در این فصل مروری بر مفهوم تغییر اقلیم و علل ایجاد آن و تاثیر این پدیده بر منابع طبیعی و منابع آب انجام میشود و در ادامه به ضرورت و هدف انجام این مطالعه اشاره میشود.
1-2- مفهوم تغییر اقلیم و اهمیت بررسی مدیریت مخزن سد
تغییر اقلیم عبارتست از تغییرات رفتار آب و هوایی یك منطقه نسبت به رفتاری كه در طول یك افق زمانی بلند مدت از اطلاعات مشاهده یا ثبت شده در آن منطقه مورد انتظار است. تغییر اقلیم یك پدیده پیچیده اتمسفری- اقیانوسی در مقیاس جهانی و دراز مدت است. این پدیده متأثر از افزایش گازهای گلخانهای در اتمسفر میباشد كه منجر به دگرگونی در وضع آب و هوا، تغییر توزیع مكانی و زمانی بارش و نوع آن (جامد یا مایع)، جریان آبهای سطحی، تبخیر، تغذیه سفره آبزیرزمینی و كیفیت آب شده و به طور كلی روند جدیدی را در اقلیم جهانی موجب میگردد. تغییر اقلیم باعث میشود كه برخی مناطق، مرطوبتر و برخی مناطق، خشكتر گردند و شدت و تواتر حوادث حدی مانند سیلاب و خشكسالی افزایش یابد. بطور كلی توزیع زمانی و مكانی بارش و الگوهای آن دچار تحول گردیده و میزان تبخیر نیز افزایش مییابد. تغییراقلیم بدون تردید یكی از چالشهای بسیار مهم دوران فعلی آبوهوایی است كه در مقیاس جهانی رخ میدهد و دارای اثرات مهمی بر كشورها و به ویژه در بخش منابع آب میباشد (IPCC, 2001).
گسترش روزافزون فعالیتهای صنعتی به دلیل افزایش جمعیت جهان، استفاده بیرویه از سوختهای فسیلی و تغییر کاربری اراضی موجب افزایش انتشار گازهای گلخانهای به خصوص CO2 شده است. انتشار روزافزون گازهای گلخانهای، توازن انرژی زمین را بر هم زده و موجب گرم شدن کره زمین میگردد. پدیده گرمایش جهانی و تغییر اقلیم حاصل از آن، اثرات قابل توجهی بر سامانههای مختلف نظیر منابع آب، کشاورزی و محیطزیست دارد. تغییرات حاصل از رشد سریع اقتصادی و صنعتی، از یک سو، و گذر بسیاری از کشورهای جهانسوم به جامعه صنعتی در دهههای 1970 و 1980، از سوی دیگر، باعث گسترش تغییرات زیستمحیطی شده است. گرچه بهبود سریع در تکنولوژی کالاهای صنعتی و تدوین قوانین مناسب در حفظ و کنترل محیطزیست و آب سالم تدریجاً زمینه کاهش آلایندههای موثر در تغییر اقلیم را فراهم نموده است، ولی سنجشهای مستقیم گازهای دیاکسیدکربن، منواکسیدکربن، متان و کاهش غلظت اوزن در طی سه چهار دهه گذشته تصویری نگران کننده از تخریب محیطزیست و ناهنجاریهای اقلیمی بدست داده است (Baede et al., 2001).
با توجه به گزارشات IPCC، اگر انتشار گازهای گلخانهای کاهش نیابد، متوسط دمای زمین تا سال 2100 میتواند 1/1 تا 6/4 درجه سانتیگراد افزایش یابد. همچنین، بررسیها نشان از بالا آمدن سطح آب دریاها، ذوب شدن یخهای قطبی، کاهش پوشش برف و افزایش پدیدههای شدید اقلیمی مانند سیلها و خشکسالیها دارد که این تغییرات در پی افزایش متوسط دمای سطح زمین رخ داده است (IPCC، 2007).
تا دو دههی گذشته بیشتر کارشناسان و متخصصان صنعت آب در دنیا سعی و کوشش خود را در جهت دستیابی به تکنیکهای ساخت سازههای آبی به کار میبرند و اکثر پروژهها منتهی به ساخت سد و شبکهی انتقال و توزیع آب میشد. در این راستا تحقیقات گستردهایی انجام شد که منجر به تهیهی استانداردهای جهانی گردید.
با اینکه تکنولوژی ساخت یک سازهی آبی و ضمائم آن نقش مهمی در بالا بردن راندمان پروژه در یک سیستم منابع آب[1] دارد ولی به تنهایی قادر به مدیریت آن سیستم نمیباشد.
مدیریت منابع آب به خصوص از دیدگاه ریاضی در سالهای اخیر با توجه به تحقیقات گستردهایی که در این زمینه میشود، منجر به دستاوردهای ارزشمندی شده است. گرچه ارتباط بین مراکز تحقیقاتی و اجرایی و یا از تئوری به کاربردی کردن تحقیقات به سادگی میسر
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
نیست، ولی با این وجود پس از سالها تلاش برای متصل کردن این دو، در حال حاضر مدیریت منابع آب با استفاده از ابزار و روشهای نوین انجام میشود.
یکی از بحثهای مدیریت منابع آب به خصوص در کشورهایی که تعداد زیادی سدهای مخزنی دارند، مربوط به مدیریت مخازن سدها میباشد.
در ایران با بیش از 80 سد در حال بهرهبرداری و دهها سد در حال مطالعه، در اکثر موارد مشاهده میشود که حجم آب ذخیره شدهی پشت سد به مراتب کمتر از حجم طراحی میباشد.
محدودیتهای رودخانههای پرآب و دائمی و عدم دارا بودن یک سیستم منسجم مدیریت حوضهی آبریز، مدیریت منطقی، اصول و واقع بینانهایی را در بهرهبرداری از سدها ایجاب میکند.
در این راستا با استفاده از تکنیک و علوم پیشرفته و ابزاری چون سیستم ماهوارهایی، اطلاعات جغرافیایی، بانک دادهها و روشهای جدید محاسباتی، میتوان سیستمی را به وجود آورد که با استفاده از آن مدیر سد با توجه به نتایج حاصل از سیستم بتواند وضعیت سد را در هر لحظه ارزیابی کند و تصمیم[2] مقتضی را جهت مدیریت بهتر اتخاذ کند.(3)
بهرهبرداری بهینه[3] از مخازن سدها نیازمند مدیریت در نواحی ذخیره که برای جریانهای ورودی آتی پیشبینی شدهاند، میباشد. بهینهسازی[4] یک مفهوم اساسی برای افزایش مدیریت و بهرهوری تاثیرات متقابل[5] پروژههای سدسازی میباشد. مفهوم بهرهبرداری بهینه وقتی اهمیت بیشتری پیدا کرد که قواعد بهرهبرداری[6] از مخازن کامل تر گردید.
بهینهسازی بهرهبرداری به نرمافزارهای موثری برای پیشبینی جریان ورودی به مخازن، از پیشبینیهای قطعی در زمان واقعی تا پیشبینیهای طولانی مدت مبتنی بر احتمال، نیاز دارد. این نرمافزارها همچنین باید دستورالعملهای راهنمایی (قواعد بهرهبرداری) را برای اتخاذ تصمیمات بهرهبرداری، تأمین نمایند.(65)
قواعد بهرهبرداری مخزن، راهنماییهایی برای مسئولان بهرهبرداری مخزن میباشند. این قواعد برای مخازن در حال بهرهبرداری در شرایط ماندگار (و نه برای مخازنی که بلافاصله بعد از ساخت پر شده و یا برای تأمین مجموعهایی از اهداف جدید موقت بهرهبرداری میشوند) کاربرد دارند.
یک منحنی فرمان شرح میدهد که چه مقدار ذخیره در اوقات مختلف سال باید در مخزن وجود داشته باشد تا آب مورد نیاز را همواره یا با حداقل کمبود[9] بتوانیم تامین نماییم.
مدیریت مخازن با استفاده از منحنیهایفرمان، موضوع پیچیدهایی است، چرا که این منحنیها از یک سری دقیق جریان که شاید دوباره اتفاق نیفتد، به دست میآیند.
بهرهبرداری از سدها گاهی اوقات تنها به مدیریت تأمین آب[10] محدود میشود، اما کمبود آب هنگامی اتفاق میفتد که تقاضای[11] آب از عرضهی[12] آن تجاوز مینماید، بنابراین در طرحهای مدیریتی بهینهسازی آب، باید هر دوی آنها مورد محاسبه قرار گیرند.(65)
مدلهای شبیهسازی[13] ، روشهای مؤثری را برای ارزیابی کارآیی سیاستهای بهرهبرداری[14]، در اختیار قرار داده و با جزئیات بیشتری نسبت به مدل بهینهسازی سیستم مورد مطالعه را بررسی میکنند، اما ابزار مؤثری جهت انتخاب و یا تعریف بهترین سیاست بهرهبرداری نمیباشند. آنها در واقع برای پیشبینی عملکرد سیستم تحت یک سری شرایط خاص که شخص استفاده کننده از مدل آنها را اعمال میکند، به کار میروند و در نهایت شخص بعد از چندین بار اجرای مدل، حالت بهینه را انتخاب میکند. مدلهای شبیهسازی با اینکه در جهت شناخت پدیده و فیزیک مسئله بسیار مفید هستند، ولی قادر به انجام مدیریت بهینه مخزن نمیباشند. بر این اساس با تلفیق مدلهای شبیهسازی و بهینهسازی و تعریف تابع هدف[15] (تابعی که باید بهینهسازی شود) و قیودات[16] (محدودیت های فیزیکی، فنی، قانونی و مالی مقادیر متغییرهای تصمیم[17]) میتوان در یک زمان هم متغیرحالت[18] و هم متغیرتصمیم (در متغیر طراحی و بهرهبرداری ما به دنبال تعیین بهترین مقادیر آنها هستیم) را در نظر گرفت. با توجه به این مزیّت مدلهای بهینهسازی، کاربرد آن به طور گستردهایی در اکثر مدیریتها به خصوص مدیریت منابع آب و مخازن، مرسوم میباشد.
همچنین گرایش محققین در سالهای اخیر به استفاده بیشتر از اطلاعات تغییرات اقلیمی در مدیریت منابع آب عمدتاً به دلیل زیر است:
- افزایش آگاهی و اطلاعات در زمینه پدیدههای بزرگ مقیاس اقلیمی و ارتباط آن ها با فرآیندهای محلی هیدرولوژیکی
- مسجل شدن وقوع پدیده تغییراقلیم (climate change) و تاثیرات آن بر منابع آب
- وقوع پدیدههای سیل و خشکسالی با فرکانس کمتر و شدتهای زیادتر در بسیاری از مناطق دنیا در سالیان اخیر
[شنبه 1400-05-16] [ 01:16:00 ق.ظ ]
|