کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



:

دیابت شیرین نوعی اختلال متابولیک است که بدن در آن توانایی استفاده از قند و چربی را از دست می دهد. این بیماری به علت اختلال در ترشح انسولین و یا مقاومت به انسولین به وجود می آید و در هر دو حالت موجب افزایش گلوکز خون(هیپرگلایسمی) و دفع گلوکز در ادرار(گلیکوزوری) می شود. دیابت از زمان های خیلی پیش شناخته شده است. این بیماری با علائم مشخصی مانند پلی اوری(افزایش میزان ادرار)، پلی دیپسی[12] (تشنگی زیاد)، پلی فاژی[13] (اشتهای زیاد) و کاهش وزن همراه است(2).

 

دیابت یکی از مشکلات جدی دنیای امروزاست. براساس گزارش فدراسیون بین المللی دیابت ، 246 میلیون بیمار مبتلا به دیابت در سراسر دنیا وجود دارد. شیوع بیماری دیابت به سرعت درحال پیشرفت می باشد، به طوری که انتظار می رود شمار بیماران در سال 2025 به 380 میلیون نفر افزایش پیدا کند (3).

 

دیابت با مشکلات کوتاه مدت مانند هیپوگلاسیمی و مشکلات بلند مدت همچون بیماری های قلبی وعروقی، نفروپاتی ، نوروپاتی و رتینوپاتی همراه است (4).

 

سلول های بتای جزایر لانگرهانس که مسئول ترشح انسولین هستند نسبت به میزان گلوکز موجود در خون حساس هستند و درپاسخ به افزایش یا کاهش می دهند.علاوه بر این سلول های بتای جزایر لانگرهانس ، در پاسخ به تغییرات اسیدهای آمینه اسیدهای چرب خون انسولین ترشح می کنند. ترشح انسولین توسط سیگنال های نورونی خاص ، هورمون ها و عوامل فارماکولوژیک تنظیم و تعدیل می شود. در افراد دیابتی نوع یک انسولین تولید نمی شود و یا مقدار آن به قدری کم است که برای کنترل قند خون کافی نیست(5).

 

دیابت ملیتوس (شیرین) به دو دسته اصلی دیابت نوع یک و دیابت نوع دو تقسیم می شود(6).

 

علامت دیابت نوع یک در اغلب موارد خود ایمنی نسبت به سلول های بتا است. دیابت نوع دو علت پیچیده تری دارد و سبب مقاومت بافت های عضلانی و چربی به انسولین ایجاد می شود (7).

 

 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

درمراحل پایانی دیابت نوع دو، بافعال شدن چندین مرحله از سیکل آپوپتوز(مرگ برنامه ریزی شده) سلول های بتا دچار مرگ سلولی شده ودراثر فقدان انسولین ناشی از آن حالتی بسیار شبیه به دیابت نوع یک ایجاد می گردد بدین ترتیب دربیماران دیابتی سطح گلوکز خون افزایش یافته و از آن جا که سلول های بتای پانکراس قادر به پاسخ گویی به محرک های انسولین ساز نیستند تزریق روزانه انسولین همانند بیمارانی که دارای دیابت نوع یک هستند ضروری است(8).

 

اختلال دررشد وحساسیت به عفونت های مختلف نیزممکن است باهیپرگلاسیمی مزمن همراه باشد (9).

 

درحالات بسیارشدید ممکن است کتواسیدوز یا یک حالت هیپراسمولار غیرکتوزی پیشرفت کرده و منجربه بی حسی ، کما ، ودرغیاب یک درمان موثر، مرگ شود.این علائم اغلب شدید نبوده یا ممکن است حضورنداشته باشند، درنتیجه هیپرگلاسیمی لازم برای ایجاد تغییرات پاتولوژیکی و عملکردی ممکن است مدت ها پبش از تشخیص دیابت حضورداشته باشد (10).

 

  • طبقه بندی دیابت:

درسال 1980 ، سازمان بهداشت جهانی[14](WHO) ،برمبنای توصیه های گروه داده های اصلی دیابت ایالات متحده[15](NDDG)یک طبقه بندی ازدیابت پیشنهادکرد. این طبقه بندی(بازبینی شده1985) نشان دهندهء پیشرفت های دانش مربوط به اتیولوژی وپاتوژنز دیابت بود.اصطلاحات توصیفی دیابت جوانان وبالغین منسوخ گردیده وبه ترتیب بادیابت وابسته به انسولین وغروابسته به انسولین جایگزین گردیدند.باتوجه به نیازتعدادی ازبیماران مبتلا به دیابت نوع دو به انسولین جهت کنترل مناسب قند خون، این نامگذاری نیزمنسوخ ودرسال 1997 انجمندیابت امریکا[16](ADA) دیابت رامجددا طبقه بندی کرد.این طیقه بندی جدید به جای نیاز به انسولین دربعضی مراحل ، بیماران رابرطبق اتیولوژی دیابت تقسیم بندی می کند(11).

 

اختصاص یک نوع دیابت به یک فرد اغلب به شرایط موجود در زمان تشخیص بستگی دارد، و بیشتر افراد دیابتی به آسانی در یک گروه مجزا گنجانده نمی شوند. برای مثال، شخصی با دیابت حاملگی[17](GDM) ممکن است بعد از زایمان نیز به هایپرگلایسمی ادامه داده و ابتلا به دیابت نوع دو مشخص شود(9).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-05-16] [ 01:01:00 ب.ظ ]




در این پژوهش تأثیر زمان عملیات زیر صفر بر رفتار سایشی فولاد 7147/1 (5120) موردمطالعه قرار گرفته است. جهت انجام عملیات کربوره کردن، نمونه­ها درون جعبه­هایی از فولاد نسوز با ترکیبی از پودر زغال، باریم کربنات و سدیم هیدروکسید به نسبت 1:1:50 قرار گرفت و به مدت 6 ساعت، در دمای C◦ 920 کربوره شد؛ سپس در داخل این جعبه در هوا تا دمای محیط خنک شدند. عملیات آستنیته کردن در دمایC◦ 930 به مدت 1 ساعت بر روی نمونه‌ها اعمال و در روغن کوئنچ شد. به‌منظور بررسی تأثیر زمان فرایند زیر صفر عمیق، نمونه‌ها به مدت‌زمان 1، 24، 30 و 48 ساعت در نیتروژن مایع در دمایC◦ 196- نگهداری شدند و سپس در دمای محیط در اتاق نگهداری شد. به‌منظور بهبود خواص فولاد و آزاد­سازی تنش­های داخلی ناشی از کوئنچ، نمونه­ها به مدت 2 ساعت در دمای C ◦ 200 در کوره‌ نگهداری شدند. نمونه­ها پس از آماده سازی سطحی، تحت آزمون­های مختلف قرار گرفتند. برای تعیین فازها از روش پراش پرتو ایکس استفاده شد؛ بدین منظور نمونه‌ها در ابعاد مناسب تهیه و با استفاده از نرم‌افزار Xpert فازهای موجود با استفاده از عناصر اولیه تعیین شد. آزمون سایش به روش گلوله روی دیسک با استفاده از گلوله­ای از جنس کاربید تنگستن بر نمونه‌های دیسکی با دو بار 80 و 110 نیوتون به مسافت 1000 متر در رطوبت هوای 5±30% و درجه حرارت C◦ 5±25 انجام شد. سختی نمونه‌ها به‌صورت ماکرو در مقیاس راکول سی اندازه‌گیری شد. اندازه‌گیری سختی نمونه‌ها قبل و بعد از بازگشت، با بار اعمالی 30 کیلوگرم انجام گردید. همچنین ریز سختی نمونه‌ها با استفاده از دستگاه ریز سختی سنجی و با نیروی g100 انجام گردید؛ سطوح سایش ابتدا توسط استون تمیز شده و با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی و میکروسکوپ نیروی اتمی (AFM) موردمطالعه قرار گرفت. محصولات سایش نیز توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی و طیف­سنجی تفکیک انرژی پرتو ایکس (EDS) مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات پراش پرتو ایکس حاکی از کاهش در مقدار آستنیت باقیمانده در اثر اعمال عملیات زیر صفر بوده بگونه­ای که در زمان های بیش ازیک ساعت، پیک آستنیت باقیمانده مشاهده نشده­است. بررسی‌های میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی توزیع بهتر کاربیدها، ریز شدن و افزایش کسر حجمی کاربیدها را در عملیات زیرصفرعمیق نشان داد. بدین ترتیب عملیات زیر صفر عمیق منجر به افزایش در سختی در حد 4 تا 33% و تا 24 ساعت ، افزایش مقاومت سایشی تا %39/191 می­گردد. با افزایش بیش­تر زمان عملیات زیر صفر، مقاومت سایشی نمونه­ها کاهش یافته است؛ به­گونه­ای که در نمونه­ی 48 ساعت عملیات زیر صفر شده مقاومت سایشی کاهش یافته است. علت افزایش سختی نمونه­ها کاهش میزان آستنیت باقیمانده در اثر عملیات زیر صفر عمیق و دلیل کاهش مقاومت سایشی نمونه­ها پس از 24 ساعت، رشد کاربید­ها و توزیع غیریکنواخت آن در ساختار و در نتیجه ضعیف شدن زمینه بوده است؛ بنابراین مدت زمان 24 ساعت عملیات زیر صفر عمیق بر فولاد 7147/1 زمانی بهینه است.

