نظریه روابط انسانی معتقد است ،هرچه افراد در سازمان رضایت اجتماعی بیشتری داشته باشند سازمان کارایی بیشتری خواهد داشت. کارگران در سازمان بیروح ،رسمی عقلایی که فقط نیازهای اقتصادی آنها را ارضا می کند احساس خوشبختی و رضایت نخواهند کرد .این نظریه معتقد نیست که تنها با تقسیم کار و توزیع قدرت به کاراترین شیوه ای که به وسیله ماهیت کار تعیین می شود می توان کارایی را افزایش داد مانند مدیریت علمی بلکه با توجه به نیازهای اجتماعی افراد ،گروهای غیر رسمی ،مشارکت گروهی در تصمیم گیری و برقراری ارتباط میان رهبری و اعضای سازمان حداکثر رضایت کارکنان فراهم خواهد گردید و در نتیجه همکاری آنان جلب خواهد شد و کارایی سازمان افزایش خواهد یافت مکتب روابط انسانی به این امر معتقد است که تعادل کامل میان هدفهای سازمان و نیازهای کارگران را باید آگاهانه به وجود آورد .(منوچهر صبوری،1379 :120) .
واین بیکر در تعریف سرمایه اجتماعی می گوید “سرمایه اجتماعی منابعی است که از درون شبکه های کسب و کار ی افردی در دسترس است با توجه به این تعربف نتیجه می گیریم که شبکه های کسب کار شامل شبکه های رسمی و غیر رسمی می باشد و اتحادیه های کارگری آشکارترین نمونه های شبکه های غیر رسمی یا اجتماعی است که در سازمانها برای تأمین خواسته های افراد و تأمین رضایت اجتماعی ،برقراری ارتباط ،کنترل اجتماعی رفتار گروه به وجود آمده اند.
در سلسله مراتب نیازهای مازلو بر اهمیت نیازهای تعلق که از طریق تعامل اجتماعی ارضا می شود تاکید می گردد طبق نظر مازلو این نیاز باید قبل از این که فرد به نیازهای سطح بالاتر احترام و خود شکوفایی برسد ارضا شود ،هرزبرگ در نظریه خود به اهمیت تعامل اجتماعی در کاهش نارضایتی و این که چنین ارتباطی می تواند موجب رضایت شود اشاره می کند .بدین ترتیب از آغاز جنبش روابط انسانی یعنی مطالعات هاثورن ،تعامل اجتماعی در محل کارمرکز ثقل اندیشه روابط انسانی است .(کاترین میلر،28:1998).
1-2- تشریح و بیان موضوع
بر طبق نظر كلمن یكی از نظریه پردازان سرمایهْ اجتماعی ،یكی ازشكل های سرمایهْ اجتماعی ظرفیت اطلاعات برای انتقال و حركت در ساختارهای اجتماعی است تا بتوان پایه ای را برای كنش فراهم نمود .بر این اساس سازمان ها می توانند با تضمین جریان یافتن آزاد اطلاعات كافی میان افرادی كه قدرت تصمیم گیری دارند مشاركت كاركنان را افزایش دهند . سازمان هایی كه علاقه مند به رقابت با قیمت كمتر ،عملكرد بهتر ،انعطاف بیشترمی باشند برای افزایش مشاركت ،تعهد و بهره وری اعضا به مشاركت كاركنان روی می آورند كه موجب رضایت كاركنان و جذب ماندگاری آنها و در نهایت افزایش بهره وری می شود .مشاركتی كه بر اساس تعامل و سرمایه اجتماعی در بین اعضای سازمانی باشد راهی برای ارضای نیازهای سطح بالاتر كاركنان (مانند نیازهای احترام ،خودشكوفایی) نگریسته می شود و ارضای این نیازها موجب رضایت شغل می شود.
بر طبق نظریهْ روابط انسانی مشاركت در فرایند تصمیم گیری راهی برای ارضای نیازهای سطح بالاتر كاركنان (مانند ،نیازهای احترام ،خود شكوفایی) نگریسته می شود كاركنان راضی بهره ورتر خواهند بود اولین مطالعه دربارهْ مشاركت در تصمیم گیری در سال 1948توسط كونچ فرنچ انجام شد این محققان به عواملی كه تعهد كاركنان را نسبت به تصمیمات سازمانی افزایش می دهد توجه داشته اند وآثار نگرشی مشاركت را رضایت شغلی معرفی نمودند و آثار نگرشی دیگر كه به نظر می رسد از پیامدهای مشاركت در تصمیم گیری باشد را درگیر شدن در شغل و تعهد سازمان دانستند.
مدل محرك ،مشاركت در تصمیم گیری و مدل شناختی به این سؤال كه چگونه مشاركت كاركنان در تصمیم گیری كه یكی از شاخص های سرمایهْ اجتماعی است باعث پیامدهای با ارزشی از جمله رضایت شغلی می شود پاسخ می دهد.
مدل محرك مبتنی بر كار نظریه پردازان روابط انسانی است و بر طبق این مدل مشاركت در تصمیم گیری یك اقدام سازمانی است كه باید نیازهای سطح بالاتر كاركنان (نیازهای احترام و خودیابی) را ارضا كند این نیازها موجب رضایت شغلی می شود وقتی كه زیردستان احساس كنند مورد مشورت و مشاركت قرار گرفته اند نیازهای خودخواهانه شان ارضا می شود و بنابراین تشریك مساعی بیشتری خواهند داشت
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
.مدل محرك تصمیم گیری مشاركتی:
PDM ارضای نیازهای سطح بالاتر رضایت شغلی انگیزه بهره وری
(كاترین میلر، 1998: 13-15 )
جریان اطلاعات به سمت بالا
PDM بهره وری رضایت
جریان اطلاعات به سمت پایین
مطالعات هاكمن وآلدمن (1980) نیز نشان می دهد كه مشاركت نقش ارزنده ای در رضایت شغلی و ایجاد وحدت در كاركنان یك سازمان بازی می نماید .تأثیر مشاركت كاركنان در بهبود كارایی و افزایش رضایت شغلی ،مدیران را به سوی شیوهْ نوین مدیریت ،یعنی مدیریت مشاركتی سوق داده است و نتایج مدیریت مشاركتی غالباً بیانگر آن است كه این نوع مدیریت موجب افزایش بلند مدت رضایت شغلی كارگران و بارآوری آن ها بوده است .( باورز وازكمپ به نقل از هومن ،162:1382) .
درجهان پر شتاب امروز ،سازمانهای زیادی در تلاشند تا برای رسیدن به اهداف سازمانی و اقتصادی و تداوم حیات خود از الگوها وشیوه های مختلف بهره ببرند و مزیت رقابتی جدیدی کسب نمایند تا از سقوط و واژگونی های سریع محیطی در امان بمانند.
در دیدگاه های سنتی مدیریت توسعه سرمایه اقتصادی ،فیزیکی ،ونیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا می کردند ؛برای توسعه در عصر حاضر به سرمایه اجتماعی بیشتر از سرمایه اقتصادی ،فیزیکی وانسانی نیازمندیم. زیرا بدون این سرمایه استفاده از دیگر سرمایه ها امکان پذیر نیست .در جامعه ای که فاقد سرمایه اجتماعی کافی است به احتمال زیاد سایر سرمایه ها تلف می شوند .از این روست که موضوع سرمایه اجتماعی محور اصلی مدیریت در سازمانها محسوب شده ومدیرانی موفق میگردند که بتوانند در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتری نائل گردند.
در گذشته سرمایه اجتماعی به صراحت مورد توجه قرار نمی گرفت ،اما درحال حاضر،تغییرات پرشتاب محیطی ،فناوری اطلاعات ،نیازهای رو به رشد به اطلاعات وآموزش ،نیازهای فزاینده به نوآوری وخلاقیت ،وضرورت پیشرفت مداوم سازمان ،ایجاب می کند که رهبران سازمان ،سرمایه اجتماعی را به منزله یک منبع ارزشمند سازمانی مورد توجه قرار دهند(رحمانپور،1380 :102)
پیدایش مفهوم سرمایه اجتماعی به نیمه دوم قرن بیستم بر می گردد ؛هنگامی که انتقادات و مشکلاتی در برابر تئوری های توسعه و رشد اقتصادی وهم چنین تئوری های مدیریت سازمان به وجود آمد .دوره ای که درآن تحقیقات حائز اهمیتی درنگرش ها ایجاد شد ؛به طوری که الگوهای برنامه ریزی از بالا وبیرون به الگوهای مشارکتی و محلی و درون سازمانی و همچنین مدیریت سازمانها از نظریه های کلاسیک و تیلوری به سوی نظریه های روابط انسانی تمایل پیدا کرد.
