با ورود به هزاره سوم میلادی دانش تجربی نو و پیشرفت های فناوری، این امکان را فراهم ساخته است که بازنمایی ذهنی از کره زمین به « دهکده جهانی » و بزرگراه های اطلاعاتی بهبود یافته و ضرورت چاره جویی در مسائل حاد اجتماعی – اقتصادی – فرهنگی و در مجموع بهرمندی از کیفیت بهزیستی و با هم زیستی بیش از پیش احساس گردد(مشایخ، 1381،ص1).

اقتصاد

بدیهی است متناسب با فرآیند جهانی شدن نوع نگاه به آموزش و پرورش با آنچه در تفکر سنتی غالب است تفاوت دارد.آموزش و پرورش باید به فراگیران در ارتقای خود پرورشی از طریق خلاقیت توانایی تصمیم گیری سریع- عادات آموزشی و خود آگاهی یاری رساند(قربانی و همکاران ،1382،ص2).

 

از انجایی که آموزش وپرورش در شکل دهی سرمایه انسانی و اجتماعی نقش تعیین کننده ای داشته و انتظار می رود نسل امروز را برای زندگی در جامعه امروز آماده سازد و با توجه به اهمیت علوم پایه آگاه بودن از وضعیت و ماهیت دانش علمی ، چگونگی خلق آن و وابستگی به آن نه تنها برای دانشمندان بلکه برای همه ما بخش عمده ای از آموزش را تشکیل میدهد(به نقل از وین هارلن ،ترجمه سعیدی ،1375،ص16).

 

معلمان کارآمد دارای کلاسهای مطلوب، سازمان یافته و پربارند. برعکس، معلمان ناموفق برای فراهم آوردن شرایطی که به رفتار هماهنگ و پربار منتهی شود مشکل دارند. شاید مهمترین تفاوت آنها، توانایی معلم کارآمد است معلمان کارآمد نسبت به آنچه در کلاس ایشان اتفاق می افتد بسیار حساس هستند و قادرند مشکلات را رفع کنند. امروزه دربیشتر مدارس ما تدریس به معنای انتقال معلومات از ذهن معلم به ذهن شاگرد است با این روش کم کم ذهن دانش آموزان انباشته از مطالبی می شود که با نیاز و فکرشان متناسب نیست این امرباعث می شود آنها انچه آموخته اند طوطی وار تکرار کنند و بتدریج از یادگیری احساس کسالت نمایند و چنین یادگیری نه تنها در سازندگی آنها نقش موثری را ایجاد نمی کند، بلکه زمینه رکود علمی و دلزدگی از فعالیتهای علمی را فراهم می کند(گال،1370).

 

ایجاد تغییرات بنیادی در نظام آموزش و پرورش یکی از ضروریات یک جامعه پویای در حال رشد است. در نظام آموزشی کشورهای پیشرفته شاهد تغییرات بی وقفه در زمینه برنامه های درسی، روشها و غیره هستیم. البته تمام این موارد زمانی نقش واقعی خود را ایفا می کند که این تغییرات بر اساس پژوهش و مبتنی بر شواهد و دلایل باشند. در کشور ما نیز با استفاده از نظرات کارشناسان آموزشی از سال 1376 در رابطه با تغییر روشهای تدریس، اقداماتی آغاز شد. از تغییرات اساس در این زمینه بکار گیری روشهای فعال تدریس در فرآیند یاددهی – یادگیری می باشد(پاک سرشت، 1383).

 

به اعتقاد کارشناسان تعلیم و تربیت دانش آموزانی که از طریق یادگیری فعال به یادگیری می پردازند نه تنها بهتر فرا می گیرند، بلکه از 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  یادگیری لذت بیشتری می برند، زیرا به جای اینکه فقط شنونده باشند فعالانه در جریان یادگیری  مشارکت می کنند و خود را مسؤول یادگیری خویش می دانند(کرامتی، 1382).

 

1-2بیان مسئله

 

امروزه استقرار پویا و تداوم مطلوب نظام آموزشی و پرورش شدیداً متاثر از چگونگی کیفیت برنامه ریزی و کاربرد اصول و فنون برنامه‌درسی است(میرزابیگی،1380،ص 9).

 

موفقیت تحصیلی از نقطه نظر علمی و کاربردی دارای اهمیت است. یکی از عوامل مهم مقبولیت و پذیرش در کلاس درس است و برای به دست آوردن مشاغل مختلف مهم می باشد، لذا هر سال حجم وسیعی از مطالعات را به خود اختصاص می‌دهد، با توجه به اهمیت پیشرفت تحصیلی و تأثیر آن در زندگی باید متغیرهایی را نیز که با این مفهوم در ارتباط می باشند شناسایی و مورد بررسی قرار گیرند. که جمله آنها عبارتند از: استعداد توانمندی های ذهنی، محیط خانوادگی، متغیرهای شخصیتی و … (عرفانی ،1388،ص 2).

 

عوامل مختلفی باعث می گردند برنامه‌های درسی مقبولیت خود را بتدریج از دست بدهند. برای جلوگیری از این زوال برنامه  لازم است عناصر آن به طور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرد و عوامل تهدید كننده آن شناخته شده و برنامه اصلاح گردد(ملكی، 1382،ص 240).

 

در چنین شرایطی زمینه‌های لازم برای رشد اجتماعی شاگردان فراهم نمی‌شود و حتی پیشرفت تحصیلی و رشد فكری شاگردان نیز از تاثیرات نامطلوب این شرایط بی‌نصیب نمی‌ماند. این روشها و راهبرد یاددهی سنتی در عصر حاضر جوابگوی نیاز جامعه نبوده و هر ساله تعداد قابل توجهی از دانش آموزان و دانشجویان كشور به دلیل ارائه شیوه‌های نامناسب‌ تدریس با افت تحصیلی مواجه شده و خسارت‌های زیادی بر جامعه تحمیل می‌‌گردد(‌علی عسگری، 1382).

 

در این زمینه گولد ، 1984، سراتنیک (1981) معتقدند نامطلوب‌ بودن این روشها به حدی است كه صاحب نظران علوم تربیتی معتقدند كه فقر تفكر دانش آموزان نتیجه حاكمیت روش های تدریس سنتی و عدم به كارگیری روش های فعال در مدارس است. همچنین شواهد تحقیقی دیگر نشان داده اند بیشتر مشکلاتی که در روش های سنتی و غیر فعال به چشم می خورند در رویکرد یادگیری مشارکتی به حداقل  می رسد و این روش در نقطه مقابل روش های سنتی قرار دارد(کارن ، 2006 ).

 

شعاری نژاد (1374) می‌گوید : اگر بخواهیم معلم یا كلاس خوب را با یك عبارت معرفی و توصیف كنیم باید گفت : معلمی خوب است كه دانش آموزان را به كنجكاوی و پرسش بیشتر برانگیزد(شعاری نژاد، 1374، ص 68).

 

با توجه به این که روش های سنتی رویکرد های رقابتی و انفرادی) اغلب معلم محورند)، بنابراین دانش آموزان در آنها غیرفعال هستند و بحث و کار گروهی جایگاهی چندانی در این رویکرد ها ندارند و احتمالاً زمینه های لازم برای رشد شخصیت اجتماعی و فکری شاگردان فراهم نمی شود(ویچر و همکاران، 1997).

 

طرفداران یادگیری انفرادی معتقدند که این رویکرد میزان موفقیت فرد در رسیدن به هدف را افزایش می دهد، درگیری دانش آموزان در کلاس را کمتر  می کند، شخصیت فرد از طریق فعالیت انفرادی و مستقل توسعه و تقویت می شود و در نهایت مشکلات ناشی از بی انضباطی در کلاس را کمتر می کند(گرینسکی، 1996).

 

بر اساس نظر جانسون و جانسون (200) در رویکرد یادگیری انفرادی هر دانش آموز به تنهایی تلاش می کند و موفقیت افراد دیگر را مانع از موفقیت فردی خود نمی داند. در این رویکرد هدف هر دانش آموز مستقل از سایر اعضاء کلاس است و در نتیجه موفقیت فردی ارزشمند تلقی می شود و عملاً در جمع بودن و لذت از فعالیتهای گروهی در آن تجربه نمی شود(جانسون، 2000)از جمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده و جایگزین مناسبی برای افزایش کیفیت آموزش می باشد، رویکرد یادگیری مشارکتی است(آن ویبژ، 2002).

 

حال با توجه به نقش موثر یادگیری مشاركتی در فرایند یادسپاری درس علوم ، در اینكه چه روشی باعث یادسپاری  اطلاعات علمی بیشتر و دراز مدت در دانش آموزان می شود و آنها را وادار به فكر كردن می كند ، این تحقیق درصدد است تا بداند میزان یادسپاری اطلاعات علمی دانش آموزان در درس علوم در وضعیت فعلی چگونه است و اینکه روش های یادگیری به روش انفرادی و روش مشارکتی تاثیر معنی داری بر میزان یادسپاری دانش آموزان دارند؟ و اینکه کدامیک از روش های مذکور تاثیر بیشتری بر میزان یادسپاری درس علوم در دانش آموزان دوره ابتدایی پایه ششم شهر پیرانشهر دارد؟

 

 

 

1 – 3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

آموزش علوم، شیوه كسب اطلاعات و به روز كردن و پردازش آن ها است. به عبارت دیگر علاوه بر این كه اطلاعات، فعالیتهای علمی ،ارزشها و فرهنگ اجتماعی را شامل است، راه به دست آوردن اطلاعات، ارزشها و فرهنگ اجتماعی را از طریق انواع فعالیتهای علمی توسط فرد یا با كمك دیگران و با استفاده از یافته های دیگران و سپس آزمایش مجدد برای دستیابی به آن یافته ها شامل می شود. لذا، آموزش علوم علاوه بر علم راه به دست آوردن علم را نیز شامل می شود(هارلن، 1388، ص 147).

 

اهمیت تجارب یادگیری مشاركتی فراتر از بهبود آموزش، افزایش پیشرفت دانش آموزان و مولدتر كردن كار معلمان است، اگر چه این فعالیتها نیز در جای خود بسیار ارزشمند هستند .همكاری برای انسانها همان قدر اهمیت دارد كه نفس كشیدن. توانایی مشاركت با دیگران، سنگ بنای خانواده های پایدار، موفقیت شغلی، عضویت موفق در گروهها، ارزشها و عقاید مهم، دوستی ها و انجام وظیفه كردن در برابر جامعه است. اگر دانش آموزی نتواند دانش و مهارتهای خود را در تعامل با دیگران به كار برد، دانش و مهارتش برای او هیچ فاید ه ای نخواهند داشت. اگر یك مهندس، منشی، حسابدار معلم یا مكانیك از مهارتهای مشاركتی لازم برای كاربرد دانش و مهارتهای فنی خود در ارتباط با همكاران، خانواده و جامعه و دوستان نتواند بهره مند شوند، تربیت چنین فردی بیهوده خواهد بود. منطقی ترین روش برای تأكید بر كاربرد مهارتهای مشاركتی در موقعیتهای كاری، سازمان دهی بخش اساسی موقعیتهای یادگیری تحصیلی به طور مشاركتی است. در این صورت دانش آموزان با بهره گیری از كار مشاركتی با همكلاسان خود خواهند توانست مهارتها و دانش فنی لازم را در موقعیتهای عملی آتی بیاموزند. هیچ چیز برای یك فرد مهم تر از آموختن به كارگیری دانش خود در تعاملات مشاركتی با دیگران نیست(جانسون و جانسون،1980).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...