 

کلمات کلیدی: عملیات زیر صفر عمیق، آستنیت باقیمانده، کاربید، مقاومت سایشی، سختی

 

 

 

بسیاری از قطعات فولادی را می‌‌توان به نحوی عملیات حرارتی کرد که در پایان دارای مجموعه‌ای از خواص بالا باشند،‌یعنی درحالی‌که از مقاومت به سایش خوبی برخوردارند، دارای استحکام دینامیکی خوبی نیز باشند. این نوع عملیات حرارتی که اصطلاحا به سخت کردن سطحی موسوم‌اند، آخرین عملیاتی هستند که باید در مرحله­ی پایانی ساخت قطعه و پس‌ازانجام تمام مراحل مربوط به شکل‌دهی نظیر ماشین‌کاری انجام شود.

 

روش‌‌‌‌های مختلف عملیات حرارتی که به کمک آن‌ها می‌توان سطح قطعات را سخت کرد، عمدتاً به دو دسته تقسیم می‌شوند. دسته‌ی اول عملیاتی که منجر به تغییر در ترکیب شیمیایی سطح فولاد می‌‌شوند و به عملیات حرارتی­شیمیایی یا ترمو­شیمی موسوم‌اند، نظیر کربن‌دهی، نیتروژن­دهی و کربن نیتروژن­دهی. دسته‌ی دوم روش‌‌‌‌هایی که بدون تغییر ترکیب شیمیایی سطح و فقط به کمک عملیات حرارتی که در لایه‌ی سطحی متمرکز شده، انجام می­شوند و باعث سخت شدن سطح می‌گردند و به عملیات حرارتی موضعی موسوم‌اند، مانند سخت کردن شعله‌ای و سخت­کردن القایی. در آلیاژ‌‌‌‌های آهن–کربن و فولاد‌ها، مارتنزیت از سردکردن سریع آستنیت به وجود می‌آید. واژه­ی مارتنزیت که برای مدت‌‌‌‌ها فقط به ساختار سخت حاصل از سریع سرد کردن فولاد‌‌‌‌های کربنی اطلاق می­شود برای قدردانی از دانشمند معروف آلمانی به نام مارتنز است. در به­کار بردن واژه‌ی مارتنزیت، اخیراً به‌جای محصولات حاصل، تأکید بیش‌تر بر روی طبیعت دگرگونی گذاشته‌شده است. مارتنزیت فازی است که توسط یک دگرگونی مارتنزیتی ‌یا جابجایی گروهی

 

اتم‌‌‌‌ها حاصل می‌‌شود، گرچه ممکن است فاز یادشده‌، ترکیب شیمیایی، ساختار بلوری و خواص کاملاً متفاوتی از مارتنزیت در فولاد‌‌‌‌ها داشته باشد. دمایی را که در‌یک آلیاژ دگرگونی آستنیت به مارتنزیت شروع می‌‌شود، دمای شروع تشکیل مارتنزیت نامیده و آن را با Ms نشان می‌‌دهند. در حقیقت، Ms نشان دهنده‌ی مقدار نیروی محرکه‌ی ترمودینامیکی لازم برای شروع دگرگونی برشی آستنیت به مارتنزیت است. با افزایش درصد کربن، دمای Ms به‌طور قابل توجهی کاهش می‌یابد. در حقیقت کربن موجود به‌صورت محلول جامد، استحکام یا مقاومت برشی آستنیت را افزایش می­دهد و بنابراین با افزایش کربن نیرومحرکه‌ی بیش‌تری جهت شروع لغزش برای تشکیل مارتنزیت لازم است. این نیروی محرکه‌ی بیش‌تر، با سرد کردن فولاد تا دمایی پایین‌تر و یا به‌عبارت‌دیگر تحت تبرید بیش‌تر(Ms کمتر) به دست می‌‌آید. دمای پایان تشکیل مارتنزیت (Mf)‌یا دمایی که دگرگونی آستنیت به مارتنزیت در‌یک آلیاژ داده‌شده خاتمه می‌یابد نیز تابعی از درصد کربن آلیاژ است.

 

آستنیت باقیمانده فازی نرم بوده و در دمای پایین ناپایدار است؛ به‌گونه‌ای که در دمای پایین و در حین کار به مارتنزیت ترد تبدیل می‌‌شود. تبدیل آستنیت به مارتنزیت تقریباً 4% انبساط حجمی ایجاد می‌‌کند که منجر به اعوجاج قطعات می‌‌شود. بنابراین از عملیات زیر صفر یا بازگشت چندتایی در دمایی نسبتاً بالا و یا مدت‌زمان طولانی برای کمینه کردن میزان آستنیت باقیمانده در فولاد‌‌‌‌ها استفاده می‌‌شود.

 

دو نوع عملیات زیر صفر وجود دارد: 1) زیر صفر سطحی که در محدوده دمایی 100- تا C°60- انجام می­شود. این عملیات منجر به کاهش آستنیت باقیمانده و افزایش مقاومت سایشی می‌‌شود. 2) زیر صفر عمیق که در دما‌‌‌‌های زیر C°125- انجام می­شود.

 

اثرات زیر صفر‌ عمیق عبارت‌اند از:

 

    1. تبدیل آستنیت باقیمانده به مارتنزیت

 

    1. کاهش تنش­های پسماند

 

    1. تشکیل کاربیدهای بسیار ریز که در بین کاربیدهای درشت قرار می‌‌گیرند

 

    1. تشکیل ابرهای نابجایی در فصل مشترک زمینه‌ی مارتنزیتی و کاربید‌‌‌‌ها در طول فرایند هم‌دما سازی و تشکیل کاربید

 

    1. توزیع یکنواخت کاربید­ها ،کوچک شدن اندازه­ی کاربید­های ثانویه، افزایش میزان و چگالی آن‌ها
    2.  

      خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

    1. افزایش مقاومت سایش خراشان و سایش خستگی

 

    1. افزایش استحکام کششی و پایداری

 

    1. افزایش سختی

 

    1. پایداری ابعادی ماده

 

    1. تولید ساختار مولکولی چگال تر

 

    1. افزایش هدایت الکتریکی فلزات

 

  1. افزایش مقاومت به خوردگی

پارامتر‌‌‌‌های زیر صفر عبارت‌اند از: نرخ سرمایش، دمای هم‌دما سازی، زمان هم‌دما سازی، نرخ گرمایش، دما و زمان بازگشت و دمای آستنیته کردن.

 

تحقیقات بسیاری بر روی فولاد‫هایی که درصد عناصر آلیاژی و یا کربن آن‫ها بالاست، صورت گرفته است. در این پژوهش‫ها با حصول ترکیب مناسبی از توزیع کاربید‫ها و کاهش یا حذف آستنیت باقیمانده خواص فولاد‫های مورد مطالعه را بهبود داده‫اند.

 

فولاد 7147/1، فولادی کربوره شونده (سمانته) بوده که در ساخت قطعاتی که ترکیبی از استحکام متوسط، چقرمگی و مقاومت سایشی بالا نیاز است، مورداستفاده قرار گرفته است و گاه برای تهیه­ی قطعات مورد مصرف صنایع خودرو‫سازی همچون چرخ‌دنده و میل‌لنگ کاربرد دارد. در فولاد­هایی که به منظور سختی کاری سطحی تحت عملیات کربوره­کردن قرار می­گیرند، با افزایش درصد کربن سطح، Ms کاهش و میزان آستنیت باقیمانده در اثر سریع سرد کردن در سطح افزایش خواهد یافت.

