:

 

کتاب و کتابخانه از جلوه­های دیرین تمدن بشری است که در ایران نیز سابقه­ای کهن دارد. و از آنجا که ایران همواره مهد علم و هنر بوده دانشمندان حاذقی در علوم مختلف و هنرمندان بزرگی در هنرهای گوناگون پرورش داده و هنرهای کتاب­سازی و کتاب­آرایی نیز به موازات دیگر هنرها مورد علاقه­ی مردم و دوستداران علم و هنر این سرزمین بوده است.

 

پس از فتح ایران، با رواج اسلام و نیاز به استنساخ قرآن، رسم­الخط عربی از همان آغاز مورد توجه قرار گرفت. در سال­های اولیه، خط کوفی مورد استفاده قرار گرفت. در ایران نوع خاصی از این خط با نام کوفی شرقی رایج بود و هنرمندان ایرانی تا اوایل قرن پنجم قمری بیشتر قرآنها را با این شیوه که تنوع بسیاری داشت، می­نوشتند. در بیشتر قرآنهای قرن چهارم و پنجم قمری هنر تذهیب، جزیی از خودِ حروف کوفی بود و خوشنویس خود نیز مذهّب بود. در اواخر قرن سوم قمری ابن مقله (328-272 قمری) اصلاحاتی در خط انجام داد و خط­هایی را که از کوفی منشعب شده بود تکمیل ساخت، قواعدی برای خوشنویسی تدوین کرد و اصل خطوط را بر مبنای سطح و دور پایه­گذاری کرد. در قرن چهارم علی ابن هلال معروف به ابن بوّاب (ف. 413 قمری) در قواعد نقطه­گذاری و یکدست کردن اصول خط­های شش­گانه «اقلام ستّه» نقش برجسته­ای داشت. او با تدوین و تکمیل اصول و قواعد پیشین، نوشتن خطوط شش­گانه را به شکل کلاسیک خود نزدیک­تر ساخت.

 

 از قرن پنجم قمری خط نسخ به دلیل تحریر و قرائت ساده­تر جایگزین کوفی شد. این هنگام از خطوط دیگری همچون محقق، ریحان و ثلث نیز برای کتابت استفاده می­شد. علاوه بر هنرمندان گمنام قرن پنجم و ششم قمری، خوشنویس دیگری که در شکوفایی انواع خطوط نقش بارزی داشت “یاقوت مستعصمی” (698-616 ق) بود که به­جز قطعات فراوان، قرآنها و کتابهای بسیاری را کتابت کرد. او به همراه دیگر خوشنویسان مطرح این دوره که برخی نیز از شاگردان او بودند، سبب گسترش و بالارفتن سطح کیفی خوشنویسی در نسخه­های خطی 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  شدند.

 

با هجوم مغولان به ایران و تشکیل حکومت، در نیمه­ی اول حکومت ایلخانی، به علت اینکه حاکمان مغول و جانشینان آنان از دانش و تجربه­ی کافی در اداره­ی امور ایران بی­بهره بودند و پیوسته سرگرم کشمکش­های داخلی و غارت اموال مردم بودند، دانشمندان، هنرمندان و فرهیختگان علم و فرهنگ مورد بی­توجهی و بی­مهری قرار گرفته و مجالی برای توسعه­ی هنرها نبود.  

 

پس از حمله­ی مغول و در نیمه قرن هفتم و اوایل قرن هشتم قمری که ثباتی نسبی در ایران به وجود آمد، اوضاع تغیرات قابل ملاحظه­ای کرد. به­طوری­که ایرانیان اهل علم و فضل و هنر رفته­رفته به دربار ایلخانی راه یافته و از تجربه­ی آنها در اداره­ی کشور بهره گرفته شد، هنرمندان و دانشمندان مورد تکریم قرار گرفته و توسعه­ی هنرهای ایرانی جانی دوباره یافت. در این دوره کتابخانه­ها و مراکز علمی و فرهنگی بسیاری به وجود آمد، سنت تولید کتاب حرفه­ای شده و به­صورت جمعی انجام می­گرفت، همچنین کارگاههای درباری کتاب­آرایی رونق گرفت، اقلام ستّه قانونمند شد و رواج استفاده از آنها در رونق کتاب­آرایی بسیار مؤثر بود.

 

 با گذشت زمان بر اهمیت کتابخانه­های درباری افزوده شد و به­تدریج وجه تزیینی برخی از نسخه‎ها بر جنبه­ی کاربردی آن پیشی گرفت. به­همین سبب کتابخانه­های سلطنتی توسعه یافت و بخش کارگاهی آن اهمیت ویژه­ای پیدا کرد و شمار زیادی از هنرمندان برجسته همانند کاتب، نقاش، مذهِّب و مجلد و.. را برای کتاب­آرایی جذب کرد.

 

با آغاز قرن هشتم قمری هنر کتاب­آرایی وارد مرحله نوینی شد و آثاری کم نظیر در قالب قرآن، شاهنامه و دیوان اشعار تولید شد. تهیه­ی نسخه­های خطی نفیس چون قرآن و شاهنامه در کانون توجه حاکمان قرار داشت. از اتفاقات مهم در عرصه­ی هنر کتاب­آرایی، تهیه­ی نسخه­ها با ابعاد -قطع- بزرگ بود. در این دوره اقلام ستّه تکمیل شد و رواج زیادی پیدا کرد و به مدد تلاش­های خوشنویسان مختلف به نهایت کمال و زیبایی خود رسید و انواع خطوط شش­گانه به همراه تذهیب­های عالی و با نقش­های زیبا و رنگ­های درخشان در نسخه­برداری قرآن به­کار می­رفت.

 

در این دوره تحولات هنر کتاب­سازی به دلیل اوضاع پرفراز و نشیب خود، پیوسته مسیر تحول و تغییر را تجربه کرده و مقدمات تعالی آن­را در خلق فنون مختلف، نقش­های بدیع و بهره­گیری از مواد و مصالح مختلف، متناسب با قطع کتاب را فراهم آورد.

 

از موضوعات مورد علاقه مردم و هنرمندان، کتابهای دینی و مذهبی بودند که در کارگاههای مختلف مورد استنساخ قرار می‎گرفت. به موازات کتابت قرآن، متون مذهبی دیگری نیز به­دست توانای هنرمندان به رشته تحریر درآمده بود که از آن جمله می‎توان کتاب نهج‎البلاغه را نام برد. بدون تردید این کتاب ارزشمند مورد توجه خاص و عام بوده و بارها توسط کاتبان کتابت شده است. یکی از این کاتبان و خوشنویسان شهیر، احمد بن السهروری می‎باشد و از جمله نسخه‎های کتابت شده توسط او، نسخه­ای از نهج‎البلاغه می‎باشد که با شماره 64455 در کتابخانه­ی مجلس نگهداری می‎شود.

 

این پژوهش به دنبال بررسی کیفیت خوشنویسی و هنرهای کتاب­آرایی در این نسخه می­باشد تا مشخص سازد که آیا این نسخه از آثار سهروردی می­باشد؟ چه مطابقتی با نُسَخ هم­عصر خود دار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...