:

 

بسیاری از گرایش‌های تحلیلی موجود در باب تحولات به‌وجودآمده در سپهر زنده‌گی دینی ایران امروز، از فروپاشی عرصه‌ی یک‌دست و متشکل دین‌داری، میل به تکثر، افول دین‌داری و گرایش به دنیوی‌شدن، فردی‌شدن دین‌داری، سربرآوردن سبک‌های مختلف دین‌ورزی و امثالهم در نزد جوانان و دانش‌جویان سخن می‌گویند. اما در این تحولات، افراد چه فراز و فرودی را در زیست دینی خود تجربه می‌کنند و هر کدام از ابعاد دین‌داری نزد آنان چه تغییری می‌کند؟ هم‌چنین، عوامل و تجربه‌هایی که موجب بروز چنین تحولی در زیست دینی آنان می‌شوند، کدام‌اَند؟ در مقاله‌ی حاضر، روایت‌های بازگوشده‌ی 15 نفر از دانش‌جویان از زنده‌گی دینی‌شان با مصاحبه‌ی روایی و روش تحلیل روایت، مطالعه شد.

 

نتایج نشان داد که مواجهه‌ی دانش‌جویان با محیط متکثر و مدرن دانش‌گاه و شهر تهران نقشی اساسی در بروز تحول در پای‌بندی دینی آنان داشته است. هم‌چنین، عوامل و تجربه‌هایی نظیر سربرآوردن تعارض معرفتی در مواجهه با تفکر عقلانی و تربیت انتقادی، تجربه محرومیت و تجربه‌های تنش‌زایی نظیر تجربه‌ی ناموفق در اجتماعی‌شدن، تجربه‌ی تنش ناشی از تحمیل دین شریعت‌مدارانه، محرومیت وجودی، مواجهه با مسأله‌ی شر و دین دولتی هر یک به‌نحوی بر تحول در پای‌بندی دینی افراد أثر گذاشته‌اند. به‌طورکلی، برخی از صورت‌های تحول دینی افراد مورد مطالعه را می‌توان چنین برشمرد: اسطوره‌زدایی از نظام باورها، قداست‌زدایی از شخصیت‌های مذهبی، تقلیل احساس گناه، اعتقادورزی نسبی‌اندیشانه و تعقلی به‌جای اعتقادورزی جزم‌اندیشانه و تعبدی، تأکید بر عشق و حضور خداوند به‌جای تأکید بر قهر و قوّت خداوند، حرکت از اخلاق دینی متعبدانه به اخلاق دینی و/یا دنیوی بازاندیشانه، تأکید بر تجربه­ی انفسی در دین‌داریِ خودسالارانه به‌ازای تأکید بر گواهی متن مقدس و اولیاء در دین­داریِ دگرسالارانه، حرکت از ایمان تقلیدی – اسطوره‌ای به ایمان فردگرایانه – اندیشه‌وار، افزایش تسامح و تساهل در مواجهه با دگراَندیشان و در نهایت، ترک کامل حیات دینی توسط تعدادی از مشارکت‌کننده‌گان و اتخاذ چشم‌اندازی مادی نسبت به جهان.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

فصل اول: کلیات پژوهش

 

1-1- بیان مسأله

 

«هیچ جامعه‏ی شناخته­شده­ای نیست که در آن شکلی از دین وجود نداشته باشد، اگرچه اعتقادات و اعمال مذهبی از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر فرق می­کند» (گیدنز، 1378: 514) و تغییراتی هم در آن به­وجود آمده و در برخی دوره­ها به­کلی دگرگون شده است. به دنبال عصر روشن­گری نیز تغییرات شتابانی در حوزه­ی دین به‌وجود آمد؛ فرآیند فراگیر نوسازی که به­صورت نیرویی بی‌بدیل در کشورهای حامل مدرنیته در آمده بود به هم‏راه تبیین­ها و تفسیرهای غیردینی که از طبیعت، جامعه و هستی انسان توسط نظریه­های جدید علمی و نحله‌های فکری رایج ارائه می‌شد، بنیان بسیاری از اندیشه­های دینی را متزلزل ساخته نفوذ و حضور اجتماعی دین را به چالش می­کشید و کارویژه­هایی را که در گذشته بر عهده­ی دین بود، بر عهده­ی نهادهای غیردینی می­نهاد.

 

از آغاز دوره­ی جنگ­های ایران و روس که جامعه‏ی ایران در مدار مدرنیته قرار می­گیرد تغییرات و تحولات بسیاری، چه در سطح کلان سیاسی و چه در معیشت مردم و نوع نگرش و روابط آن­ها با دیگران به وقوع می‌پیوندد. این فرآیند، به ورود (عمدتن نامتوازن) نهادهای مدرن و تفکیک آن­ها در جامعه منجر شده است. هم‏گام با ظهور و تفکیک نهادهای مدرن در جامعه، مجموعه­های آگاهی (زیست ­جهان یا جهان معنایی) مرتبط با هر یک از آن­ها نیز در جامعه ظاهر و از هم تفکیک شده­اند. به‏عبارتی، هم‏زمان با تغییر در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نظام­های اندیشه­گی مردمان هم دست­خوش تغییر شده و بینش­ها و نگرش­های جدیدی در جامعه نضج گرفته است. بنابراین جامعه ایران وضعیت متکثر و متضادی را هم در سطح ساختاری و هم در سطح ذهنی تجربه می­کند.

 

با شکل­گیری این وضعیت حوزه­ی دین احتمالن بیش از هر حوزه­ی دیگری در جامعه متأثر شد. دین که در بخش عمده­ای از تاریخ ایران در ایجاد «سایه­بانی» فراگیر از نمادها به‏منظور یک‏پارچه کردن معنی­دار نظم اجتماعی نقشی اساسی ایفا کرده بود، این بار با چالشی گسترده و عمیق روبه‏رو شد. این چالش از آن­جا ناشی می­شد که دین دیگر به ساده‏گی نمی­توانست «سایه‌بان مقدس» خود را بر سر همه­ی مردمان و نهادهای جدید در جامعه و جهان­های معنایی مرتبط با آن­ها بگستراند. این‏جاست که تعابیر و تفاسیر گوناگون دینی و غیردینی در سپهر زنده‏گی مردمان – چه توسط خود سوژه­ی گزینش­گر و چه به‏­وسیله­ی سایر نهادهای رقیب نهاد دین – شکل می­گیرد و هم‌زمان، سبک‌های مختلف اعتقادورزی دینی و غیردینی‌‌ در میان مردمان مجال بروز پیدا می‌کند. به­علاوه این‏که، حتا «مقبولیت تعاریف دینی از واقعیت به پرسش گرفته می­شود» (برگر، برگر و کلنر، 1387: 87). این وضعیتی است که هم­اکنون در جامعه­ی ما مشاهده می­شود. در حال حاضر نه­تنها جامعه­ی ما چندپاره شده است، بل‏که عرصه­ی دینی نیز دیگر متشکل و یک­دست نیست. برعکس، در ایران معاصر گرایش­های دینی مختلفی وجود دارد که در بسیاری مواقع منافع و جهت­گیری­های متضادی از خود بروز می‌دهند (محدثی، 1386: 85). بدین­ترتیب، زیست­ جهان ایرانی که از غنای دینی بسیاری برخوردار بود، با ورود مجموعه‌های آگاهی مدرن به بازتعریف خود و ارتباط خود با آن­ها می­پردازد و هم‏زمان زمینه برای رشد انواع تفاسیر از دین فراهم می‌شود و این وضعیت در نهایت به تحول در پای‌بندی دینی مردمان و ظهور انواع سبک‌های دین‏داری می­انجامد.

 

نمونه‌ای از این تغییرات به‌وجودآمده در دین‌داری مردمان را برای مثال می‌توان در اقبال بسیاری از جوانان به گرایش‌های معنوی نوپدید 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  مشاهده کرد؛ پدیده‌ای که به نظر می‌رسد در وضعیت مدرن بیش از هر زمینه‌ی دیگری مجال بروز پیدا کرده است. امروزه در بسیاری از فضاهای شهری از جمله تهران شاهد تمایلاتی مبنی بر گرویدن به جمع­های متنوع عرفانی و روان­شناختی هستیم؛ «جمع‌هایی با ویژه‏گی­های ساختاری و عاطفی متفاوت و پیوندهای نزدیک و صمیمانه» و «فضای علاقه و هم‌کاری با یک­دیگر»؛ چیزی که به­ندرت می­توان در میان اجتماع پی‏روان دین رسمی یافت. تنوع نسبی شکل و محتوای این جریان­ها نشان می­دهد که متن مردم به ­شیوه­های مختلف، چه از طریق «ابداع و نوآوری» در شکل اجتماعی سنتی قدیمی و چه در «وارد کردن» سبک­های مختلفی از شرق و غرب، در صدد تولید فضاهای خاص و متنوعی در درون خود هستند که هم به نوعی در زنده‏گی فکری و روحی آن‏ها تأثیرگذار بوده و هم اجتماعات کوچکی را برای­شان به­وجود آورد که دست‌کم در دوره‏ای از زنده‏گی، تا حدی نسبت به آن تعلق پیدا کنند (شریعتی مزینانی، باستانی و خسروی، 1386: 189-188).

 

امروزه می­توان گفت، با توسعه­ی آگاهی شهری، «افراد از منابع نمادین متنوعی که موافق مشرب­شان است یا از طریق آن منابع با درگیر شدن در تجربیات متفاوتی که در دست‏رس­شان قرار می­گیرد به ساختن هویت­های دینی و اجتماعی خودشان مبادرت می­کنند» (محدثی، 1386: 90) اجتماعی‏شدن ناشی از زیستن در جهان­های زیست چندگانه، هویتی می­سازد که «باز»، «تفکیک‌شده»، «اندیشیده» و «فردیت­ یافته» است (همان: 88). در چنین وضعیتی فرد دیگر نمی‌تواند به ارزش­ها و نظام نمادین معینی در تمام عمر خود وفادار بماند (برگر، برگر و کلنر، 1387: 76-75). به‏عبارتی، «بشر امروزی در مورد اعمال و اعتقادات خود دایما می­اندیشد و همواره به تجزیه و تحلیل آن­ها می­پردازد و آن­ها را سبک و سنگین می­کند و نه­تنها در سطح روشن‏فکران و فلاسفه بل‏که در جوِّ عامه‏ی مردم کلیه اعتقادات به‏طور مداوم دچار چون و چرا می­شود» (توسلی، 1369: 209).

 

2-1- ضرورت و اهمیت پژوهش

 

در هر اجتماع دینی‌ای، دین از طریق تدوین و تنظیم یک نظام­نامه­ی اخلاقی و حقوقی یکی از نیازهای اساسی را که برای تداوم حیات اجتماعی آنان لازم است، تأمین می­کند. «این نظام اخلاقی برای تک‌تک اعضای خود محیطی معنوی فراهم می­سازد، به­طوری که مردمان از زنده‏گی کردن با هم در آن نظام اخلاقی لذت ببرند» (دورکیم، 1378: 288). هم‌چنین، «جامعه از طریق نهاد دین می‌تواند نقش متعادل‌کننده­ای را برای [برخی از] تمایلات و خواسته­های بشری ایفا نماید» (همان: 290). از طرفی، انسان اساسن با خلأ‌های وجودی‌ای دست‌به‌گریبان است و این خلأها منجر به بروز حالتی از سرگشته‌گی در جهانی رازآلود و سربرآوردن احساس تهی‌بوده‌گی در درون او می‌شود. در این میان، دین با ارائه‌ی پاسخ­هایی – هرچند بعضن مبتنی بر تفکر اسطوره­ای- تلاش می‌کند برای یک چنین خلأهایی چاره‌جویی کند و از این طریق، معنا و هدفی را در پس حیات مؤمنان قرار دهد. تکیه­ی انسان مؤمن به قدرت بی­انتها و خیرخواهی علی‌الاِطلاقی که برای خدا یا خدایان متصور می­شود، موجب آرامش وی گردیده و به‌واسطه‌ی این احساس آرامش، فرد در خود احساس قدرت و تحمل بیش‌تری را در مواجهه با تجربیات تنش‌زا می­کند.

 

از طرفی، پس از پیروزی انقلاب 57 و استقرار نظام سیاسی جمهوری اسلامی و با توجه به غلبه­ی ایده‌ئولوژی مذهبی در آن، هدف این نظام، دینی­کردن بسیاری از جنبه­های زنده‏گی مردم بود (با تفسیر خاصی از دین که خود مدنظر داشتند) و توجه به ارزش­های فرامادی را شعار اساسی خویش قرار دادند و در این راه سرمایه­گذاری­های زیادی شد. اما با فروکش کردن شور انقلابی و تثبیت نهادهای مختلف و گذار از مشکلات جنگ این شعارها در جامعه و میان جوانان اَشکال دیگری به خود گرفته است. اکنون بعد از بیش از سه دهه چنین به نظر می‌رسد که نتایج به بار آمده از سیاست‌گزاری‌های انجام شده در زمینه‌ی دین‌دارسازی مردم، چیزی نیست که به مزاق حاکمیت دینی خوش آید و بسیاری از روحانیون سیاست‌پیشه بیان می‌کنند که نتایجی خلاف آن‏چه برنامه‌ریزی شده بود به بار آمده است. به‏عبارت دیگر، نتایج سیاست­های دین‌دارسازی و یک­سان­سازی دینی مردم- به‏ویژه در مورد جوانان و دانش‏گاهیان- در سال­های اخیر به بار ننشسته است. تشدید پروژه­های دین‌دارسازی مردم در سال­های اخیر و محدود ساختن برخی فعالیت­های فکری و فرهنگی­ای که احساس می‌شد به نحوی از انحا باورهای دینی مردم را تضعیف می­کنند را می­توان واکنشی از سوی مسؤولین به این ناکامی دانست. هم­اکنون بسیاری از مسؤولین در زمینه­ انتقال ارزش­ها و موازین دینی اظهار نارضایتی کرده و معتقداَند آن­گونه که باید، این ارزش­ها به جوانان منتقل نشده است. این این دغدغه‌ها را می‌توان با ورق زدن برخی از روزنامه‌ها و مجلات مشاهده کرد. در ادامه برای نشان‏دادن این نگرانی به مواردی از این‏ دست استناد می­شود:

 

مقاله­ی «سکولاریسم بزرگ­ترین آفت انقلاب اسلامی، مهم­ترین چالش دهه سه‌وم انقلاب» (نشریه­ی جوان، سال 1380).

 

– سید محمد خاتمی در یکی از نطق­های کلیدی خود پس از تجمع­های مردم در روز عاشورا در جریان اعتراض به نتایج انتخابات سال 88 اظهار داشت: «… سکولاریسم اما با موازین دینی و فرهنگی ما سازگار نیست. عامل بیگانه می­کوشد که سکولاریسم را در جامعه رواج دهد و اما مهم­تر از عامل بیگانه، غیردینی­شدن جامعه­ی ماست [و نکته همین­جاست] که جامعه به سویی می­رود که از حکومت دینی دل­خوش نیست. رفرم و اصلاحات از رواج سکولاریسم و افول دین در جامعه و اذهان و رفتار ایرانیان جلوگیری می­کند … جمهوریت و اسلامیت که هر دو در خطراند … [بنابراین] باید از بحرانی‌شدن اوضاع بیش از این جلوگیری کرد» (سخنان سید محمد خاتمی در 29 دی‌ماه 1388، سایت گویانیوز).

 

– آیت‌الله لطف الله صافی گلپایگانی در دیدار جمعی از مسؤولان، اساتید و دانش‏جویان دانش‏گاه علوم اسلامی رضوی، به دین‏ستیزی و دین‏گریزی جوانان اشاره می‏کند: «باید برای این دین‏ستیزی و دین‌گریزی كه در بعضی جوانان پیدا شده، فكری كرد؛ البته نمی خواهیم بگوییم این مسأله تحت چه عواملی ایجاد شده است … هر كجا نقصی باشد، از جهت این است كه ما به اسلام و هدایت‌های ائمه(ع) عمل نكرده‌ایم و اگر خوب عمل شود مردم و جوانان به دین و قرآن روی می‌آورند» (روزنامه دنیای اقتصاد، چهارشنبه 11 مرداد 1391).

 

– «در عصر کنونی یکی از مشکلات بزرگ جامعه‏ی اسلامی،دین­گریزی نسل جوان است. این موضوع، ذهن و توجه بسیاری از مبلغان و داعیان مسلمان را به خود معطوف نموده است، که به جرأت می‎توان گفت، این پدیده‏ی ناخواند‏ه­ی عصر حاضر، نسل جوان ما را به‏طور جدی تهدید می‎کند» (دست‌رسی در: http://www.fa.ommatonline.com/article/194).

 

– حجت‏ الاسلام تقدیری؛ مسؤول حوزه‏ی علمیه‏ی عبدالعظیم در گفت‏و‏گو با پایگاه بین­المللی هم‏کاری‏های خبری شیعه (شفقنا) اظهار داشت: «…عوامل دین‏گریزی مختلف است و هر زمان بخشی از آن غلبه پیدا می‏کند و زمینه‏ی رشد دین‏گریزی را فراهم می‏سازد … تبیین و ترویج نادرست و ناسازگار نشان‏دادن دین با نیازهای فطری و طبیعی بشر از عواملی است که امروزه باعث دین‏گریزی برخی جوانان ایرانی شده است» (دست­رسی در: http://www.shafaqna.com/persian/dialogue/item/30524).

 

سخنان بالا، عمق دغدغه‌ی حاکمیت دینی را در مواجهه با تغییرات به‌وجود آمده در سپهر دینی جامعه به‌مثابه‌ی یک آسیب اجتماعی نشان می‌دهد و می‌تواند گواهی باشد بر سربرآوردن تحولات دینی به‌ویژه در میان جوانان. اما دغدغه‌ی پژوهش حاضر، مطالعه‌ی این تغییرات صرفن به مثابه‌ی یک پدیده‌‌ی اجتماعی است و نه یک آسیب اجتماعی. با انجام پژوهش‌هایی از این دست و در ابعاد وسیع‌تر، می­توان پی برد که این دغدغه­ها و نگرانی­ها تا چه میزان واقعی است و آیا موضوع عدم پای‌بندی و دین گریزی مطرح است یا ظهور صورت­های دیگری از پای‌بندی دینی که با صورت­های سنتی متفاوت است و یا هردو. چنان‏چه بحث دین­گریزی و عدم پای‌بندی دینی مطرح باشد، نتایچ این پژوهش می­تواند گوشه‌ای از لایه‌های پنهان دین­گریزی جوانان ایرانی و عدم پای‌بندی دینی آنان را آشکار ساخته و به شناخت این پدیده کمک کند. عواملی که شاید از چشم بسیاری از سیاست‌گزاران و متولیان نهادهای دینی و حکومتی پنهان مانده باشد. چه آن­که واکاوی علل تحول در پای‌بندی دینی و شنیدن دلایل این تحول از زبان نوگرونده‌گان می­تواند ما را در شناخت ابعاد مختلف این پدیده یاری کرده و هم‏چنین برخی از گرایش­های تحلیلی نادرست و سوگیرانه در زمینه­ پای‌بندی دینی، دین‌گریزی و دین­ستیزی جوانان که ناشی از نگاه ارزشی و ایده‏ئولوژیک بدین مسأله است را به چالش کشد.

 

بیش‌تر پژوهش‌های تجربی‌ای که در فضای ادبیاتی جامعه­شناسی دین صورت گرفته‌اند عمدتن مربوط به سنجش دین‏داری و سنجش «میزان» پای‌بندی دینی دانش‏جویان است (نگاه کنید به فصل دوم همین أثر)؛ اگر چه در لابه‌لای پاره­ای از این پژوهش‏ها به نقش عوامل زمینه­ای در میزان پای‌بندی دینی مردمان نیز پرداخته شده است اما تا جایی که نگارنده مطلع است، تا کنون پژوهش مستقلی که به­صورت کیفی به توصیف و تبیین تحول در پای‌بندی دینی دانش‏جویان بپردازد، صورت نگرفته و لذا نتایج حاصل از این پژوهش می­تواند منجر به افزایش شناخت ما نسبت به افت‌و‌خیز‌های دین‌داری جوانان و آگاهی از سیر تحولات جاری در زمینه‌ی پای‌بندی دینی دانش‏جویان شود.

 

1. Modernization

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...