 

در این پژوهش عملیات زیر صفر عمیق به منظور بهبود خواص سایشی فولاد 7147/1 در زمان‫های مختلف انجام شده است؛ در فصل دوم تحقیقات صورت گرفته بر فولاد‫های مختلف، فصل سوم مواد و روش تحقیق، فصل چهارم نتایج و بحث و در نهایت در فصل پنجم، نتایج حاصل و پیشنهاداتی در راستای بررسی‫های بیشتر و کارآمد گردآوری شده است.

 

 2-1- معرفی و تاریخچه

 

فولاد آستنیتی آلیاژی از آهن و کربن همراه با عناصر دیگر در حالت محلول است که با عملیات نفوذی در محلول آستنیتی تجزیه و همگن‌سازی می‌‌شود. زمانی که فولاد حرارت داده می‌‌شود ساختار کریستالی آهن به مکعبی مرکز‫دار تغییر می‌یابد. استحاله‌ی آستنیت به مارتنزیت از دمایی که دمای آغاز مارتنزیت ‌یا Ms نامیده می‌‌شود، آغاز می‫شود. برای اغلب فولاد‌‌‌‌های خاص، استحاله هم‌دما بوده و همان‌طور که دما به دمای پایان مارتنزیت می‌‌رسد (Mf)، توسعه می‫یابد. مقداری آستنیت، آستنیت باقیمانده، همیشه پس از سخت سازی حضور دارد. مارتنزیت بیش‌تر و درصد کربن بیش‌تر، سختی فولاد را افزایش می‌‌دهد. میزان کربن، دمای آغاز و پایان استحاله‌ی مارتنزیت را تحت تأثیر قرار می‌‌دهد. Ms و Mf می‌‌تواند پایین‌تر از دمای اتاق باشد؛ فولاد به‌صورت جزئی به مارتنزیت تبدیل شده و بقیه‌ی ساختار را آستنیت باقیمانده تشکیل می‌‌دهد. این دو دما همچنین با افزایش اندازه دانه کاهش می‌یابد [1].

 

2-2- آستنیت باقیمانده

 

دمای شروع استحاله مارتنزیت (Ms) و دمای پایان این استحاله (Mf) در فولادها به درصد کربن و درصد عناصر آلیاژی بستگی دارد (شکل2-1). همان‌طور که از شکل 2-1 مشخص است، وقتی فولادی با درصد کربن بالای 65/0 %کوئنچ می‌شود، تغییر حالت آستنیت به مارتنزیت در دمای اتاق (oC20) پایان نمی‌یابد. درنتیجه مقداری از آستنیت باقی خواهد ماند که به آستنیت باقیمانده موسوم است [2]. در جدول 2-1 تأثیر 1% از عناصر آلیاژی بر دمای شروع استحاله مارتنزیتدر فولادهایی با 9/0-1% کربن آورده شده است. البته تأثیر عناصر آلیاژی بر دمای استحاله مارتنزیتی به درصد کربن در فولاد نیز بستگی دارد. در جدول 2-2 تأثیر 1% کروم بر دمای شروع استحاله مارتنزیتی در فولادهایی با درصدهای مختلف از کربن آورده شده است [3]. در شکل 2-2 منحنی استحاله مارتنزیت آورده شده

 

است. همان‌طوری که مشخص است استحاله مارتنزیت درA˝r(M) ، که همان دمای  Msاست شروع می‌شود. اگر دما کاهش پیدا کند، استحاله پیشرفت کرده و مقدار مارتنزیت افزایش می‌یابد. اگر عملیات کوئنچ تا دمای محیط انجام شود، استحاله مارتنزیتی در دمای  oC 20 متوقف می‌گردد. سرد کردن فولاد تا دمای t˝ که همان دمای Mf است منجر به افزایش درصد مارتنزیت می‌شود ولی مقداری آستنیت باقیمانده در ساختار حضور دارد [2]. آستنیت باقیمانده که یک فاز نرم است باعث کاهش سختی فولاد پس از کوئنچ خواهد شد. اگر درصد آستنیت باقیمانده بالاتر از 10% باشد باعث کاهش فاحش سختی در نمونه می‌شود (شکل 2-3). هر چه درصد کربن بالاتر باشد، درصد آستنیت باقیمانده نیز بیش‌تر خواهد بود (شکل 2-4). اگر یک فولاد‌‌‌ هایپریوتکتویید از منطقه کاملاً آستنیتی در بالای Acm سرد شود، ساختار پس از سرد کردن از مارتنزیت و آستنیتت باقیمانده تشکیل خواهد شد و همان‌طور که در شکل 2-3 مشخص است سختی با افزایش درصد کربن، به دلیل افزایش در مقدار آستنیت باقیمانده، کاهش خواهد یافت؛ اما اگر فولادهای‌‌‌ هایپریوتکتوید از منطقه دوفازی آستنیت – سمانتیت، کوئنچ شوند، ساختار نهایی فولاد از مارتنزیت – سمانتیت – آستنیتت باقیمانده تشکیل می‌شود. تحت این شرایط سختی این فولادها یکسان بوده و وابسته به درصد کربن نیست [2].

 

شکل2-1. دمای شروع و پایان استحاله مارتنزیت (f  Mو Ms) با توجه به درصد کربن در فولاد [3].

 

جدول2-1. تأثیر 1% از عناصر آلیاژی بر دمای شروع استحاله مارتنزیت در فولادهایی با 9/0 – 1% کربن [3]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تغییر در دمای شروع استحاله مارتنزیتی (oC) عنصر آلیاژی
55- Mn
35- V
30- Mo
17- Ni
15- Cr
12- W
10- Cu
Si
12 Co
30 Al

جدول 2-2. تأثیر 1% کروم بر دمای شروع استحاله مارتنزیتی در فولادهایی با درصد کربن مختلف [3]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:00:00 ب.ظ ]




بیان مسأله:

 

مشکلات جامعه ی متمدن  امروزی  و فشارهای زندگی ناشی از آن مربوط به قشر خاصی نیست، بلکه همه ی افراد  و گروه ها در زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی تحت تاثیر تنش ها و چالش های روانی قرار میگیرند. بنابراین بهداشت روانی موضوع مهمی است که کمتر از یک قرن است مسوولان دولتی و بهداشتی  و دست اندر کاران مربوطه تلاش جدی در خصوص آن برداشته اند. بنحوی که سازمان بهداشت جهانی (World Health Organization  WHO=  )سلامت روانی را در مراقبت های اولیه بهداشتی قرار داده است.بنابراین لازمه زندگی سالم و پویا و رشد و شکوفایی افراد داشتن سلامت روانی  همانند سلامت فکر و روان و حفظ آن، توانایی مقابله با مشکلات و پالش های زندگی،توانایی داشتن تعامل و روابط سالم و صمیمانه با دیگران و داشتن زندگی هدفمند و پربار برای هر انسانی از اهمیت زیادی برخوردار میباشد

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

به این ترتیب، کاهش سطح کیفیت زندگی، در حضور نگرانی  می‌تواند هم وجود نگرانی و هم عواقب آن را محرز کند. از طریق بررسی کیفیت زندگی می‌توان گروه‌های در معرض خطر را بهتر شناسایی کرد و تدابیر لازم برای پیشگیری از نزول سلامتی در آنها به کار بست.

 

اولویت‌بندی افراد جامعه از نظر نیاز به تدابیر بهداشتی هم می‌تواند از پیامدهای دیگر آن باشد که با توجه به کمبود منابع در کشور ما می‌تواند برای مدیران نظام بهداشتی سودمند باشد. اما لازمه همه این موارد، بررسی میزان و چگونگی ارتباط بین نگرانی با کیفیت زندگی است. لذا  این تحقیق به منظور  بررسی و تعیین  ارتباط بین میزان نگرانی دانشجویان با كیفیت زندگی آنها در دانشجویان دانشگاه علوم پزشكی و خدمات  بهداشتی درمانی استان مركزی انجام گردید.

 

کلیات:

 

 از ازل تا امروز و حی تا ابد  موجودات زنده دست به هر کاری می زنند تا زننده بمانند. در حقیقت ” شوق زندگی” خواست اصلی همه موجودات زنده خصوصا انسان میباشد. انرژی زیست شیمیایی هر موجود زنده در مسیر بقا جاری است،اما در مرحله مشخصی از تکامل ،بخشی از این انرژی صرف تولید مثل و ثبات زندگی میشود، و حیات  در زندگی آیندگان ادامه مییابد.

