قرآن کریم نیز به رواج فرزند خواندگی طول تاریخ صحه میگذارد و مشخص کنندهی این مسأله است که در زمان حضرت موسی (ع) و نیز در زمان حضرت یعقوب (ع) امری متداول و رایج بوده و در عربستان پیش از ظهور اسلام نیز نمود داشته و افراد چندی توسط دیگران به فرزندگی گرفته شدهاند که از جمله آنها زیدبن حارثه فرزند خوانده پیامبر اسلام (ص) میباشد.
با پیشرفت جوامع بشری و تکامل قوانین اجتماعی و نیاز به قوانین تعیین کنندهی حقوق افراد در تمام زمینههای تعامل فرد با سایر افراد در جامعه و با وجود رواج گستردهی مسألهی فرزند خواندگی در جوامع، قوانین خصوصی تعیین کنندهای برای تعیین حقوق فرزند خوانده و پدر خوانده وضع و به مرور زمان تکمیل یافت. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بر پایهی اصول دین مبین اسلام میباشد، بحث فرزند خواندگی به خوبی مورد توجه قرار گرفته است.
1-2- بیان مسأله
قانون حمایت از کودکان بیسرپرست مصوب 1353، نیز به منظور تأمین منافع مادی و معنوی آنان، شرایط خاصی را برای خانوادههایی که میخواهند سرپرستی اطفال بدون سرپرست را به عهده بگیرند وضع نموده است. ماده 11 قانون مذکور، وظایف و تکالیف سرپرست و طفل تحت سرپرستی او را از لحاظ نگاهداری و تربیت و نفقه و احترام، با حقوق و تکالیف اولاد و پدر و مادر برابر نهاده است.
توجه به حقوق کودک پدیده جدیدی نیست و در ادوار گذشته مطرح بوده است و ادیام الهی نیز بدان عنایت نمودهاند. دین مبین اسلام با نظر به جامعیت و گستردگیاش در موارد بسیاری به حقوق کودک توجه نموده و فقها بزرگ در مباحث مختلف فقهی و حقوقی، حقوق کودک را برشمردهاند و به تجزیه و تحلیل و بیان مبانی آن پرداختهاند[1] (حسینیمقدم 1389).
سرپرستی کودکان بیسرپرست با توجه به شرایط عمومی موجود کودک به افرادی سپرده میشود که از نظر مالی و معنوی و روحی و روانی
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
معتبر باشد و آینده کودک از نظر شرایط عمومی و خصوصی تا حدودی تأمین شود و این امر سبب ساز مسائل و مشکلات پیچیدهای شده که ضرورت توجه قانون به فرزند خواندگی را مهم و مورد بحث میسازد.
یکی از مسائل ومشکلاتی که در جوامع امروزی درحال افزایش است، مشکل تحویل کودک به متقاضیان نگهداری فرزند از طرف والدین قانونی وطبیعی است. گاهی والدین به خاطر ناتوانی در ایجاد شرایط بهتر و بستری مناسبتر برای رشد و نمو کودکشان، او را به خانوادهای که دارای شرایط اقتصادی بهتر سپارند میسپارند، و در مقابل، بعضی والدین به صورت غیر قانونی دست به عمل فروش کودکانشان به خانوادههای فاقد فرزند میکنند که این امر، امریست غیر اخلاقی و نکوهیده و دارای پیگرد قانونی و منع حقوقی میباشد و بررسی این گونه موانع حقوقی و مساائل قانونی موضوعی مهم و حیاتی است که باید به آن توجه ویژهای شود.
بنابراین محقق در این پژوهش به بررسی چالشهای حقوقی فرزندخواندگی با تکیه بر حقوق کودکان در ایران میپردازد.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف اصلی
– بررسی حقوقی فرزندخواندگی با تکیه بر قوانین حمایت از کودکان
1-4-2- اهداف فرعی
– بررسی قانون جدید ازدواج با فرزندخوانده.
– بررسی مشکلات ناشی از اجرای قانون مصوب 1392 و ارائه راهکارهایی به منظور تسهیل سرپرستی کودکان و نوجوانان
– بررسی مشروعیت و یا عدم مشروعیت فرزندخواندگی در دین مبین اسلام
1-5- سؤالات پژوهش
– با در نظر گرفتن قوانین جدید، چالشهای حقوقی فرزندخواندگی در ایران چه مورادی میباشند؟
-راهکارهای لازم برای تسهیل سرپرستی کودکان و نوجوانان بیسرپرست کدامند؟
-ازدواج با فرزندخوانده، آری یا نه؟
1-6- روششناسی تحقیق
روش این مطالعه از نوع مطالعات میدانی-کتابخانهای میباشد که به صورت بررسی منابع کتابخانهای، تحقیقات انجام گرفته توسط سایر پژوهشگران و نیز بررسی لوایح و مصوبههای قانونی در حقوق ایران میباشد. مرور و بررسی مقالات انگلیسی در این زمینه نیز یکی از ابزارهای مناسب در گردآوری این پژوهش میباشد.
1-7- تعاریف اصطلاحات
کودک
بر اساس قانون مدنی کنونی کودک مترادف با واژه صغیر، طفل دانسته شده است ولیکن تعریفی جامع و کاملی ارائه نشده است و تنها در ماده ۱۲۰۷ این قانون صغار را جزء محجورین دانسته و از تصرف در اموال خود ممنوع نموده است و به شخصی که به حد بلوغ نرسیده باشد کودک یا صغیر گفته میشود که قانونگذار زمان بالغ شدن پسران را ۱۵ سال قمری و دختران را ۹ سال قمری مشخص کرده است.
فرزند خوانده
به شخصی اطلاق میگردد که مسئولیت سرپرستی او را کسانی عهده دار میشوند در حقیقت والدین حقیقی او نیستند اما با توجه به قانون والدین آنها محسوب میگردند.
فرزند خواندگی
فرزند خواندگی به فرآیندی اطلاق میگردد که شخص یا اشخاصی بالغ تقبل و سرپرستی کودکانی را عهدهدار شوند که در حقیقت والدین حقیقی آنها نیستند اما با توجه به قانون والدین آنها محسوب میگردند.
فرزند واقعی
فرزند واقعی از دیدگاه حقوقی به کسی گفته میشود که از نسل دیگر باشد و رابطه خونی و طبیعی بین او و پدر و مادر وجود داشته باشد[2]. لیکن در مواردی امکان دارد که زن و شوهری بدلایلی فرزند غیر را به فرزندی بپذیرند.