اگر در بسیاری از کشورهای پیشرفتۀ جهان شناسایی ماهیت مدرنیته و تغییر و تحولات ناشی از آن از طریق تمرکز اندیشمندان بر سازمان­های جدید از قبیل کارگاه، کارخانه، صنعت، دانشگاه، دولت و حکومت ممکن می­شود، در ایران این شناسایی بیش از هرچیز از طریق نهاد خانواده صورت می­پذیرد (آزاد ارمکی، 1390: 5). به­عبارتی، بنا به گفتۀ محققان، تحولات و دگرگونی­های ناشی از ورود مدرنیته (تکنولوژی و تفکر مدرن) به جامعۀ سنتی ایران بیشترین تأثیر را بر کانون خانواده به­جا گذاشته به­طوری­که خانوادۀ ایرانی طی دهه­های اخیر با چالش­های جدی در این زمینه مواجه بوده است. اختلافات خانوادگی از دعوای زن و شوهر و طلاق واقعی و طلاق عاطفی این دو گرفته تا درگیری­های میان والدین و فرزندان که حتی در برخی مواقع منجر به فرار نوجوانان و جوانان از خانه می­شود، همه نشان­دهندۀ چالش­هایی است که در اثر تضاد دیدگاه سنتی و مدرن در خانواده­ها به وجود آمده است. برآیند مطالعات نظری و پژوهشی نیز تأییدکنندۀ تحول و بحران در خانوادۀ ایرانی می­باشد، تاجایی­که صاحب­نظران حوزۀ خانواده را بر آن داشته که چگونگی  این تغییر و تحولات را تبیین کنند.

 

سینما به فاصلة نه چندان زیادی پس از ابداع در اروپا، به ایران رسید. این پدیدة نوظهور که دستاورد دنیای مدرن و تکنولوژیک غرب و برآمده از فرهنگ مغرب زمین بود، به سرزمین و فرهنگی وارد شده ­بود که آمادگی چندانی برای جذب آن نداشت و به همین دلیل از همان آغاز، ناسازگاری­هایی بین این پدیدة مدرن و جامعۀ سنتی به وجود آمد. گروهی از اقشار سنتی اصولاً سینما را پدیده‌ای ناپسند می‌دانستند و از اساس با آن مخالف بودند، در مقابل گروهی دیگر که سرِ مدرن­ساختن ایران داشتند، سینما را وسیله‌ای مفید برای نیل به این هدف برآورد می‌کردند. به هر حال و با وجود همۀ ناملایمات، سینما به حیات خود در جامعۀ ایرانی ادامه داد.

 

در یکی ­دو دهۀ اخیر به­خصوص با فراگیر­شدن وسایل ارتباط جمعی در کنار سایر تحولات اجتماعی، موج جدیدی از مواجهۀ سنت و مدرنیته در کشورمان به­وجود آمده است. طی این سال­ها نه تنها شهرهای بزرگ، کـه شهرهای کوچک و حتی روستاهای ایران هم در جریان این دگرگونی قرار گرفته­اند. سینماگران نیز از جریان این تحولات به دور نبوده و تأثیر دگرگونی­های ناشی از مدرنیته بر پیکرۀ جامعۀ ایرانی و مهم­ترین نهاد آن یعنی خانواده را، بیش از گذشته در آثار خود به تصویر کشیده­اند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

به­طور­کلی این پایان­نامه در پنج فصل ارائه شده است. فصل اول به کلیات طرح اختصاص دارد که شامل بیان مسئله، اهداف پژوهشی، پرسش­های پژوهش، و… است. در فصل دوم مبانی نظری پژوهش آمده که این فصل، خود شامل سه بخش است: بخش اول مطالعات نظری مربوط به سنت و مدرنیته،  بخش دوم چهارچوب نظری پژوهش و بخش سوم تحقیقات انجام شدۀ مرتبط با این پژوهش. فصل سوم، فصل روش­شناسی است که در آن به روش انجام پژوهش، جامعۀ آماری، و… پرداخته شده است. در فصل چهارم تجزیـه و تحلیل داده­هـای پژوهش صورت گرفته و فصل پنجم نیـز بـه نتیجه­گیری و پاسخ به پرسش­های پژوهش اختصاص دارد.