 

موجود زنده میتواند  قوی ،سرشار از انرژی،توانای کسب غذا، آماده دفاع از خود باشد ، و یا مریض، رو به اضمحلال ،ضعیف و در نهایت  در شرف نابودی باشد.هنگامی که انسان گرسنه،تشنه،یا بیمار است،تقریبا فاقد حال و هوای دوست داشتن است و فردی تحریک پذیر،خشن،پرخاشگر، و ناامید بنظر میرسد. هنگامی  که هیچ عاملی موجود زنده را تهدید  نمی کند،انسانها بگونه ای عمل میکنند که گویی منبع انرژی  جدیدی را دارا هستند.عشقی متعادل  نسبت به خود و دیگران برای ادامه بقا در آنها مشاهده میشود.

 

تا زمانی  که انسان با محرک خاصی روبرو نشود حالت تعادل نسبی خویش را حفظ می نماید . در هر زمانی که در معرض فشار قرار گیرد  و تعادل  درونی وی به مخاطره افتد،معمولا واکنش از خود نشان میدهد.واکنش  میتواند تنی- روانی و یا روان تنی باشد.

 

بر طبق  اصل ثبات، همه موجودات  زنده قادرند به محرکات درونی و بیرونی پاسخ  یا واکنش  نشان دهند .هنگامی  که او تحریک میشود،تعادل او نیز به هم میخورد.و هر موجود زندهای تمایل دارد تعادل پیشین را باز یابد.

 

شکی نیست که مکانیسم های عصبی،غددی،وآسیب شناسی- فیزیولوژیکی  واسطه هایی هستند  میان متغییر های روان شناختی و بیماری( 1).

 

زندگی در محیط بیش از حد شلوغ،مواجهه با تغییرات زندگی خانوادگی،موقعیتهای دردناک،مشاغل سنگین،از دست دادن شغل و پیوند های زناشویی،تعصبات،و مورد تعقیب و آزار قرار گرفتن ممکن است باعث واکنشهای هیجانی شدیدی گردد که بشدت بر تحریک دستگاه شبکه ای و ترشح غدد تاثیر گذارد.افزایش جمعیت ، مهاجرت، فقر، اختلافات خانوادگی، ونقصان در کیفیت تعاملات اجتماعی میتواند باعث فراخوانی آن دسته از پاسخهای ایمنی شناختی –فیزیولوژیکی گردد که مقاومت فرد را نسبت به بیماری کاهش دهد(2،3).

 

تحریک بیش از حد ممکن است  باعث”برانگیختگی افراطی دستگاه خود مختار و قشر مغز شود که به عملکرد شناختی یا حرکتی منجر شود.این بر انگیختگی مستمر و یکنواخت ممکن است به تغییرات فیزیولوژیک و همچنین رفتاری منجر شده و آمادگی عمومی فرد را برای ابتلا به بیماری افزایش دهد(3).

 

تغییرات محیطی می تواند تاثیر عمیقی روی تعادل  هورمونی بدن داشته باشد ،و گروهی از عوامل اقتصادی –اجتماعی و اجتماعی فرهنگی نقش تعیین کنندهای در علت شناسی اختلالات روان تنی دارند(4).

 

درجامعه رو به پیشرفت که افراد بیش از گذشته در برابر موقعیت های تنش زا قرار میگیرند . به نظر می رسد بهداشت روانی مربوط به همه انسان ها  و کل جامعه می شود. لذا یک مساله مهم بین المللی میباشد که کل انسانهای  روی زمین باید در جهت تامین بهداشت روانی همکاری نمایند(5).

 

تعریف کیفیت زندگی:

 

کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که همه ابعاد زندگی از جمله سلامت را در بر می گیرد. این اصطلاح که در زمینه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هم استفاده می شود، اغلب در مطالعات پزشکی کاربرد دارد و از نظر بیشتر متخصصان شامل ابعاد مختلف فیزیکی، فیزیولوژیکی ، اجتماعی، جسمی و معنوی می باشد.

 

کیفیت زندگی از نظر لغوی به معنی چگونگی زندگی کردن است . با وجود این مفهوم آن برای هرکس منحصر به فرد و با دیگران متفاوت می باشد. عده ای  از محققان این واژه را پیچیده تر از آن می دانند که بتوان آن را در یک جمله توصیف نمود . علیرغم اینکه در مورد تعریف کیفیت زندگی چالش های متعددی وجود دارد، ولی متخصصین در محدوده ای از مفاهیم با هم اتفاق نظر دارند. بعضی از متخصصان در مورد ذهنی بودن و پویا بودن  این مفهوم توافق دارند. اغلب آنها معتقدند کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی و در برگیرنده حقایق مثبت و منفی زندگی است. از طرفی عده ای آن را یک مفهوم فردی قلمداد می نمایند، به این معنا که حتماَ باید توسط خود شخص، بر اساس نظر او و نه فرد جایگزین تعیین گردد. سازمان جهانی بهداشت تعریف جامعی از کیفیت زندگی ارائه داده است: درک فرد از وضعیت کنونی اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی می کند و ارتباط این دریافت ها با اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت های مورد نظر فرد. 

 

عصر امروز را عصر اضطراب می نامند . مشکلات و پیچیدگی های زندگی کنونی، انبوه اطلاعات و تغییر سریع آنها ، بی توجه ای به تعالیم دینی و اخلاقی و ارزشهای خانوادگی و ملی ، زیر پا نهادن سنت ها و نهایتا غرق شدن در دنیای صنعت و فناوری غول آسای قرن حاضر، برای افراد ساکن بر روی این کره خاکی اضطراب های فزاینده ای را به ارمغان آورده است (6 (

 

بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی در بیش از 400 میلیون نفر در جهان به اضطراب مبتلا هستند(7) این پدیده علت اولیه تا 25 درصد  از تمام مشکلات روانی محسوب می شود( 8 .(اضطراب از دو بخش کاملا مستقل تشکیل شده است. اول تهیج پذیری یا اضطراب جسمانی  که بیشتر بر جنبه های هیجانی و نشانه های  بدنی مثل تعریق،سرخ شدن چهره،افزایش ضربان قلب و موارد مشابه تاکید دارد(9 (. و مولفه دوم ، نگرانی یا اضطراب  شناختی  است که در آن جنبه های شناختی بر جنبه های بدنی غلبه دارد.نگرانی یکی از اجزای مهم اضطراب میباشد. و به صورت پیش بینی و انتظار وقایع ناخوشآیند در آینده تعریف می شود(10 (.

 

مفهوم اضطراب به اجزای  شناختی و رفتاری تقسیم میشود. جزء رفتاری اضطراب در افراد  به صور مختلف تظاهر می یابد.بگونه ای که افراد مبتلا به اضطراب  مشابه در بسیاری از موارد ممکن است علایم متفاوتی  یا حتی متضاد داشته باشند. این مسئله  امکان بررسی اضطراب و عوارض آن را مشکل می سازد. این در حالی است که  جزء شناختی اضطراب که همان  نگرانی است از ثبات بیشتری برخوردار  میباشد و 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 الگوی مشابه تری را در افراد تعقیب می کند.لذا بررسی آن نیز دقیق تر از اضطراب می باشد)11(.

 

مطالعات گوناگونی نشان می دهند که نگرانی با افزایش خطر بروز اختلالات روانی، اختلالات اجتماعی و شغلی ، افزایش استفاده از خدمات بهداشتی و مشکلات  جسمانی در جامعه همراه میباشد )12(.

 

مطالعات انجام شده در مورد نگرانی در ایران اندک است . هرچند دربعضی مطالعات انجام شده بیش از 35 در صد دانشجویان از نگرانی متوسط و شدید رنج می برند که این میزان بالاتر از گزارش های دیگر کشورها میباشد(13 (.

 

نیازهای اساسی انسان:

 

انسان موجودی نیازمند است و بجز برای زمانی کوتاه ندرتا به یک ارضای کامل دست می یابد.

 

به عقیده بسیاری از انسان شناسان و دانشمندان علوم انسانی، انسان  همواره نیازهایی دارد که عامل اصلی حرکت، تلاش و رفتارهای او می باشد.

