ی کتاب غره الکمال امیرخسرو دهلوی نقل شده است: یکی از امتیازات شعر فارسی بر شعر عرب، وجود ردیف میباشد که شعر عرب فاقد آن است. (شفیعی کدکنی، 1370: 134) وجود ردیف در شعر موجب غنای موسیقی شعر می گردد و از نظر معانی به تداعی های شاعر کمک می کند. قافیه نیز حالت تکمیل کننده ی وزن شعر را دارد؛ در مقام اهمیت قافیه همین بس که وجود آن را الزامی دانسته اند و به قول نیما «شعر بدون قافیه گوشت بدون استخوان و یا هچون خانه ی بی سقف و در است.» (یوشیج، 1363: 67) بنابراین در قافیه هر چه تعداد صامت ها و مصوت های یکسان بیشتری میان کلمات باشد، موسیقی حاصل از آن نیز به مراتب بیشتر و گوش نواز تر خواهد بود. مثلاً در قصیده ی شماره ی 19 از سلمان ساوجی:
باز این منم که دیده بختم منورست زان خاک ره، که سرمه خورشید انور است
(سلمان ساوجی، 1389: 45)
زلف شبرنگش که باد صبح سرگردان اوست گوی حسن و دلبری امروز در چوگان اوست
(همان، 56)
همانطور که ملاحظه می گردد در بیت اول، واژه های (منوّر و انور) و در بیت دوم (سرگردان و چوگان) واژه های قافیه می باشند و میزان اشتراک صامت و مصوت در این دو قافیه موجب افزایش موسیقی شعر گردیده است؛ همچنین وجود ردیف (است) و (اوست) عامل افزونی موسیقی دیگر است که در مقایسه با اشعار بدون ردیف، کاملاً موسیقائی شعر بیشتر گشته است.
از عوامل تمایز زبان شعر از زبان روزمره و متداول وجود روابط معنایی و لفظی واژگان است که در شعر بیشتر به چشم می خورد. در همان دو مثال فوق، می بینیم که شاعر در بیت اول برای بیان تعابیر خود میان واژه های دیده، منور، خاک، سرمه و انور چه رابطه ی زیبایی برقرار کرده است و موجب زیبایی شعر شده است. و در بیت دوم میان واژگان گوی و چوگان با ایجاد رابطه ی تناسب و با مفهوم کنایی سبقت و پیشی گرفتن در زیبایی موجب خلق مضمون زیبای ادبی شده است. اینجاست که اهمیت زبان شعری شاعر جلوه گری می کند و دیگران را مورد رشک و حسادت خویش قرار می دهد. «بزرگ ترین نقاش معاصر جهان پیکاسو به عجز خود در این زمینه ـ یعنی آفرینش نقشی واحد که دو وجه داشته باشد ـ اعتراف می کند و می گوید من حسرت ان را دارم که قوطی کبریتی نقش کنم که در عین حال خفاش هم باشد.» (شمیسا،1372: 18) می بینیم که شعرا به راحتی از عهده ی این کار بر می آیند.
سده ی هشتم هجری قمری از پربارترین دوره های ادبیات ما از جهت آثار ادبی و تواناترین گویندگان شعر فارسی است. دوره ای که در آن شاعران پرآوازه ای چون: حافظ، خواجوی کرمانی، عبید زاکانی، محمود شبستری و سلمان ساوجی به رشد و بالندگی رسیده اند. به طور کلی وضعیت عمومی شعر فارسی در قرن هشتم با کاهش شعر مدحی و رواج اشعار ذوقی و عرفانی و همچنین در میان قالب های شعری، قالب قصیده رو به کاستی گرایید و عده ای نیز به روش متقدمان خود به ساختن قصاید و استقبال از قصیده های معروف سنایی، انوری، خاقانی و نظایر آن پرداختند.«قصیده های مصنوع و التزام های مختلف و انتخاب ردیف های مشکل در این دوره امری متداول و عمومی است. در قصیده های این دوره از شعر فارسی، به کار بردن لغت ها و ترکیب های وافر عربی رایج بود و شاعران به ایراد تعبیرهای جدید و مضمون های دقیق و به کاربردن صنعت های مختلف توجه روز افزون داشتند. اگر چه شاعرانی چون: مجد همگر و سعدی در قصیده های خود
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
سخنان سهل و روان دارند، کسانی دیگر چون سعید هروی، سراج قمری، بدر چاچی، خواجو و سلمان ساوجی در التزام ردیف های دشوار و به کاربردن استعاره ها و تشبیه های دقیق دیریاب اصرار می ورزند.»(صفا، 1370: 88) از میان شاعران مذکور، موضوع مورد بحث ما، سلمان ساوجی می باشد که قصاید وی از لحاظ جنبه های مختلف موسیقی مورد بررسی قرار می گیرد. در مقام اهمیت شعر و شاعری او همین بس که لسان الغیب شیراز در مرتبه ی شاعری او گفته است:
«ســرآمد فضلای زمانه دانی کیست ز روی صدق و یقین نه ز راه کذب و گمان
شهنشه فضـــلا پادشاه ملک سخـن جمال ملت و دین خواجه ی جهان سلمان»
(حافظ، 1320: 343)
«با این حال این شاعر در قصیده تواناتر بود و قصیده های شیوایی در ستایش شاهان و بزرگان عهد خود سرود و در آنها غالب قصیده های استادان مقدم مانند: منوچهری، سنایی، انوری، خاقانی و ظهیر را جواب گفته و به شیوه ی فصیحان متقدم در تشبیب آنها به توصیف معشوق و یا زبایی های طبیعت همت گماشته و در همگی آنها به نیکوترین بیان از عهده ی آنها برآمده است.»(صفا،1370، 208)
در قصاید سلمان ساوجی نیز کارکردهای هنری زبان با به کارگیری اوزان مطبوع و استفاده از قافیه های متداول و پرکاربرد شعر فارسی بیش از هر چیزی ذهن خواننده را به خود معطوف می کند. از آنجا که سلمان ساوجی یکی از شاعران طراز اول سده ی هشتم هجری می باشد، به طور قطع و یقین در ایراد معانی و خلق مضامین و بهره گیری از ظرفیت های هنری زبان دست توانایی دارد. قرار گرفتن نام او در کنار شاعر پرآوازه ی این سده یعنی حافظ شیرازی مؤیّد این مطلب است.
پایان نامه ی حاضر که بررسی جنبه های موسیقایی قصاید سلمان ساوجی می باشد، شامل فصل های زیر است:فصل اول کلیات تحقیق، فصل دوم مبانی نظری تحقیق فصل سوم شرح احوال و آثار و سبک سلمان ساوجی، فصل چهارم بررسی جنبه های موسیقی از قبیل: موسیقی بیرونی(عروضی)، موسیقی کناری(قافیه و ردیف)، موسیقی درونی و موسیقی معنوی در قصاید سلمان ساوجی اختصاص داده شده است. فصل پنجم نتیجه گیری می باشد.
در این پایان نامه برای استفاده از قصاید سلمان ساوجی، کلیات سلمان ساوجی به تصحیح دکتر عباسعلی وفایی، انتشارات سخن، چاپ اول، 1389 مورد استفاده قرار گرفته است که جهت ارجاع در این پایاننامه در داخل متن به ذکر شمارهی قصیده اکتفا شده است.
1-2- بیان مسأله
بررسی و تحلیل همه جانبه ی موضوعی، مستلزم شناخت و آگاهی از حدود و چارچوب آن موضوع میباشد. برای این منظور ابتدا لازم است موضوع اصلی تحقیق تعریف و تشریح گردد.
بشر از همان آغاز سعی کرده است کلام خود را آهنگین و موزون در قالب دعا و نیایش به کار گیرد و این دلیل بر پیوند موسیقی و کلام است که همیشه همراه هم بوده اند. احساسات و عواطف بشری نیز همیشه بر موزون و مخیّل بودن کلام استوار بوده است؛ به طوری که تمامی حرکات و سکنات آدمی و پدیده های طبیعی پیرامون ما حکایت از این امر دارد؛ ضربان موزون قلب، تاخت و تاز اسب، صدای خش خش برگ ها، شرشر آب و… همه از پدیده ای به نام آهنگین بودن نظام هستی حکایت دارند.
مجموعه عواملی که زبان شعر را از از زبان روزمرّه و متداول، به اعتبار بخشیدن توازن و آهنگ امتیاز می بخشند و موجب تشخص واژه ها در نظام زبان می گردند، موسیقی شعر گفته می شود. در بررسی موسیقی شعر که آن را به موسیقی کناری، بیرونی، درونی و معنوی تقسیم بندی کرده اند، باید گفت که هر یک از این عوامل چه تأثیری در ایجاد کلام مخیّل دارند؟
موسیقی بیرونی شعر که از طرز قرار گرفتن واژگان، صامت ها و مصوت ها در شعر، آهنگی را به وجود می آورد که به آن وزن یا موسیقی بیرونی گویند. اهمیت موزون بودن کلام در این است که خواننده را در فضای عاطفی قرار می دهد و تأثیر شگرفی در مخاطب بر جای می گذارد. در واقع احساس مشترکی که بین شاعر و مخاطب پدید می آید، برخاسته از همین موزونیت کلام است.
موسیقی کناری شعر که همان «ردیف» و «قافیه» می باشد، پس از «وزن» نقش آفرینی بالایی در شعر دارند. برخی از صاحبنظران «قافیه» را مکمل وزن دانسته اند؛ زیرا علاوه بر اشتراک در برخی از صامت ها، موزون بودن آن است.«ردیف» نیز از دیگر جنبه های موسیقی شعر است و آن را تکرار کلمات از لحاظ لفظ و معنی در آخر مصرع ها می دانند.
موسیقی درونی(سجع،جناس،تکرار) که از آن به نام آرایه های لفظی شعر یاد می کنیم و موسیقی معنوی که به بررسی تمام ارتباط های پنهانی عناصر یک مصرع که از رهگذر انواع تضاد ها و تقابلها ،تشبیه و استعاره ها، انواع ایهام و …پدید می آید، اطلاق می گردد.