: The Encyclopedia of Philasophy, v.3, p.127
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-05-16] [ 01:38:00 ب.ظ ]
|