 

شناخت نیازهای فرد و فراهم آوردن شرایط و امکاناتی که بتواند در حد مناسب و متعادل به رفع نیازهای او بپردازد، ضمن آن که موحب پیشگیری از مشکلات ، اختلالات جسمی و روانی میشود، موجب رشد و شکوفایی استعداد های وی نیز می گردد.

 

تعریف نیاز:

 

نیاز ، یک تقاضای طبیعی برای حفظ تعادل حیاتی بدن و سازگاری هرچه بهتر ارگانیسم با محیط می باشد. تعادل حیاتی به این معنی است که بدن تمایل دارد  یک محیط داخلی ثابت را برای خود حفظ کند. به عبارت دیگر، انسان همواره به دنبال تعادل است، بروز نیاز باعث بر هم زدن تعادل فرد شده و فرد جهت حفظ هموستاز ، تمام نیروها و افکار خود را بسیج خواهد نمود.

 

از دیدگاه نظریه پردازان انسان شناسی، نیازهای انسان به دو دسته تقسیم می شوند:

 

الف:نیازهای اولیه، که تامین آنها برای حفظ و برقراری تعادل بدن ضروری میباشد.

 

ب:نیازهای ثانویه، تاثیر مستقیمی جهت برقراری تعادل نداشته و صرفا برای سازگاری بیشتر و بهتر روانی-اجتماعی فرد می باشند.

 

نخستین عاملی که محرک انگیزش تلقی میشود، نیاز است. دانشجویی که احساس نیاز می کند، مفهوم آن این است که در فعالیت معینی نیازش برآورده میشود. بنابراین ، نیاز به موفقیت هنگامی پدید میآید که فرد در رسیدن به هدفی که لازمه اش کوشش رضایت بخش است توفیق حکمرانی، رهبری و دردست گرفتن اختیار دیگران را کسب نماید. نیاز در حقیقت پایه و بنیاد اغلب رفتارها را تشکیل میدهد (1).

 

در سال 1954 ابراهام مازلو(A.H.Mazlow) نیازهای انسان ها را به 5 گونه و نهایتا در سال 1970 به 7 گونه بصورت سلسله مراتب تقسیم نمود.

 

او این نیازها را به دو دسته مهم گروه بندی نمود:

 

الف: نیازهای کمبود(Deficiency needs)  و

 

 ب: نیازهای رشد(Growth needs) یا هستی

 

او بیان نمود که نیازهای رده بالاتر هنگامی پدید میآیند که نیازهای رده پایین ارضاء شده باشد، و هرگاه نیازهای رده پایین با نیازهای رده بالا  برخورد کنند، در شرایطی برابر نیازهای رده پایین چیره می شوند.

 

او اعتقاد دارد که بالاترین سطح کارکرد هنگامی نمایان میشود که فرد به خودشکوفایی دست یافته باشد. یعنی تمام نیازهای او در  سلسله مراتب انگیزه ها ارضاء شده باشد.

 

مازلو نیازهای 1 الی 4 نیازهای رده پایین یا کمبود یا بنیادی و نیازمندی های 5،6 و 7 نیازهای رده بالا یا رشد و پیشرفت را تشکیل میدهند.

 

سلسله مراتب نیاز مازلو:

 

7-خودشکوفایی (Self actualization)

 

6-نیازهای زیبایی (Aesthetic needs)

 

5-نیازهای شناختی (Cognitive needs)

 

4-نیاز به احترام و با ارزش بودن

 

3-نیازهای عشق و وابستگی (Love and  belonging needs)

 

2-نیازهای ایمنی (Security needs)

 

1-نیازهای فیزیولوژیک (Physiological needs)

 

 

 

مازلو ، اختلاف بین نیازهای کمبود و نیازهای رشدی را به شرح زیر بیان می نماید:

 

الف: در صورت رفع نیازهای کمبود، تلاش جهت ارضای نیازهای رشد شروع خواهد شد.

 

ب:تامین نیازهای کمبود ، نقش پیشگیری داشته، یعنی از ابتلا به بیماری پیشگیری خواهد نمود. در صورتی که تامین نیازهای رشد ، موجب  تندرستی میگردد.

 

ج:با برآورده شدن نیازهای کمبود، فرد احساس راحتی و آرامش میکند، ولی با ارضای نیازهای رشد در فرد احساس رغبت جهت انجام فعالیت ها ایجاد میشود.

 

د:نیازهای کمبود در همه انسان ها یکسان میباشد ، اما نیازهای رشد از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:57:00 ب.ظ ]




: تغذیه­ی روده­ای یک روش ارجح و ایمن در بیماران بستری در بخش­های ویژه به شمار می­آید که علیرغم مزایای فراوان آن دارای عوارضی از جمله آسپیراسیون تنفسی می­باشد. پنومونی ناشی از آسپیراسیون مسئول ایجاد 15 تا 20 درصد عفونت بیمارستانی و افزا یش 39 درصدی هزینه­ها می­باشد و همچنین یکی از ده علل مرگ در ایالات متحده تلقی می­گردد که با انتخاب بهترین روش تغذیه می­توان از این عارضه پیشگیری کرد.

 

هدف: این پژوهش به منظور تعیین میزان بروز آسپیراسیون تنفسی دو روش تغذیه­ی لوله­ای بلوس متناوب و قطره­ای متناوب کیسه­ای در بیماران بستری در بخش­های ویژه انجام شده است.

 

مواد و روش­: در این مطالعه نیمه تجربی 72 بیمار بستری در بخش آی­سی­یو و تروما که به روش لوله­ای، تغذیه می­شدند به روش تدریجی و پس از بررسی متغیرهای زمینه­ای به دو گروه بلوس متناوب و روش قطره­ای متناوب کیسه­ای  تقسیم ­شدند. در روش بلوس متناوب، به مدت سه روز 150 تا 300 سی­سی مایع غذایی 7 بار در روز و با فاصله زمانی هر 3 ساعت  طی مدت زمان  10 تا 15 دقیقه به وسیله­ی سرنگ 60 سی­سی به بیمار گاواژ می­شد و در نوع قطره­ای متناوب همان مقدار ماده­ی غذایی به مدت سه روز با کمک کیسه­ی تغذیه­ای كه به پایه سرم آویزان بود، طی مدت زمان30 تا 60 دقیقه وارد معده­ی بیمار می­شد جهت پی بردن به آسپیراسیون تنفسی  به کلیه محلول­های غذایی متیلن­بلو 1 درصد به میزان 5/0 سی­سی به هر 500 سی­سی مواد غذایی اضافه می­شد و در صورت نیاز بیمار به ساکشن، هر گاه هنگام ساكشن لوله­ی تنفسی، رنگ آبی ناشی از متیلن­بلو در ترشحات ریوی بیمار مشاهده می­شد، آسپیراسیون تنفسی برای بیمار محرز می­گردید.

 

نتایج: یافته­ ها نشان داد که میزان بروز آسپیراسیون تنفسی در روش تغذیه­ی لوله­ای بلوس متناوب 6/5 درصد و در نوع  قطره­ای متناوب کیسه­ای 0 بوده است و آزمون دقیق فیشر تفاوت آماری معنی­داری را بین دو گروه نشان نداد(47/0 > p).

 

بیان مسأله:

 

تغذیه از نیازهای اساسی و فیزیولوژیک انسان محسوب می­شود. هر موجود زنده­ای جهت کسب انرژی وابسته به تغذیه مناسب می­باشد که این خود منجر به تعادل بدن و وضعیت همودینامیک فرد می شود . این نیاز زمانی که فرد در بیمارستان بستری می­گردد تغییر می­یابد و ممکن است بسته به نوع بیماری و شرایط  فرد این تغییر و دگرگونی بسیار زیاد باشد(1،2).

 

از جمله بیمارانی که وضعیت تغذیه­ی آنان دستخوش تغییرات وسیعی می­گردد، بیماران بستری در بخش ویژه، به خصوص آی­سی­یو است. تغذیه کافی و مناسب زیربنا و اساس موفقیت همه درمان­ها محسوب می­شود که موجب تسریع در بهبودی، کاهش عوارض بیماری و کاهش هزینه­ها می­گردد . بسیاری از بیماران بستری در بخش ویژه به دلیل قرار گیری در یک شرایط پر استرس نظیر سپسیس، جراحی، تروما و نارسایی ارگان نیاز به انرژی بیشتری دارند و بنا به دلایلی نظیر کاهش سطح هوشیاری، موانع فیزیکی عبور غذا ، زخم­ها ، تومورها ، نارسایی تنفسی، عفونت­های ریوی، سوختگی و غیره  قادر به تأمین نیاز تغذیه­ای خود از راه طبیعی نیستند. لذا شدیداً در معرض خطر سوء تغذیه قرار دارند(2،3،4،5).  کاهش وزن در طی بستری در بیمارستان شایع بوده و تخمین زده شده که نیمی از بیماران بستری در اروپا و آمریکای شمالی دچار سوء تغذیه می­گردند(6).

