زندگی موهبتی الهی است که انسانها در طول عمر خویش از آن بهرهمند میشوند. قرن حاضر شاهد تغییرات چشمگیری در مورد دیدگاه آدمی نسبت به زندگی بوده است. در این قرن تنها حفظ زندگی به شکل معمول مطلوب نبوده، بلکه ارتقاء کیفیت زندگی در زمینههای متعدد تلاش اساسی جوامع تلقی میشود. داشتن کیفیت زندگی مطلوب همواره آرزوی بشر بوده و است. در ابتدا این آرزو به بهبود وضعیتهای ظاهری افراد از قبیل میزان درآمد، تحصیلات، سلامتی جسمی و مسکن محدود بود. ولی اکنون به طیفهای وسیعی از جمله متغیرهای کیفی و ذهنی توجه میشود. کیفیت زندگی به دلیل گسترش روند صنعتیشدن و پیشرفت فناوری که توجه به بعد کمی زندگی انسان را مد نظر قرار میدهد و همچنین بدنبال غفلت از جنبههای کیفی زندگی انسان طی چند دهه گذشته در کشورهای غربی بحث کیفیت زندگی مورد توجه اندیشمندان و متفکران علوم انسانی قرار گرفت.
به هر حال مشخص است که کیفیت زندگی دارای معانی مختلفی نزد افراد متفاوت است که این افراد بسته به متغیرهای طبقهی اجتماعی، جنس، سن، محل سکونت، وضعیت تاهل، وضعیت اشتغال و … تعاریف متفاوتی از کیفیت زندگی دارند.
همه انسانها از آغاز حیات خود در جست و جوی بهبود بخشیدن به کیفیت زندگیشان بوده اند، اما در دوران معاصر کیفیت زندگی به موضوع مطالعهی دانشمندان تبدیل شده است، زیرا آنها به این واقعیت پی بردهاند که آیندهی جامعه در گرو شناسایی عواملی است که بر شرایط زندگی انسانها تاثیر میگذارد(صادقی، 1383).
تاریخچه پیدایش مفهوم کیفیت زندگی به دوران ارسطو در 385 سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد. در آن دوران ارسطو «زندگی خوب» یا «خوب انجام دادن کارها» را به معنی شاد بودن در نظر گرفته است، لیکن در عین حال به تفاوت مفهوم شادی در افراد مختلف پرداخته است و ذکر نموده است. سلامتی که باعث شادی در یک فرد بیمار میشود با ثروت که فرد فقیری را شاد میکند یکسان نیست و بهطور مشخص بیان نموده است که شادی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت. به هرحال در آن زمان شادی یا شادمانه زیستی معادل با آنچه که امروز کیفیت زندگی نام دارد تلقی میشد؛ ولی اصطلاح «کیفیت زندگی» تا قرن بیستم مورد استفاده قرار نگرفته بود(نجات، 1387).
واژه کیفیت زندگی در سال 1920 میلادی توسط پیگو در کتاب اقتصاد و رفاه، مورد استفاده قرار گرفت. از دههی 1930 محققان مختلف علمی به تحقیق، تحلیل، سنجش و اهمیت کیفیت زندگی در مناطق مختلف جغرافیایی روی آوردند و سعی در تبیین کیفیت زندگی در مناطق شهری و ایالات متحده و همچنین مربوط به ملتهای مختلف در ایالات متحده مورد ارزیابی قرار دهند. تاریخچه پژوهش در کیفیت زندگی به تحقیقات جامعهشناختی برمیگردد و در زمینه بهداشت روانی از دهه 1960 میلادی به دنبال نهضت مؤسسه زدایی آغاز گردیده است(زکی، 1387).
گرچه مفهوم کیفیت زندگی از اواخر قرن بیستم مورد توجه جامعهشناسان قرار گرفته است، اما ریشههای آن در جامعهشناسی را میتوان تا اواسط قرن بیستم پی گرفت. در جامعهشناسی اولین اثر مهم درباره کیفیت زندگی از آگبرن[1] (1946) میباشد که درباره حیات روستایی
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
در ایالات متحده نوشته شده است. در دهه 1960 هنگامی که جامعهشناسان علیه چیرگی شاخصهای اقتصادی واکنش نشان دادند، مفهوم کیفیت زندگی در پژوهشهای اجتماعی اهمیت یافت اما تا آن هنگام تمام شاخصهای کیفیت زندگی، عینی بودند. در دهه 1970 شاخص های ذهنی هم برای سنجش کیفیت زندگی اضافه شدند. اولین بار کمپبل و همکاران در اثر خود در سال 1976 به شاخصهای ذهنی و روانشناختی کیفیت زندگی توجه کردند[2] (کمپبل، 1976).
مراکز تحقیقاتی گوناگونی هماکنون به سنجش کیفیت زندگی در سطح ملی و بینالمل میپردازند. در ایالات متحده آمریکا از دهه 1960 انستیتو تحقیقات اجتماعی در دانشگاه میشیگان و مرکز نظرسنجی شیکاگو کیفیت زندگی را میسنجند و از سال 1995 با تأسیس انجمن بین المللی پژوهشهای کیفیت زندگی[3]، سنجش این مفهوم به خوبی نهادینه شده است[4] (فیلیپس، 2006).
