امروزه ضرورت آشنایی عوامل اداری و آموزشی مدارس، با مشکلات و تنگناهای تحصیلی بیش از پیش مشهود است. معلمان برای اینکه بتوانند با موفقیت به امر آموزش و پرورش بپردازند؛ نیاز به شناخت دانش آموزان و آگاهی نسبت به نقاط ضعف و قوت یاد گیرندگان و عناصر مرتبط با آموزش دارند. به نظر می رسد دوران و روزگار کسانی که بخواهند بدون توجه به نیازهای دانش آموزان و ابعاد رشدی آنان و تعامل عوامل گوناگون صرفاً با تکیه بردانش خود به آموزش و پرورش بپردازند؛ پایان یا فته است. تعلیم و تربیت انسان از بدو پیدایش بشر مورد توجه بوده؛ اما اهمیت آن در قرون اخیر بطور فزاینده ای آشکار شده است. در حال حاضر آموزش و پرورش، کلید توسعه جوامع محسوب می گردد؛ و موفقیت و سعادت ملتها به کیفیت تعلیم و تربیت بستگی دارد، بدون تردید آینده هر کشوری را می توان از سیمای کنونی آموزش و پرورش آن دریافت کرد (نجفی، 1371).

 

از آن گذشته طی سالهای اخیر، که پیشرفتهای تکنولوژی و روشهای نوین تولید نظامهای اقتصادی جهان را دگرگون ساخته؛ و روابط بین آنها را تغییر داده است؛ آموزش در فرآیند توسعه نقش مهمتری یافته است (لاکهید و ورسپور ، 1989؛ ترجمه سجادیه و همکاران،1371).

اقتصاد

نظام آموزش ابتدایی، اولین دوره از آموزش و پرورش عمومی است که کودکان با ورود به این دوره وارد دنیای جدید تعلیم و تربیت می شوند و نخستین بار محیط خارج از خانه را تجربه کرده با واقعیات اجتماعی رو به رو می شوند، کودک مفهوم نقش اجتماعی، مسولیت، کار و روابط اجتماعی را از این راه درک می کند؛ و با همین تجربیات و ادراک ها شخصیت خود را شکل می دهد (میر کمالی،1376).

 

 

 

نگاه کلی به وضعیت آموزش وپرورش به ویژه آموزش ابتدایی، در جهان در دهه پایان قرن بیستم نشان می دهد؛ از یک سوء به رغم اعلامیه حقوق بشر، که حق آموزش را یکی از حقوق مسلم انسان اعلام نموده است. حدود یک پنجم ازجمعیت کره زمین هنوز از کسب مهارتهای پایه سواد بی بهره اند  و حدود یک پنجم ازکودکان واجب التعلیم در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به مدرسه راه نمی یابند 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  و سالانه به انبوه بی سوادان می پیوندند و از سوی دیگر در این کشورها حدود یک چهارم از کودکان واجب التعلیم در مدارس ابتدایی، قبل از پایان دوره به علت افت تحصیلی و بدون کسب  مهارت لازم برای اشتغال، وارد بازار کار می شوند و به تدریج برجمعیت بی سوادان و بیکاران می افزایند (مشایخ،1373).

 

همچنین مطالعات اخیر یونسکو درباره ضایعات دوره ی ابتدایی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین نشان می دهد که در ا کثریت کشورهای مورد مطالعه 10 تا 30 در صد از دانش آموزان این دوره ها را، مردودین تشکیل می دهند و نتیجه تکان دهنده دیگر این مطالعه، نرخ بالای رهاکنندگان مدرسه در دوره ابتدایی است ( کومبز1. 1985؛ ترجمه آل آقا، 1373).

 

1.Combs

 

کردن را آموزش می دهند. بنابراین محیط و فضای فیزیکی مدرسه و خانه در کنار سایر عوامل آموزشی و تربیتی حامل پیام برای دانش آموزان می باشند و بر میزان یادگیری و رشد شخصیت فردی و اجتماعی و نیز تأمین بهداشت روانی آنان تا ثیر می گذارد (نوید ادهم،1382).

 

آموزش و پرورش، مسئول شکوفایی استعدادهای افراد می باشد؛ جامعه شناسان آن را وسیله ی اداره و کنترل جامعه تعریف نموده اند و آن را مترادف جامعه پذیری1 دانسته اند. به همین دلیل از اهمیت خاصی برخوردار می باشد (صافی،1373). برای توسعه نظامهای آموزشی و برای رسیدن به آینده بهتر، ساز و کار یک نظام ارزیابی می تواند نقش یک آینه را برای نظام آموزشی بازی کند؛ تا تصمیم گیران و برنامه‌ریزان بتوانند تصویری از چگونگی وضع فعالیت ها به دست آورند و با استفاده از آن تصمیم های  لازم را جهت بهبود و پیشرفت  فعالیت ها برای رسیدن به بازده مورد نظر اتخاذ کنند (بازرگان، 1375). از آنجائیکه متولیان آموزش و پرورش، مسئول ساخت شخصیت، منش و سلوک انسانی اند و رسالت عظیمی برعهده آنان قرار گرفته است؛ از این نظر این نهاد جایگاه ویژه ای در بین سازمان های دیگر دارد و سلامتی و تعادل انسانها تا حدود زیادی بستگی به کیفیت آموزش دارد.

 

2-1 بیان مسأله

 

[1]. Socialization

 

 

 

به نظر متخصصان تعلیم و تربیت، مهم ترین و اساسی ترین مقطع نظام آموزشی، مقطع ابتدایی است که در ایجاد تحولات اساسی در جوامع و پیشرفت آنها نقش مهمی را ایفا می کند. اما آموزش ابتدایی زمانی در پیشرفت ملت ها مؤثر واقع می شود که کیفیت مناسبی به آن حاکم باشد. بی تردید کیفیت در نظام آموزش ابتدایی پیش نیاز تو سعه منابع انسانی برای جوابگویی به تقاضا های تغییرات تکنولوژی در قرن بیست و یک خواهد بود؛ زیرا که یک نظام آموزش ابتدایی ضعیف، کل نظام توسعه سرمایه انسانی را به مخاطره می اندازد، این نظام از یک سو دانش آموزانی تر بیت خواهد کرد که آمادگی لازم برای ورود به دوره ی متوسطه و آموزش عالی را ندارند و از سوی دیگر بزرگسالانی بیسواد تحویل جامعه می دهد، مهمتر از آن به تعداد کافی والدین و مدیرانی که آموزش واقعی دیده با شند برای مشارکت در تو سعه تربیت نخواهد کرد (لا کهید و ورسپور،1989؛ ترجمه سجادیه و همكاران،1373).

 

همچنین« کیفیت نازل آموزش ابتدایی، مانع توسعه منابع انسانی در همه سطوح آموزشی خواهد شد و بر تقاضای اجتماعی  آموزش نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت. کارآیی را پایین آورده و به اتلاف منابع خواهد انجامید» (هلک1، 1990؛ ترجمه نفیسی،1373).  دوره ابتدایی به لحاظ اینکه  پایه و اساس دوره های بعدی را تشکیل می دهد. بایستی از کیفیت لازم برخوردار باشد لیکن وقتی درباره کیفیت آموزش صحبت به میان می آید سوالاتی درباره خانواده، وضع اقتصادی، اجتماعی خانواده، مدیریت، معلم، نسبت دانش آموز به معلم، وسایل کمک آموزشی، بودجه، درصد قبولی و افت تحصیلی مطرح می گردد. هر یک از عوامل مذکور بدون شک در کیفیت  آموزشی  مؤثرند  و  مشکل  است که برای آنها درصد معین را تعیین نمود. با توجه به رشد تعداد  دانش آموزان، بایستی جنبه کیفی  آموزش نیز مورد توجه قرار گیرد؛ همچنانکه تقریباً در بیشتر کشورها نگرانی اصلی، کیفیت آموزش وپرورش است؛ مانند اندونزی که در آنجا

 

1.Hallk

 

حرف اصلی اصلاحات، بهبود کیفیت است و در یوگسلاوی  که، کیفیت آموزش، در قلب نوآوری آموزش ابتدایی در دهه های آینده است (مهدی پور،1374). بررسی و تحلیل مشکلات تحصیلی افرادی که به دلایل مختلف قربانی شرایط و کیفیت نامساعد خانواده، محیط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، شرایط اقلیمی و جغرافیایی می شوند؛ بسیار مهم و ضروری است و وضع نابسامان اکثر روستائیان باعث گردیده که نتوانند رشد فکری و تحصیلی پیدا کنند و اطلاعات و معلومات خود را توسعه و پیشرفت دهند. چه بسیار کودکانی که مجبور شده اند بخاطر کمک به هزینه زندگی خانواده شان درس و تحصیل را رها نمایند و به کار کردن بپردازند تا بدین وسیله کمکی جهت تأمین معاش خانواده گردند، خستگی بدنی و روانی، کمبود درآمد، اختلافات شدید طبقاتی، اغلب روستائیان را طوری عاصی می کند که هیچگونه کوشش و علاقه ای نسبت به چگونگی تحصیل فرزندان‌شان و یا نحوه گذراندن اوقاتشان را از خود نشان ندهند. برهمین مبنا است که میتوان از نوعی عقب نگه داشته شدگی همه جانبه در کودکان محروم سخن گفت. در نظام آموزشی هر کشوری انتظار می رود که همه افراد بدون توجه به موقعیت جغرافیایی و وضع اقتصادی و زبان بتواند از امکانات و منابع آموزشی یکسان، تجهیزات و وسائل کمک آموزشی و فضای آموزش مناسب استفاده کنند. ولی آیا عملاً نیز چنین است؟

 

علاوه بر اینها انگیزه خود محقق که سابقه تدریس در مناطق روستائی را داشته و خود نیز با مشکلات و مسائل این مناطق روبرو و از نزدیک آنها را درک و مشاهده کرده و درصدد برآمده تا انواع مشکلات تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدائی، مناطق روستائی این شهرستان را بررسی کرده و راه را برای تحقیقات بعدی هموار سازد و تا حد امکان پیشنهاداتی را برای رفع این مشکلات مطرح نماید. در این تحقیق می خواهیم به این سوالها پاسخ دهیم که امکانات و منابع اختصاص داده شده از قبیل منابع انسانی، مالی و تجهیزاتی به نظام آموزش ابتدایی در نواحی روستائی شهرستان تربت جام در چه وضعیتی است؟ فرایند این نظام مانند نحوه مدیریت، چگونگی استفاده از مواد آموزشی، چگونگی بکارگماری کادر آموزشی در امر تدریس، نحوه استفاده از وسایل و تجهیزات به چه صورتی است؟ درونداد و فرایند این نظام تا چه اندازه مطابق با استانداردها است و كارآیی داخلی این  نظام در چه وضعیتی است؟ مشارکت اولیاء و مربیان در فرایند یاد دهی- یادگیری به چه صورتی است؟

 

[1].Lockheed and Verspoor

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...