 

 سوء­تغذیه همچنین یک مشکل شایع در بیماران بستری در بخش آی­سی­یو می­باشد(7). بررسی­ها میزان  سوء تغذیه در بیماران بستری در آی­سی­یو را30 تا 55 درصد نشان می­د­هد که این امر منجر به ضعف عضلات قلبی، کاهش فشار خون،  نقص در سنتز کلاژن، تأخیر در بهبود زخم،  نقص سیستم ایمنی و افزایش عفونت متعاقب آن، ضعف عضلات تنفسی و نا توانی در جدا کردن بیمار از ونتیلاتور و در نتیجه افزایش مدت زمان بستری در بیمارستان و بالا رفتن هزینه­ها و مرگ  می­گردد (3،4،7،8). این مشكلات در سالمندان جدی­تر بوده طوری كه براساس بررسی­های موجود، بیماران سالمندی كه وضعبت تغذیه­ی نامناسبی در طی روزهای بستری داشته­اند نه تنها میزان مرگ و میر در آنها 8 برابر 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 بیشتر بوده، حتی خطر مرگ طی 90 روز پس از ترخیص نیز، 9/2 برابر بیشتر بوده است (9).هم­چنین در مطالعه­ انجام شده بر روی بیماران بستری درآی­سی­­یو تقریباً 36 درصد بیماران، کمتر از90 درصد انرژی مورد نیاز خود را دریافت می­کنند(10)، مطالعه­ انجام شده توسط کورا[4]  جهت ارزیابی وضعیت  تغذیه­ی  بیماران در طی 72 ساعت اول بستری، نشان داد که  میزان بروز عوارض در بیماران با سوء­تغذیه به طور معنی­داری بیش از بیماران با وضعیت تغذیه­ای مناسب می­باشد(01/0 > P)(8 ).   بنابراین، حمایت تغذیه­ای امری ضروری و حیاتی محسوب می­گردد.

 

 طبق تجربه­ی پژوهشگر در بخش­های مختلف بیمارستان، تغذیه بیشتر به روش بلوس متناوب با استفاده از سرنگ و در برخی موارد به شکل مداوم با استفاده از پمپ تغذیه صورت می­گیرد. با توجه به اینکه  بخش­های آی­سی­یو شهر رشت  مجهز به پمپ تغذیه­ای می­باشد و از آنجایی­که در استفاده از این پمپ­ها نیاز به فرمولای غذایی خاص بوده که به شکل آماده در بازار موجود است(17 ) ولی متاسفانه به دلیل عدم امکان دسترسی به این فرمولا در این مراکز درمانی و استفاده از مواد غذایی تهیه شده ازطرف  آشپزخانه بیمارستان و به دلیل حساسیت بالای این دستگاه­ها و سازماندهی شدن آنها با محلول­های غذایی آماده در بازار، در بسیاری از موارد دیده شده که هنوز شیوه رایج  تغذیه  در آی­سی­یوهای شهر رشت، همان روش استفاده از سرنگ می­باشد.  متأسفانه در بسیاری از موارد تغذیه بوسیله سرنگ با سرعت و فشار نامناسب انجام می­شود که می­تواند منجر به عوارض خطرناکی ازجمله آسپیراسیون تنفسی گردد (9 ) که این مسئله خود منجر به افزایش مدت زمان بستری و افزایش هزینه­های بیمار و سیستم سلامت و درمان  می­گردد در صورتی که در نوع قطره­ای با استفاده از کیسه­های تغذیه­ای ، سرعت و فشار محلول غذایی یکنواخت بوده  و احتمالا  عوارض کمتری به دنبال دارد و حتی استفاده از کیسه­های غذایی طی مدت زمان 24 ساعت موجب بروز عفونتهای گوارشی نخواهد شد(12) با توجه به اینکه هنوز استفاده از سرنگ علیرغم موجود بودن پمپ­ها جزء رایج­ترین روش به شمار می­آید لذا با توجه به عوارض ذکر شده و مزایای استفاده از کیسه­های غذایی، پژوهشگر بر آن شد که شیوه رایج تغذیه بلوس با استفاده از سرنگ را با نوع قطر­ه­ای با استفاده از کیسه­های تغذیه ای را از نظر بروز آسپیراسیون با هم مقایسه کرده  تا زمینه ای برای تکرار پژوهش دراین حیطه گردد و در نهایت، در صورت تأیید این روش، از نتایج آن استفاده شود.

 

[1] – Sepsis

 

[2] – Malnutrition

 

[3] – ventilator

 

–  Correia

 

[5]-  Scurlock . etal

 

[6] – Septicemia

 

[7] – Zaloga

 

[8] – Artinian . etal

 

[9] – Serpa.etal

 

[10] – Sao Paulo

 

– Dudek

 

[12]-  Koretz

 

[13] – intermittent  drip  

 

[14]-  intermittent bolus

 

[15] – cyclic                                                                                                                                                                       

 

[16] – continuous

 

[17] – dumping syndrome

 

[18] – hyperglycemia

 

[19] – hypercapnia

 

[20] – aspiration

 

[21] – leukocytosis

 

[22]- Metheny. etal

 

[23] – Parish

 

[24] – Rhoney.etal

 

[25] – Lee.etal           

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:57:00 ب.ظ ]




امروزه دركنارافزایش طول عمر،عامل مهم دیگری مثل چگونگی زندگی كردن یا كیفیت زندگی مطرح است ، بنا به تعریف گروه كیفیت سازمان جهانی بهداشت كیفیت زندگی به ادراك فرد از جایگاه خودش درزندگی ، با توجه به بافت فرهنگی جامعه و اهداف ، معیارها و نگرانی های فرد اشاره دارد و از متغیرهایی مثل سلامت جسمانی ، وضعیت روانشناختی ، استقلال و روابط اجتماعی ناشی می شود ( استنر، کوپر و اسکوینگتون ، 2003) .  كیفیت زندگی با بهداشت روانی افراد ارتباط دارد و به بیان حالات وتغییرات وتوانایی های افراد و میزان رضایت افراد از عملكرد های زندگی می پردازد . منظور از کیفیت زندگی توجه به آن جنبه از زندگی است که بیانگر بهترین وضعیت زندگی برای فرد است( نجات[1]، 2008). اکثر محققان معتقدند که کیفیت زندگی دارای ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی می باشد و با عواملی مانند سن، فرهنگ، جنسیت، تحصیلات، طبقه اجتماعی، بیماری و محیط اجتماعی ارتباط دارد (کینگ و هیندز[2]، 2011) امروزه توجه به ظرفیت هایی معطوف شده است كه دركیفیت زندگی نقش بسیار دارند.  یكی ازاین مؤلفه ها، حمایت های اجتماعی اطرافیان می باشد. شواهدی که از مطالعات مختلف به دست آمده نشان می دهد که حمایت های اجتماعی نقش مهمی در سلامتی افراد بازی می کنند . همچنین حمایت های اجتماعی باعث کاهش آثار منفی استرس های فراوانی که از محیط و جامعه کسب می گردد و به تبع آن بر کیفیت زندگی اثر مستقیم و مثبت خواهد داشت (جانگر، 2002).

کیفیت زندگی

علاوه بر متغرهای فردی و محیطی که تاثیر بالقوه ای بر سلامت افراد دارند شیوه های تربیت خانواده نیز بر کیفیت زندگی و به تبع آن برسلامت افراد تاثیر می گذارند.

 

بامریند(1971) مجموعه بررسی‌هایی انجام داد كه در آنها الگوهایی از شیوه‌های رفتاری والدین مشخص شده است. دراین بررسی‌ها چهار جنبه رفتار والدین با كودك شامل كنترل، سطح توقع برای رفتار عاقلانه، روشن بودن ارتباط بین والدین و كودك و مراقبت از سوی والدین مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت شیوه تعامل والدین در سه گروه تقیسم‌بندی شد. والدین اقتدارگراكه با ویژگی‌هایی چون تشویق روابط كلامی، واگذاری حدودی ازخودمختاری به همراه وجود مرزهای مشخص برای رفتار و عملكرد فرزند مشخص می‌شوند. والدین سلطه جو، اطاعت بی چون و چرای فرزند را یك حسن می‌دانند و در كنترل فرزندان از خشونت و تنبیه بدنی استفاده می‌كنند. والدین سهل‌گیر هیچگونه مرز و چارچوبی برای فرزندان تعیین نمی‌كنند و خود را از مسئوولیت‌های والدینی رها می‌كنند.

 

پژوهش‌های انجام شده دراین زمینه نشان می‌دهد كه هر كدام از این شیوه‌ها آثار و پیامدهای خاصی را به دنبال دارد. پژوهش طاهری (1374) نشان داد كه نوع سبک فرزندپروریپدران بر میزان اضطراب فرزندان تاثیر می‌گذارد. پژوهش چناری (1374) نیزنشان داده كهبین خودپنداره فرزندان و نگرش تربیتی والدین رابطه مثبتوجود دارد. علاوه بر آن در تحقیقات خارجی، ویلانگ و همكارانش (2004) مشخصكرده‌اند كه سبك‌های فرزند‌پروری به صورت مستقیم برویژگی‌های شخصیتی فرزندان و از این طریق بر بیماری‌ها و كیفیت زندگی آنهاتاثیر می‌گذارد.  با توجه به مسائل مطرح شده پژوهش حاضر به بررسی اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابله ای و حمایت های اجتماعی در رابطه با کیفیت زندگی ، نشانگان روانشناختی و سبک های فرزند پروری زنان سرپرست خانوار می پردازد.

 

2-1- بیان مسأله

 

تغییرهای ایجاد شده در جوامع در دهه‌های اخیر سبب ایجاد تغییر ساختار خانواده، پذیرش مسئولیت بیشتر و استرس بیشتر جهت اداره‌ی زندگی گردیده است. (كوین[1]،2003). در كشور ما طی آمارهای ارائه شده توسط رئیس پژوهشكده آمار بر اساس سرشماری سال 90 از 21 میلیون خانوار موجود در كشور 2 میلیون و 500 خانوار زن سرپرست هستند و به عبارت دیگر در سال 90 سهم خانواده‌های زن سرپرست نسبت به سال 85 از 5/9 درصد به 5/12 درصد افزایش یافته (پایگاه تحلیلی خبری خانواده و زنان، 1393). و به گفته رئیس مركز آمار ایران تا سه سال آینده آمار زنان سرپرست خانوار به 15 درصد افزایش می‌یابد (Mehr News Agency, 2014). در خانواده‌های ایرانی، اغلب مرد (پدر) سرپرست خانواده محسوب می‌شود. اما تحت شرایطی این مسئولیت به عهده زنان (مادر) قرار می‌گیرد (حبیبی، قنبری، خدایی، قنبری،1391).

 

بر مبنای تعریف سازمان بهزیستی كشور زنان سرپرست خانوار شامل زنانی هستند که به واسطه فوت ، طلاق ، زندانی شدن همسر و غیره سرپرستی خانواده را به عهده دارند . 

 

قابل ذکر است مواردی از قبیل فوت، جدایی از همسر و سایر عوامل یاد شده نیازمند سازگاری مجدد هستند (كوین، 2003).

 

این زنان بواسطه وجود مشكلاتی كه در زمینه سرپرستی دارند جزء اقشار آسیب‌پذیر جامعه به شمار می‌روند (شعبان‌زاده، بهرام‌آبادی، حاتمی، زهراكار، 1392). در جوامع كنونی وقوع تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی منجر به تغییرات ساخت خانواده شده و شكل‌گیری پدیده «زن سرپرستی» به امری عادی تبدیل گردیده (بادنجانی، بیرامی، هاشمی، 1391). این زنان، با از دست دادن همسر به یكباره با جهان دیگری روبرو می‌شوند. دنیایی كه بسیاری از مختصات آن برای ایشان ناآشنا است (سیدمیرزایی، عبدالهی، كمربیگی، 1390). در این ساخت خانوادگی جدید زنان نیاز به تاب‌آوری بالایی دارند و در این بین زنان در زندگی روزمره خود با مشكلات متعددی مواجه می‌شوند كه ممكن است ایشان را به مشكلات اجتماعی و روانی دچار كند. طبق گزارش خبرگزاری مهر و اعلام رئیس پژوهشكده آمار ایران 30 درصد از زنان سرپرست خانوار به دلیل مشكلات جسمی خاص یا مشكلات روانی از كار افتاده هستند.

 

در این راستا یافته‌ها نشان می‌دهد، عمده‌ترین مشكلات زنان سرپرست خانوار در قالب مشكلات اجتماعی، اقتصادی، نگرش‌های منفی اجتماعی نسبت به آنها، نگرانی نسبت به آینده فرزندان و تعدد و تعارض نقش‌ها تظاهر پیدا می‌كند (بادنجانی، بیرامی، هاشمی،1391).

 

از جمله موارد یاد شده مشكلات اقتصادی بوده و همواره مشكل فقر در خانواده‌های زن سرپرست بیشتر از خانواده‌هایی با سرپرست مرد می‌باشد، و این خود باعث نگرانی دربارة آینده خود و فرزندانشان می‌شود (كوین، 2003).

 

گزارش رئیس پژوهشكده آمار ایران نیز مؤید این موضوع بوده و درآمد زنان سرپرست خانوار را حدود 34 درصد كمتر از مردان سرپرست خانوار بیان نموده است.

 

عامل فقر اقتصادی ، به تنهایی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خود را بر وضعیت فرهنگی و اجتماعی خانواده بر جای می‌گذارد (حبیبی، قنبری، خدایی، قنبری، 1392).

 

این زنان به علت برخورداری از تحصیل و مهارت‌های فنی و آموزشی كم‌تر نسبت به سایر زنان حتی در صورت فعالیت اقتصادی ، در مشاغل كم درآمد مشغول به كار می‌شوند (شعبان‌زاده، بهرام‌آبادی، حاتمی، زهراكار، 1392). در واقع این زنان از نظر دستیابی به امكانات و خدمات محدودیت دارند و اغلب با عواملی چون عدم دسترسی به فرصت‌های شغلی، كم سوادی، نداشتن درآمد مستمر مواجه بوده (سیدمیرزایی، عبدالهی، كمربیگی، 1390). و همین نابرابری در فرصت‌ها یكی از عوامل بسیار مهم شكل‌گیری مشكلات فوق‌الذكر می‌باشد.

 

در حال حاضر طبق اظهارات رئیس پژوهشكده آمار ایران 82 درصد زنان سرپرست خانوار بیكار بوده و میانگین درآمد سالیانه ایشان 9 میلیون و900 هزار تومان است و 81 درصد زنان سرپرست خانوار دهك اول بی‌سواد بوده و دارای جمعیت خانواده‌ای بالا و درآمد پایین می‌باشند.

 

حال آنچه مطرح است نه تنها این زنان با مشكل فقر روبه‌رو بوده، بلكه بواسطه عقاید و سنت‌های موجود در جامعه مورد قضاوت قرار گرفته و در كشمكش با فرهنگ مردسالاری جوامع مسئولیت خانواده را به دوش می‌گیرند (حبیب[2]، 2010).

 

در واقع زنان سرپرست خانواده نسبت به مردان سرپرست خانواده ، به دلیل داشتن چند نقش مختلف و همزمان مانند اداره‌ی امور خانه و تربیت و مراقبت از فرزندان و كار در خارج از خانه با دستمزد كمتر، استرس و مشكلات روانی بیشتری را تجربه می‌كنند. زنان سرپرست خانواده معمولاً چندین نقش مختلف را ایفا می‌كنند و به واسطه آن دچار تعارض نقش‌ها می‌شوند و این امر به ایجاد استرس و اضطراب در آنها منجر می‌شود (بادنجانی، بیرامی، هاشمی، 1391).

 

در این خصوص تحقیقات نشان داده حتی مادرانی كه حضانت فرزندان را به عهده ندارند نسبت به پدران بی حضانت دو برابر بیشتر با فرزندان تماس دارند (صادقی، ناجی، محمدزاده، كریمیان، 1392) و وقتی زن سرپرست خانوار مجبور می‌شود از انتظارهای جنسی پیروی كند، نمی‌تواند به مهارت‌ها و یا تمایلات خود در زمینه‌های خارج از مرزهای جنسی خویش دست یابد (پروچسكا، 2007) . همچنین اغلب روابط ایشان با اطرافیان خدشه‌دار گردیده بطور مثال طی بررسی صورت گرفته افراد هنگامی كه طلاق می‌گیرند سه تا از دوستان خود را از دست می‌دهند و یا افراد مطلقه دو برابر بیشتر از متأهلین احتمال قطع ارتباط با یك دوست نزدیك را دارند كه این احتمال طرد شدن می‌تواند از سوی دو طرف رابطه دوستانه باشد (صادقی، ناجی، محمدزاده، كریمیان، 1392). 

 

در مجموع عوامل مختلف یاد شده از جمله عوامل اجتماعی و اقتصادی سلامت روانی زنان سرپرست خانوار را تحت تأثیر قرار داده و باعث می‌گردد كه خلق افسرده‌ای داشته كه این خلق افسرده میل به انزوا و كناره‌گیری از دیگران را ترغیب می‌كند و در نتیجه افسردگی ایشان را در یك چرخه معیوب تشدید نموده (حبیبی، قنبری، خدایی، قنبری،1392). در صورتیكه روابط اجتماعی گسترش یافته- دریافت حمایت اجتماعی را افزایش می‌دهد و در نهایت منجر به كاهش افسردگی می‌گردد.

 

همچنین فرزندان خانواده‌های زن سرپرست به احتمال بیشتری دچار مشكلات رفتاری و اجتماعی می‌شوند و از كیفیت زندگی پایین‌تری 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 نسبت به فرزندان خانواده‌های هسته‌ای برخوردارند (شعبان‌زاده، بهرام‌آبادی، حاتمی، زهراكار، 1392). با توجه به شروع بالای افسردگی و اضطراب در جمعیت زنان سرپرست خانوار (حبیبی، قنبری، خدایی، قنبری،1392) این گروه از زنان سطوح بالاتری از آسیب‌پذیری را نشان می‌دهند .

 

مجموعه مشكلات ذكر شده بهداشت روانی این گروه را متأثر می‌سازد و اگر چه ممكن است برخی از این زنان، توان سازگاری با چنین شرایطی را داشته باشند، اما اغلب آنها تحت تأثیر این شرایط مشكلات مختلفی از جمله مشكلات جسمانی، مشكلات خواب و موارد فوق‌الذكر را نشان می‌دهند (كوین، 2003).

 

با توجه به موارد یاد شده و درصد بالای استرس وارده نحوة به كارگیری راهبردهای مقابله و حمایت‌های اجتماعی دریافتی نقش به سزایی در زندگی ایشان دارد.

 

در واقع با توجه به اینكه زنان سرپرست خانوار نسبت به سایر افراد جامعه استرس‌های روزمرة بیشتری را تجربه می‌كنند، توانایی كنترل هیجانات منفی و مقابله‌ی صحیح با عوامل استرس‌زا در عملكرد روزانه ایشان قابل توجه بوده و نقش مهمی در سلامت روانی، جسمانی و كیفیت زندگی این گروه از زنان ایفا می‌كند (شعبان‌زاده، بهرام‌آبادی، حاتمی، زهراكار، 1392).

 

سبك‌های مقابله‌ای مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و فرآیندهای رفتاری و شناختی برای ممانعت، مدیریت یا كاهش استرس است (زنجانی، فیض‌آبادی، باغبانی، زهراكار، 1392). چگونگی مقابله با عوامل استرس‌زای زندگی ، به كیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار، نشانگان روانشناختی و سلامت عمومی و نیز كیفیت زندگی ایشان (با توجه به حجم و كیفیت استرس وارده) تأثیرگذار بوده ، برای مثال سبك مقابله‌ای مسأله مدار باعث افزایش كیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار می‌شود (شعبان‌زاده، بهرام‌آبادی، حاتمی، زهراكار، 1392).

 

انتخاب سبك مقابله‌ای به كار برده شده تا حدود زیادی به عوامل خلق و خو مرتبط بوده بطور مثال افراد منفعل بیشتر سبك مقابله‌ای تسلیم یا اجتناب را انتخاب می‌كنند، در حالی كه افراد پرخاشگر به احتمال زیاد از سبک مقابله‌ای جبران افراطی بهره می‌گیرند. با این حال در این انتخاب عوامل محیطی نیز نقش بسزایی دارند.

 

بطور مثال راهبردهایی كه مراقبین مهم زندگی فرد به نمایش می‌گذارند بسیار مهم بوده. لذا راهبردهایی كه اتخاذ می‌شود ماحصل تعامل بین طبع ذاتی و تعامل محیطی است .اما این راهبردها با همه تنوعی كه دارند، آثار و پیامدهای متفاوتی به بار می‌آورند و هر یك از این شیوه‌ها، متناسب با عوامل استرس‌زا می‌توانند سازگارانه، یا ناسازگارانه باشند. با این حال شیوه‌های مسأله مدار، پیامدهای سازگارانه بیشتری دارند.

 

در این راستا فقدان شبكه‌های حمایتی در فضای زندگی زنان سرپرست خانواده و ادراك ایشان از مسئولیت‌های خود در محیط خانواده بر انتخاب سبك مقابله‌ای مؤثر است (بادنجانی، بیرامی، هاشمی، 1391).

 

از طرفی میزان برخورداری زنان سرپرست خانوار از حمایت‌های اجتماعی (از سوی خانواده، دوستان و سایرین) نقش اساسی در انتخاب راهبرد مقابله‌ای سلامت روانی، شیوه‌های فرزند پروری ایشان دارد.

 

باید توجه داشت كیفیت حمایت اجتماعی از كمیت آن اثرگذارتر می‌باشد (سیدمیرزایی، عبدالهی، كمربیگی، 1390). چنانچه زنان سرپرست خانوار از حمایت اجتماعی كافی برخوردار باشند ، بهتر با شرایط زندگی‌شان سازگار می‌شوند و نقش‌های گوناگون خود را در خانواده و جامعه می‌پذیرند. و این در حالی است كه عدم برخورداری از حمایت اجتماعی كافی و راهبردهای مقابله‌ای مناسب و سازش یافته، نه تنها سلامت روانی و جسمانی زنان سرپرست خانوار را تهدید نموده، بلكه به سلامت اعضاء خانواده، كیفیت زندگی و نوع ارتباط با فرزندان ایشان نیز مؤثر است. كیفیت زندگی در واقع نگرش ذهنی فرد نسبت به جنبه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی محیطی است كه در آن زندگی می‌كند و به سادگی قابل توصیف نمی‌باشد و خود دارای شش بعد جسمانی، روان‌شناختی، سطوح استقلال، روابط اجتماعی، محیطی و معنوی است (شعبان‌زاده، زارع‌بهرام‌آبادی، حاتمی، زهراكار، 1392). عوامل متعددی كیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد كه در این بین می‌توان به تأثیر حمایت‌های اجتماعی و راهبردهای مقابله‌ای اشاره نمود.

 

با توجه به اینكه خانواده اولین و مهم‌ترین بافت اجتماعی، برای رشد و تحول انسان را فراهم می‌سازد، در جریان این رشد طبیعی هر كودك، تغییرات شناختی، عاطفی و اجتماعی را سپری نموده و در این مسیر استرس و تعارضاتی را تجربه می‌نماید، در نیازمند سازگاری بوده و به مشكلات عاطفی/ رفتاری و یا یادگیری، انجامیده كه متأثر از شیوه‌های فرزند پروری می‌باشد.

 

فرزند پروری در واقع روش‌هایی است كه والدین برای تربیت فرزندان خود به كار می‌گیرند و بیانگر نگرش‌هایی است كه آنها نسبت به فرزندان خود دارند و در برگیرنده معیارها و قوانین وضع شده برای ایشان می‌باشد.

 

ولی باید پذیرفت كه این شیوه و سبک به كار رفته در فرزند پروری خود متأثر از فرهنگ، شرایط اجتماعی، اقتصادی و الگوهای آموخته شده و خلق و خوی كودك و والد می‌باشد (برك[4]، 2007). 

 

[1]- Coyne

 

[2]- Habib                                                                                                                                                                                    

 

[3]- Bartley 

 

[4]- Berk

 

[1] ..Nejat

 

[2] . king & Hinds

 

[3]- Baumrind

 

[4]-Authoritative

 

[5]- Authoritarian

 

[6]- Permissive

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:56:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم