1-2- بیان مسئله

 

برنامه­ریزی راهبردی به ارزش­ها، موقعیت فعلی، محیط و عواملی که به آینده مطلوب سازمانی ارتباط دارد می­پردازد. تصمیم­گیری برای انتخاب راهبرد­، شامل انتخاب هدف­های بلندمدت (اهداف راهبردی) و سپس راهبردهای اصلی سازمان است. هدف­های بلندمدت بیانگر نتایج مورد انتظار از اجرای راهبردهای مشخص است که سازمان می­کوشد در تأمین مأموریت خود بدست آورد. در صحنه تدوین راهبردها هدف­های بلندمدت دارای اهمیت ویژه­ای هستند. این هدف­ها تعیین کننده مسیر شرکت می­باشند [1].

 

سازمان‌های آموزشی در صورتی وظیفه خود را به نحو احسن به انجام می­رسانند که مسیر آینده جامعه را روشن نمایند و آینده­ساز بودن از مشخصه­های اصلی آن‌هاست. تبیین چشم­انداز برای این­گونه سازمان‌ها امری ضروری است] 2[.

 

بنا به نظر کارشناسان، امروزه آنچه سبب نیرومندی سازمان­های خصوصی خواهد شد تشخیص «عوامل حیاتی موفقیت»، یا «عوامل 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  بحرانی موفقیت» اطلاعات و میزان استفاده بهینه از آنها است [3].

 

عوامل کلیدی موفقیت عبارتند از مشخصه­ها، شرایط یا متغیرهایی که اگر درست مدیریت شوند می­توانند اثر قابل ملاحظه­ای بر موفقیت موضع رقابتی سازمان داشته باشند [4].

 

تعیین عوامل حیاتی موفقیت، روشی است که مدیر به وسیله آن می­تواند نیازهای خود را تعریف کند و اطلاعات مورد نیاز و ضروری خود را دریافت کند [3].

 

مدیریت راهبردی فرآیندی است كه به وسیله آن مدیران چشم­انداز و مأموریت و اهداف درازمدت یك سازمان را وضع می­کنند. در این فرآیند اهداف درازمدت با توجه به مشكلات اولویت‏دار و مأموریت سازمان، به صورت كلی، غیر كمّی و جهت‏دار بیان می‏شود. سپس اهداف عملكردی خاص تنظیم شده و راهبردهایی را به منظور دستیابی این اهداف، در پرتو همه شرایط داخلی و خارجی مربوط تدوین می­کنند. به عبارتی دیگر سازمان­ها بایستی ابزارهای لازم جهت دستیابی به اهداف خود را فراهم نمایند. لذا می‌‌توان گفت محصول برنامه‌‌ریزی راهبردی، برنامه‌‌ای راهگشا و آینده‏نگر و متحول‌ساز است كه باید سازمان توسعه خود را در بستر شكار فرصت قرار داده و موجبات برتری و تعالی این سازمان را فراهم ‌سازد.

 

از طرفی در محیط پویای کنونی، سازمان­ها بایستی رفتاری فعال و پویا از خود نشان داده و محیط پویای خود را با نگاهی جامع رصد و شناسایی نمایند. سازمان­ها باید عوامل دستیابی به اهداف خود را در این محیط شناسایی کنند. آنگاه میزان تأثیر این عوامل را مشخص کرده و تا حد امکان تأثیر عوامل منفی را کاهش داده و عوامل مثبت را تقویت نمایند. لذا شناسایی عوامل موثر در موفقیت و میزان تأثیر آن­ها در دستیابی به اهداف راهبردی، برای مدیریت ارشد می­تواند بسیار مفید واقع شود. نگاشت ادراك فازی، این عوامل را به صورت كلی نشان داده و روابط علی بین آن­ها را نشان می­دهد.

 

دست یابی به اهداف راهبردی از موارد مهم فرایند برنامه ریزی در سازمان به حساب می‌آید[5].

 

شناسایی عوامل موثر و حیاتی در دستیابی به اهداف، می­تواند سازمان را در امر تصمیم­گیری و انتخاب گزینه­های مطلوب راهبردی کمک کند. از طرفی نگاه كلی به عوامل حیاتی تأثیرگذار و دیدن روابط علی بین آن­ها در یك نگاه، برای مدیریت ارشد بسیار مفید است. عوامل حیاتی موفقیت[1] تعداد محدود و معینی از حوزه­های فعالیت هستند که باید نتایج رضایت­بخش را که برای تحقق اهداف سازمانی ضروری هستند، حاصل نماید تا مدیریت بتواند به هدف­های خود برسد. در حقیقت این عوامل دقیقاً خاطرنشان می­سازند چه فاکتورهایی برای یک مدیر حیاتی و کلیدی هستند تا وی بتواند به موفقیت دست یابد. نگاشت ادراك فازی یک نگاه کلی به عوامل موثر دستیابی به اهداف سازمان است. مدیریت عالی با نگاه به این نقشه می­تواند عوامل و مسیرهای مهم را شناسایی و سناریوهای گوناگون را پیش­بینی کند. ضمناً با تغییر وزن عوامل می­توان سناریوهای مختلفی را پیش­بینی و طراحی نمود. فقدان این نگاشت ممكن است مدیریت ارشد را در مورد عاملی بی­توجه سازد و لذا تحلیل او ناقص و اشتباه باشد. حذف و در نظر گرفتن عامل حیاتی و میزان اثر آن می­تواند به سازمان ضرر جبران ناپذیری وارد كند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...