توجه به مفهوم کیفیت زندگی در مجامع علمی و نیز در میان سیاستگذاران روبه فزونی است و این مفهوم در بسیاری از حوزههای علوم اجتماعی و بهداشتی مورد استفاده قرار میگیرد. به واقع میتوان گفت که کیفیت زندگی مفهومی بین رشتهای در علوم اجتماعی است.
توجه به مفهوم کیفیت زندگی مرهون رشد دیدگاههای کمتر اقتصادی درباره کیفیات زندگی اجتماعی است. مفهوم کیفیت زندگی سعی میکند شرایط زندگی مردم را در زمینه اجتماعی خود آنها بررسی کند. به همین دلیل شاخصهایی را برای سنجش این مفهوم انتخاب میکند که وابستگی زیادی به زمینه پژوهش دارند(نوغانی، 1388).
تعریف مساله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق
در واقع در هنگام تعریف کیفیت زندگی، از آنجایی که قرار است وضعیت مطلوب تصویر شود تا موقعیت کنونی با آن مقایسه شود، مسأله تا حدی فلسفی میشود. هنوز فلاسفه توافقی درباره شهر آرمانی، جاییکه همگان در آن خوشبخت هستند، ندارند. چنین بحثی اساساً ریشههای ایدئولوژیک و دینی دارد چرا که قرار است خوب و بد را تعیین کند.
نکته دیگر آنکه هنوز فلاسفه توافقی درباره افضل بودن برابری یا عدالت ندارند. آیا دولت باید از ناتوانان حمایت کند؟ کدام جامعه بهتر است؟ جامعهای که در آن افراد آزادند تا کام خود را برآرند یا جامعهای که دولت در آن اعمال قدرت میکند و از حقوق همگانی حفاظت میکند؟
آیا شرایط برای همگان باید برابر باشد، آیا تمام انواع نابرابری مذموم است؟ به هرحال تعاریفی که هماکنون ارایه میشود بازتاب کیفیات و کمیابی مطلوب جامعه انسانی است که البته میتواند در طول زمان تغییر کند.
ویژگی مفهوم کیفیت زندگی آن است که میتواند شامل تمام کیفیات (مفاهیم) جامعهشناختی شود. یعنی گستره بزرگی از مفاهیم جامعهشناختی میتوانند در چتر کیفیت زندگی قرار بگیرند. اما وجه مهم این مفهوم آن است که معمولاً برای بررسی عملکرد و نتایج سیاستها و برنامهها مورد استفاده قرار میگیرد به همین خاطر معمولاً در هر زمینه بنابر انتظارات سیاستگذاران و مجریان برنامههای اجتماعی تعریف میشود. برخی مؤلفان کیفیت زندگی را تنها احساس خوشبختی دانسته اند(میلبراث، 1978).
سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را بهزیستی در حوزههای اجتماعی، روانی و فیزیکی میداند و آن را چنین تعریف میکند: «کیفیت زندگی ادراک فرد از موقعیت زندگی خود در چهارچوب نظامهای فرهنگی و ارزشی است که در آن زندگی میکند و با اهداف، معیارها، و دغدغههای او رابطه دارد. این امر بسیار گسترده است و به شیوهای پیچیده تحت تأثیر سلامت فیزیکی، حالت روانی، و میزان استقلال و روابط او با جنبههای مهم محیط وی قرار دارد(هوکوگروپ،[6] 1993).
با توجه به تعاریف ارائه شده، میتوان گفت که اصولاً کیفیت زندگی مفهومی پیچیده و چندبعدی است که با وضعیت جمعیت در یک مقیاس جغرافیایی خاص(مانند روستا، شهر، و یا کشور) در رابطه است و از این رو، هم به شاخصهای ذهنی یا کیفی و هم به شاخصهای عینی و کمی متکی است(کوکبی، ۱۳۸۵).
شهرستان زنجان از شمال به بخشهای آقکند و هشت جین از شهرستان خلخال، از شمال شرقی به ماسوله، فومن، رشت و شهرستان رودبار زیتون، از شرق به بخش های سیردان، تاکستان، آوج از استان قزوین، از جنوب به کبوتر آهنگ از استان همدان، از جنوب غربی به شهرستان بیجار، از مغرب به تکاب و از شمال غربی به قره آقاج و میانه محدود است و رودخانه قزل اوزن با گردش خود حد طبیعی این شهرستان را تعیین نموده و وسعت این شهرستان بالغ بر 6763 کیلومتر مربع میباشد. از نظر توپوگرافی شهرستان زنجان منطقهای است کوهستانی که بصورت فلات مرتفعی خودنمایی میکند و در اثر تجزیه رودخانه جلگههای حاصلخیز مستقلی را تشکیل داده است. ناهمواریهای شهرستان در این مقوله به کوههای زنجان شمالی و کوههای زنجان جنوبی تقسیم گردیده است که از نظر تقسیمات جغرافیایی، رشته کوههای زنجان شمالی ادامه رشته کوههای البرز و کوههای زنجان جنوبی جزئی از رشته کوههای منفرد مرکزی است. جهت کوهها بطور طبیعی از شمال غربی به جنوب شرقی ممتد بوده و دره زنجانرود برزخی را میان رودخانه قزل اوزن سفلی و علیا بوجود آورده و بخشهای قره پشتلو و طارم علیا در منطقه رشته کوههای زنجان شمالی واقع شده است.
[1]- Ogburn
[2]- Campbel et al
[3]- International society for quality of life studies
[4]- Philips
[شنبه 1400-05-16] [ 05:42:00 ب.ظ ]
|