:

 

 افرادی که رفتارهای متقلبانه علمی را ساده انگاشته­اند، این نکته را فراموش کرده­اند که فساد اداری، اختلاس، جرائم یقه­سفید و …که در رسانه­ها و محافل عمومی بازتاب می­یابند، ممکن است ریشه در رفتارهای متقلبانه علمی و جامعه­پذیری مجرمانه آن‌ها در دوران تحصیل داشته باشد؛ چنان‌که بسیاری از پژوهش­های خارجی بر این ارتباط مهر تأیید نهاده­اند.

 

مسیر توسعه­ی همه­جانبه در یک جامعه بر محور تولید علم است، فارغ­التحصیلانی که با ارزیابی نادرست به دلیل تقلب در آزمون­ها، دانشگاه را به اتمام رسانده­اند؛ پژوهش­هایی که بر پایه سرقت علمی، داده­های نادرست، جعل و تحریف بوده­اند؛ به‌هیچ‌وجه نخواهند توانست جامعه را با تولید علم همراه کنند. بلکه دیری نخواهد پایید که جامعه از مدار تولید علم خارج می­شود. علی­رغم دغدغه­ی جهانی نهادهای آموزشی همانند تأسیس نهادهای بین‌المللی مرتبط برای جلوگیری از تقلب علمی و ترویج اخلاق علمی، تنظیم مقررات و قواعد اخلاقی در هر دانشگاه و تحقیقات فراوان در خارج از کشور، مسئله تقلب علمی در کشور ما، نه به گونه‌ی جدی در نهادهای آموزشی جهت تنظیم مقررات و قواعد اخلاقی به آن پرداخته‌شده و نه‌چندان جایی در پژوهش­های اجتماعی دارد. با توجه به خلاء پژوهشی موجود در بررسی تقلب علمی از دیدگاه جامعه‌شناختی، پژوهش حاضر به بررسی نقش یادگیری اجتماعی در تقلب علمی میان دانشجویان دانشگاه هرمزگان می­پردازد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

این پژوهش به روش قیاسی و در هفت فصل سامان یافته­است. در فصل اول به بررسی تعاریف، نوع­شناسی و بیان پی­آمدهای تقلب علمی پرداخته­­ایم. فصل دوم به بررسی مطالعات پیشین و دسته­بندی آن­ها اختصاص یافت. در فصل سوم چهارچوب نظری تحقیق و در فصل چهارم روش، مورد بحث واقع‌شده­ است. فصل پنجم به توصیف داده­ها اختصاص دارد. در فصل ششم با استفاده از آزمون­های تفاوت معنی­داری و مدل معادلات ساختاری به تحلیل متغیرهای تحقیق پرداخته ­ایم و فصل هفتم این مجموعه به نتیجه­ گیری و بحث اختصاص یافت.

 

فصل اول: کلیات پژوهش

 

1-1- بیان مسأله

 

تشخیص تاریخ سوء­رفتار علمی حداقل به قرن هفدهم بازمی‌گردد. مدتی پیش از آن­که جوامع علمی سلطنتی در انگلستان و فرانسه ایجاد شوند، اختلافاتی در مورد حقوق تالیف و اختراع شکل گرفته بود. پس از آن به­تدریج مفاهیمی هم­چون مالکیت­فکری، کپی­رایت، حق­ثبت و علامت­تجاری در جهان غرب پذیرفته و بوسیله­ی سیستم­های قانونی پشتیبانی شدند. تاریخ تحقیق و اکتشاف، همواره مملوء است از مناقشه­های چشم­گیری که «چه کسی اولین نفر است؟» و همراه با این مناقشه­ها اتهاماتی از قبیل مفاهیم دزدیده­شده، داد­های جعل شده، متون سرقت شده، خرابکاری کار تحقیقی و حتی کردارهای تنفر برانگیزتر از این، مطرح شده­است (دکو، 2002: 2). با ظهور نهادهای جدید آموزش­عالی به شکل کنونی و سیستم آزمون­ها و ظهور تکنولوژی­های نوین ارتباطی، رفتارهای متقلبانه علمی شکل جدیدتر و پیچیده­تری را به خود گرفته­است. از آنجا که در جامعه­ی امروز بخش مهمی از موفقیت زندگی اجتماعی افراد در گرو موفقیت آنها در دانشگاه است، تلاش برای رسیدن به مدرک دانشگاهی جهت دستیابی به سرمایه­های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی به مساله­ی مهمی تبدیل شده و در این مسیر ممکن است ارزش­ها و اخلاقیات علمی زیرپا گذاشته شوند.

 

تحقیقات انجام گرفته در زمینه­ عدم صداقت دانشگاهی درصد بسیار بالایی از شیوع تقلب علمی را در نهادهای آموزشی گزارش داده‌اند. خدایی (2011) با توجه به نتایج تحقیق خود بیان می‌کند که 95 درصد از دانش آموزان به تقلب در طول سال تحصیلی اعتراف کرده‌اند و موفقیت 75 درصد آنان در تقلب گزارش شده­است. نخعی و سیدحسینی (1384) گزارش می‌دهند از دیدگاه تعداد قابل توجهی از دانشجویان پزشکی که جمعیت مورد تحقیق را تشکیل می­داده­اند، برخی از انواع تقلب مورد تأیید آن‌ها بوده و فراوانی نسبی آن‌ها تا 50 درصد بوده است. در پژوهش بورآسا (2011) به طور کلی 77 درصد از نمونه تحقیق بر اساس پاسخ به 24 رفتار تقلبی، تقلب خود را گزارش داده‌اند. مونیکا و دیگران (2010) اظهار کرده‌اند 61 درصد از افراد تحقیق، از میان شش نوع رفتار تقلبی‌ای که در تحقیق بیان شده، دو نوع از این رفتارها را به صورت جدی انجام داده‌اند و 70 درصد آنان حداقل یک بار مرتکب رفتارهای تقلب شده‌اند. علیوردی­نیا و صالح نژاد (1392) در تحقیق اخیر خود گزارش داده­اند که حدود 9/31 درصد از دانشجویان در حد متوسط به بالا، در جلسات امتحانی تقلب کرده­اند. میزان تقلب در سی­ سال گذشته به‌طور منظم در حال افزایش بوده و با پیشرفت فن­آوری­های جدید به حدی شایع شده که می‌توان آن را معضلی همه­گیر در مراکز آموزشی دانست (مرداک، 2006، به نقل از خامسان، 1390). آن­چنان که زابو و آندروود (2004) بیان می­کنند در حدود 32 درصد از دانش­آموزان به سرقت علمی[11] با استفاده از اینترنت، به منظور تحقق اهداف آکادمیک خود اعتراف کرده­ اند.

 

1-1-1- تعاریف تقلب علمی

 

یک مسئله‌ی جدّی در تحقیقات مربوط به عدم صداقت­علمی، توافق اندکی است که بر روی تعریف عدم صداقت­علمی و تقلب وجود دارد (بویسِن، 2007: 5). با وجود مطالعات منتشرشده­ی متعدد از رفتارهای متقلبانه علمی، هنوز هیچ اجماعی در مورد یک تعریف استاندارد از این اصطلاح وجود ندارد (مارسدن، 2008؛ موهنی، 2007). تمامیِ پژوهش­هایی که در حوزه رفتارهای مربوط به تقلب علمی انجام‌گرفته به ابهام بر سر تعریف و نوع­شناسی این رفتارها اذعان داشته­اند. تعریف تقلب علمی یا عدم صداقت­علمی گسترده است؛ اصطلاح مبهمی که بسیاری از اشکال متفاوت و رفتارهای مختلف را در بردارد (موهنی، 2007). قوانین اجتماعی معمولاً صریح هستند، درحالی‌که اغلب درجه­ای از ابهام در باب رفتارهای مربوط به تقلب علمی وجود دارد. در تلاش برای روشن کردن آنچه به‌منزله‌ی تقلب علمی است، مؤسسات آموزشی اغلب آیین‌نامه‌ها­ و مقرراتی را برای رفتارهای متقلبانه علمی ارائه می­کنند که تعاریف خاصی را شامل می­شود (بوراس و همکاران، 2007). از آن­جا که تفاوت­های روش­شناختی و مفهومی موجب می­شود بر سر نرخ رفتارهای متقلبانه علمی اختلاف­نظر پیش بیاید (علیوردی­نیا و صالح­نژاد، 1392) و از طرفی تغییر تعاریف و اختلافات جزئیِ ذهنی ممکن است به شیوع رفتارهای متقلبانه کمک کند (رولیاس، 2004؛ به نقل از مارسدن، 2008). در این بخش از پژوهش با تکیه بر پیشینه­ی پژوهشی تلاش می­شود که به نوع­شناسی عدم صداقت­علمی و تفاوت­ها و هم­ 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 پوشانی­های آن­ پرداخته شود.

 

برای ورود به تعریف عدم صداقت علمی باید از اصطلاح صداقت آغاز کرد. روشن کردن تعریف صداقت، ما را در فهم عدم صداقت علمی و تقلب علمی یاری خواهد داد. ریشه صداقت «integrity» به زبان انگلیسی مشتق شده از کلمات لاتین «integer» و «integrates» به معنی کامل و یا کل، تمامیت قسمت­های مختلف از خود واقعی فرد است. در فلسفه اخلاق کلمه «integrity» به ‌طور نزدیکی با فضایلی که یک فرد «خوب[9]» را تشکیل می­دهند، مرتبط­ است (مک فارلن و همکاران، 2012: 2). با توجه به تعریف صداقت می­توان صداقت ­علمی را بی­نقصی و بی­عیبی در کارهای علمی تعریف کرد که با نوعی فضایل اخلاقی همراه است. مرکز صداقت علمی اصطلاح صداقت علمی را این­گونه تعریف کرده­است:

 

«صداقت علمی، ولو در مواجهه با سختی، یک تعهد نسبت به پنج ارزش اساسیِ درستکاری، اعتماد، بی­طرفی، احترام و مسئولیت­پذیری است. از این ارزش­ها اصول رفتاری جریان می­یابد که قادر می­سازد جوامع دانشگاهی آرمان­های خود را به عمل تبدیل سازند» (مرکز صداقت علمی، اکتبر 1999: 4).

 

[1]-Boysen  

 

[2] -Marseden

 

[3] -Muhney

 

[4] -Muhney

 

[5]- Integrity

 

[6]- Whole

 

[7]- Entire

 

[8]- Integrating

 

[9] – Good

 

[10] – Macfarlane

 

[11]- Center for academic integrity 

 

[12]- Honesty

 

[13]- Fairness

 

[14] -Adversity

 

[15] – learning community 

 

[16] – Respect

 

[17] – Higher Education

 

[18]-Saddlemire

 

[19] -Christensen

 

[20] -Hughes & McCabe

 

[21] -Clos-bleeker

 

[22] -WhitIey & spiegel

 

[23] -Akbulut

 

[24] -Cheat

 

[25] -Merriam-Webster

 

[26] – در تمامی ادبیات پژوهش حاضر دو اصطلاح عدم صداقت علمی و تقلب علمی در یک معنی به کار برده شده­اند.

 

[27] -Unfair Advantage 

 

[28] -Bloodgood

 

[29]- Thorne-Figueroa

 

[30]- Fraudulent

 

[31] -Tas

 

[32]- Misrepresentation

 

[33] – Colnerud

 

[34] – Moral

 

[35] – Unethical behaviour

 

[1] -Academic Misconduct

 

[2]- Intellectual Property

 

[3] -Stolen Concepts

 

[4] -Falsied Data

 

[5]- Plagiarized Texts

 

[6] -Sabotage

 

[7] -Decoo

 

[8] -Bourassa

 

[9] -Monica

 

[10] -Szabo & Underwood

 

[11] – Plagiarism

 

[1] -McLean

 

[2] -Academic Cheating

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...