 

 

 

1- 1  بیان مسئله

 

چالش میان سنت و مدرنیته در ایران، در دو دورۀ زمانی نمود بیشتری داشته است؛ اولین بار در دورۀ مشروطه و توسط گروهی از منورالفکران آن عصر بوده که فرنگ رفته و زبان فرنگی می­دانستند، اینان با مقایسۀ وضع اسف­بار ایران و پیشرفت­های جوامع غربی، در صدد چاره­جویی برای جبران این عقب­ماندگی برآمدند. این عده در نظر داشتند با وام­گرفتن از دست­آوردهای فکری و تکنولوژیک غرب، مرهمی برای درمانِ درد انحطاط ایران آن روزگار فراهم کنند. البته چون زمینه­های فرهنگی و فکری برای پذیرش این­گونه زندگی جدید فراهم نبود، ناگزیر میان این گروه و سایر نهادهای اجتماعی، درگیری­هایی روی داد،. ولی با وجود همۀ مقاومت­ها، شماری از دستاورد­های تفکر مدرن وارد زندگی ایرانی شد.

 

اما دورة دومِ مواجهۀ سنت و مدرنیته چندان از دسترس ما دور نیست، این بار محمل تفکر، سبک زندگی و ارزش­های جدید نه کتاب و روزنامه ـ آن هم برای گروهی اندک از مردم شهرنشینِ باسواد ـ که امواج الکترونیکی است و به سهولت برای همه تا دورافتاده­ترین مناطق ایران قابل دسترسی است. این امکانات جدید که در سال­های بعد از نیمۀ دهۀ هفتاد و به ویژه دهۀ هشتاد با شتاب فراگیر شد، (در کنار سایر عوامل تأثیرگذار از جمله رشد قابل ملاحظۀ دانشجویان و مخصوصاً دانشجویان دختر) زمینه را برای معارضۀ ارزش­های سنتی و مدرن در بستر نهادهای اجتماعی کوچک و البته مهمی مانند خانواده فراهم آورد. اگر در گذشته مراجع هنجارگذاری برای خانوادۀ ایرانی، دین و سنت­های ایرانی بود، اکنون در کنار این دو عامل، برخی از دستاوردهای مدرنیته همچون اینترنت و شبکه­های ماهواره­ای، با قدرت و ضریب نفوذ گسترده، تأثیرات خود را بر جامعه، به ویژه جوانان، القا می­کنند.

 

سینمای ایران نیز از دگرگونی­های اجتماعی و فرهنگی محیط پیرامون خود بی­بهره نمانده و از آن­جا که هنر ـ صنعتِ سینما قابلیت­های فراوانی برای طرح مسئله و نیز تأثیر بر مخاطب دارد، سینماگران از این امـــکان برای بیان آرا، اندیشه­ها و دغدغه­های اجتماعی خود در حوزه­های گوناگون از جمله تقابل سنت و مدرنیته استفاده کرده­اند و چنان­چه پیداست، روند تولید فیلم­هایی با این مضمون در سال­های اخیر فزونی یافته است. این پژوهش برآن است تا دریابد برخورد سنت و مدرنیته چه تأثیری بر جامعه و مهم­ترین نهاد آن یعنی خانواده داشته و این تأثیرات چگونه در فیلم­های خانوادگی دهۀ هشتاد بازنمایی شده است.

 

هدف­های پژوهش

 

مهم­ترین هدف این پژوهش نشان­دادن این مسئله است که محصولات فرهنگی­ای هم­چون فیلم­های سینمایی چگونه جریان­های فکری کلان­تر اجتماع از جمله چالش­هایی که خانوادۀ ایرانی با آنها روبروست را بازنمایی می­کنند. هدف دیگر پژوهش دست یافتن به مفصل­بندی[1] گفتمان­های موجود در فیلم­های خانوادگی دهۀ هشتاد سینمای ایران است. هم­چنین دست­یافتن به تعاریفی که هر کدام از گفتمان­ها برای مفاهیم بنیادیِ خانواده در فیلم­ها ارائه داده­اند، را می­توان هدف دیگر این پژوهش در نظر گرفت.

 

1– 3  اهمیت موضوع پژوهش و دلایل انتخاب آن

 

ورود هنجارهای جدید (مخصوصاً با فراگیر­شدن رسانه­های نوین) به جامعه و خانوادۀ ایرانی و تعارضی که الگوهای جدید با سنت­های دینی و عرفی به وجود آورده، موضوعی است که با اندکی دقت در اطراف خود خواهیم دید. هنرمندان سینماگر نیز این مسئله را، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، دست­مایۀ بسیاری از فیلم­های خود قرار داده­اند. از این رو بررسی این موضوع می­تواند شناخت بهتری از تفکرات اجتماعی سینماگران در دورۀ کنونی به­دست دهد. البته دل­مشغولی­های اجتماعی سینماگران برآمده از بطن اجتماع است و به این وسیله تصویری از دغدغه­های اجتماعی نیز ترسیم خواهد شد. ضمن این که حداقل تا این زمان هیچ پژوهش مستقیمی در این ارتباط انجام نشده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...