سرمایه اجتماعی از نظر پاتنام ،وجوه گوناگون سازمان اجتماعی نظیراعتماد ،هنجارهای جمعی و شبکه های انسانی را در بر می گیرد که با تسهیل اقدامات هماهنگ ،موجب بهبود کارایی جامعه می شوند.
از نظر کلمن(1999)سرمایه اجتماعی شامل این موارد می گردد:تعهدات و انتظارات ،روابط اقتدار ،ظرفیت بالقوه اطلاعات ،هنجارها و ضمانت های اجرایی موثر.
در یک دسته بندی دیگر نیز سرمایه اجتماعی به سه بعد زیر تقسیم گردیده است:
1) بعد ساختاری با تاکید بر
الف)پیوندهای موجود در شبکه ب)شکل وترتیب شبکه ج)تناسب سازمانی
2) بعد شناختی با تاکید بر
الف)زبان و علائم مشترک ب)روایت های مشترک
3) بعد ارتباطی با تاکید بر الف)اعتماد ب)هنجارها ج)تعهدات و روابط متقابل د)تعیین هویت مشترک( Nahapiet. J & Ghoshal.S 1998).
بعضی از محققان تمایل دارند تا سرمایه اجتماعی را در سطح کلان مطالعه نموده و بر ماهیت ثانویه مزایای فردی آن تاکید می نمایند.آنها سرمایه اجتماعی را ویژگی واحد اجتماعی به جای عامل فردی در نظر می گیرند و مزایای فردی حاصل از وجود سرمایه اجتماعی ومشکلات فردی ایجاد شده ناشی از عدم وجود آن در درجه دوم اهمیت قرار می دهند.
الگوی دیگر که توسط محققان مورد استفاده قرار می گیرد ،مدل منفعت شخصی از سرمایه اجتماعی است ؛در این حالت به طور آشکاری بر افراد ودارایی های اجتماعی شان از قبیل منفعت و جایگاه اجتماعی، گواهینامه های تحصیلی و غیره، تمرکز می شود به طور کلی در این مدل، تمرکز بر نتایج حاصل برای اشخاص یا واحد فردی مدنظر قرارمی گیرد(Leana & Van Buren , 1999: 450 ).
مساله عصر ما فقط این نیست که چگونه بهره وری افزایش یابد و سازمانها کاراتر شوند؛بلکه باید در برابر افزایش و اهمیت روز افزون تعقل ابزاری و توجه روز افزون به بازدهی مادی ،تعقل ارزشی هم مد نظر قرار گیرد ؛به گونه ای که حقانیت و آزادی و کرامت انسانی از گزند و تهدید سازمانهای کارا در امان بمانند ؛انسانها و روابط آنها در سازمانها مد نظر قرار گیرند و سیستمهای اجتماعی به گونه ای سازماندهی شوند که روح اطمینان و اعتماد در ساختار آنها رسوخ نماید و موجد منابع ارزشمندی برای توسعه سرمایه اجتماعی آنها گردد ؛ضمن اینکه پایبندی مدیران بخش عمومی به اخلاقیات و تبلور این تعهد در رفتارهای آنها ،موجب توسعه سرمایه اجتماعی می شود ،یعنی مدیرانی که اصول اخلاقی را در عملکردها و تصمیم های سازمانی به کار می گیرند ،با توسعه روابط مبتنی بر اخلاقیات ،سرمایه اجتماعی ایجاد می کنند.
دنهارت بنیادهای اخلاقی سازمان را عزت ،آبرو ،نیک خواهی و عدالت می داند.بنابر این دیدگاه ،مدیران باید در اقدامات خود به نحوی عمل کنند که عزت وآبروی هیچ فردی را خدشه دار نکنند ،همواره نیکخواهانه و انسان دوستانه رفتار کنند و عدالت وانصاف را در اعمال خود ،لحظه ای به فراموشی نسپارند(الوانی وشیروانی،16،1383).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت