مطالعه آثار تجارت با چین بر اشتغال بخش صنعت ایران |
2-1- تعریف مسأله و بیان نکات اصلی تحقیق
مهمترین بینش در اقتصاد بینالملل آن است که تجارت، منافع رفاهی (سود اجتماعی) را با خود به همراه میآورد (جانیاک، 2006). وقتی مبادله وجود ندارد، منحنی امکانات تولید یک کشور در عین حال نشاندهنده حد مصرف آن نیز میباشد. در صورت مبادله هر کشور قادر است در تولید کالایی که در آن مزیت نسبی دارد، تخصص یابد و بخشی از آن را با کالاهایی که در تولید آن مزیت نسبی ندارد، مبادله کند و نهایتاً از هر دو کالا بیش از وقتی که مبادلهای صورت نمیگرفت، مصرف نماید (سالواتوره، 1368: 39).
تجارت با گسترش بازار، امکان تقسیم نیروی کار و صرفه جوییهای مقیاس و استفاده از منابع بیکار داخلی را فراهم میآورد. تجارت بینالملل وسیلهای برای انتقال ایدههای جدید، تکنولوژی جدید، روش اداره جدید و سایر مهارتها میباشد. تجارت باعث تشویق و تسهیل جریان بینالمللی سرمایه از سوی کشورهای خارجی توسعه یافته به کشورهای درحال توسعه میشود و یک اسلحه کارامد بر علیه انحصار به شمار میرود (شون، 1371: 72).
کشورها میتوانند از طریق صادرات، منابع لازم را برای وارد کردن کالاهای مورد نیاز خود که نمیتوان در داخل تولید کرد یا با کارایی کمتری تولید میشود، بهدست آورند. وارد کردن کالاهای مورد نیاز از دیگر کشورها، با هدف بالا بردن سطح استاندارد زندگی صورت میگیرد. اگر بتوان در داخل کالایی را با کارایی بیشتری نسبت به کالاهای مشابه خارجی تولید کرد، در این صورت از مبادله این کالاها بیشترین سود و منفعت نصیب کشور شده و استاندارد زندگی افزایش مییابد (سالواتوره، 1376: 27).
هابرلر معتقد است تجارت باعث بهرهبرداری کامل از منابع بیکار داخلی میشود. از طریق تجارت، یک کشور در حال توسعه میتواند از یک نقطه تولیدی غیرکارا در داخل منحنی امکانات تولید و عدم بهرهبرداری کامل از منابع به علت تقاضای ناکافی داخلی به نقطهای روی منحنی
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
امکانات تولید برسد.
گروهی از اقتصاددانان بر این باورند که آزادسازی تجاری به عملکرد کلان اقتصادی بهتر و رشد اقتصادی سریعتر میانجامد. نهادهای بینالملی همانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نیز بر مبنای همین باور رابطه مثبتی بین آزادسازی تجاری و رشد ترسیم میکنند (گرینوی، مورگان و رایت، 2002). تئوری جدید رشد بیان میکند که تجارت باعث میشود تولیدکنندگان به بازارهای بزرگتر دسترسی پیدا کنند و کالاهای سرمایهای و واسطهای در اختیار تولیدکنندگان در کشورهای درحالتوسعه قرار بگیرد. دسترسی به نهادههای جدید میتواند عامل محرکی برای رشد اقتصادی باشد (گرجی و علیپوریان: 1385). همچنین تجارت بر بازار کار، اشتغال، دستمزد، رفاه، توزیع درآمد، مصرف، و موقعیت کاری نیروی کار کشورها اثرگذار است (دادگر و ندیری، 1384: 18).
مباحث اشتغال و بیکاری، همواره یکی از دغدغههایی است که توجه سیاستمداران را بهخود معطوف میکند. جوامع توسعهیافته و جوامعی که مسیر توسعه را پیشرو دارند، باید بتوانند پاسخگوی نیازهای افراد خود در زمینه دستیابی به شغل باشند. زمانی که افراد یک کشور نتوانند شغل مناسب با شرایط خود را پیدا کنند، این مساله نهتنها باعث هدر رفتن منابع داخلی میشود، بلکه هزینههای اجتماعی را نیز بهدنبال دارد. بهعبارت دیگر، پایین بودن نرخ اشتغال دارای دو نوع هزینه است: هزینه اقتصادی یعنی اتلاف نیروی کار و هزینه اجتماعی. زمانی که بیکاری در یک جامعه بالا باشد، این مسأله باعث افزایش جرم و جنایت و پیامدهای ناگوار ناشی از فقر میشود که فقر خود نتیجه ناکامی افراد در دستیافتن به شغل است (توانایانفرد، 1386: 1010) و هزینههای اجتماعی بیکاری به این مفهوم اشاره دارد.
برقراری روابط تجاری با دیگر کشورها، بخشهای اقتصادی و شاخصهای کلان اقتصاد را متأثر میسازد. یکی از این شاخصها، نرخ اشتغال است. این تأثیرات ممکن است مثبت یا منفی باشد. برآیند این اثرات مثبت و منفی، میزان موفقیت سیاستهای تجاری را ارزیابی میکند. بنابراین یکی از معیارهایی که میتواند موفقیت یک رابطه تجاری را محک بزند، بررسی چگونگی تاثیرگذاری آن بر اشتغال است.
ظرفیتهای تکنولوژیکی کشورها و مواهب نسبی عوامل تولید مانند سرمایه، زمین، نیروی کار ماهر و غیرماهر، رقابت بخشهای مختلف را در سطح جهانی تعیین میکنند. پیامد این امر، آن است که هر کشور مجموعهای از بخشهای صادراتی و رقیب وارداتی قابل شناسایی دارد. بخشهای صادراتی تولید و تقاضا برای نیروی کار را افزایش میدهند، در حالی که بخشهای رقیب وارداتی ممکن است تولید خود را کاهش دهند و بخشی از نیروی کار خود را اخراج نمایند. تغییرات سازمانی در عوامل تولید برای بهرهبرداری از مزیت نسبی در زندگی واقعی، باعث پایان کار بعضی از شرکتها و ازدست رفتن شغلهایی در بعضی از بخشهای اقتصاد میشود. همزمان با این فرآیند، شروع به کار شرکتهای جدید، سرمایهگذاری به منظور افزایش تولید و در پاسخ به ظرفیتهای خالی اقتصاد در دیگر بخشها، آن روی سکه است. بنابراین آزادسازی تجاری، همزمان با نابودی شغل و ایجاد شغل همراه میشود. اما اینکه خالص اثرات اشتغال مثبت است یا منفی، در کوتاه مدت به عوامل مشخصی مانند کارکرد بازار بستگی دارد.
در سالیان اخیر، ایران و چین روابط تجاری خود را بهمیزان قابلتوجهی گسترش دادهاند، بهگونهای که چین هماکنون یکی از مهمترین شرکای تجاری ایران محسوب میشود. با توجه به اثرات مختلف روابط تجاری بر اقتصاد کشورها، یک پرسش اساسی، چگونگی اثرگذاری این رابطه بر اشتغال است.
3-1- ضرورت انجام تحقیق
در طی سالیان اخیر موج صادرات کالاهای چینی به نقاط مختلف دنیا، اقتصاد کشورهای زیادی را متأثر ساخته است. کشور ما نیز از این جریان مستثنی نبوده است. حجم انبوه واردات کالاهای چینی در طول سالهای گذشته، بسیاری از بخشهای اقتصادی را متأثر ساخته است. با توجه به اثرات مختلف تجارت بر اقتصاد کشورها و نظر به این نکته که مسأله بیکاری و راهکارهای لازم برای مقابله با آن همواره یکی از دغدغههای پیش روی سیاستمداران است، ضروری است که اثر این رابطه تجاری بر اشتغال مورد بررسی قرار گیرد. ارزیابی این اثرات، میتواند سیاستمداران را در برخورد هرچه عالمانهتر در روابط تجاری، یاری کند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-05-16] [ 02:31:00 ب.ظ ]
|